محمدحسین روانبخش
«پیروزی بر دیگران کینه به بار میآورد، چرا که شکست یافته رنج میکشد. آنکس آرام و نیکبخت میزید که اندیشههای شکست و پیروزی را رها کرده باشد». (سخن بودا - به نقل از تاریخ تمدن ویل دورانت، جلد اول، ص۴۹۶) بنا به افسانهها، «بودا» شاهزادهای غرق در ناز و نعمت بود اما اولین مواجهه او با رنج ، او را از نعمت سلطانی بیزار کرد و به دنبال راهی رفت تا بتواند زندگی را از رنجهایی که بسیار بیش از شادی در زندگی است، برهاند. در داستان زندگی او، ترک کاخ و مقام، میتواند اشارهای باشد به اینکه بخش بزرگی از رنجهای انسان حاصل سیاستورزی است، سیاستی که فقط به قدرت چشم دارد و نسبتی با اخلاق ندارد. بالاترین مظهر پیروزی و شکست هم در سیاست است و سخن بالا از بودا، راز ترک قدرتمداری و سیاستورزی او را بازگو میکند.
در مقابل میتوان نگاهی را یافت که قدرت و سیاست را به طور کامل نفی نمیکند، بلکه آن را ابزاری میداند برای عدالتورزی: «عبدالله بن عباس گفت: در ذیقار به حضور امیرالمؤمنین رفتم؛ به دوختن پارگی کفش مشغول بود. به من فرمود: این کفش به چند میارزد؟ عرض کردم: هیچ ارزشی ندارد. فرمود: به خدا سوگند! همین کفش برای من از حکومت بر شما محبوبتر است مگر اینکه حقی را برپا دارم یا باطلی را براندازم.» (نهجالبلاغه، خطبه۳۳)
چنین نگاهی را در رفتار رهروان علی و آشنایان با نهجالبلاغه هم میتوان دید. در عصر ما یکی از آنها قائممقامی رهبری را به پای دفاع از مظلومان قربانی کرد تا نشان دهد اصل کدام است و فرع کدام. دیگری هم که پای رای مردم ایستاد و حصر را به جان خرید، چنین نگاهی به قدرت داشت، نگاهی که باعث شده بود تفسیری تازه از پیروزی و شکست در انتخابات داشته باشد: «پیروزی ما آن چیزی نیست که در آن کسی شکست بخورد. همه باید با هم کامیاب شویم، اگرچه برخی مژده این کامیابی را دیرتر درک کنند.» (بیانیهی شمارهی ۱۳میرحسین موسوی، ۶ مهر ۱۳۸۸) و با چنین نگاهی است که پزشکیان، زاکانی (نماد سیاستورزی بیگانه با اخلاق) را در روزهای پیروزیاش میپذیرد، و نشان میدهد که سفارش اخلاقی شیخ حسین انصاریان (از کسانی که شما را رنجاندند بگذرید و به رخ آنها هم نکشید) را فقط به لفظ نپذیرفته است. بودا شاید «کرامت انسانی» را نشناخته بود: گرانبهاترین ودیعهای که خداوند به بنیآدم بخشیده است، بالاتر از توان او در تسخیر خشکی و دریا و روزی پاکیزه و برتری بر بسیاری از آفریدهها. (سورهی اسرا، ۷۰) کرامت انسانی، یادگار بزرگ علی، برای اعتلای همهی انسانها آمده است تا به انسان یادآوری کند که روح خدا در او دمیده است و باید خداگونه باشد، خدایی که هر توبهکنندهای را میپذیرد: بازآ، بازآ، هر آنچه هستی بازآ، گر کافر و گبر و بتپرستی بازآ، این درگه ما درگه نومیدی نیست...