... نزدیکان احمدینژاد گمان میکردند میتوان با استفاده از ادبیات انکار جایگاه طیف فکری نزدیک به رئیس دولت سابق را برای همیشه استحکام بخشند، حال آنکه با نگاهی به وبسایتهای نزدیک به دولت نهم و دهم آن گفتارها و ادبیات را در حال افول میبینیم.
رضا صادقیان
گروه سياسي: حامیان دولت سابق، در حال واگذاری و یا تعطیل کردن رسانههای نزدیک به خود هستند. آخرین نمونهاش تعلطیل شدن سایت هُماپرس است، سایتی که به بحثهای درون شبکههای اجتماعی واکنش نشان میداد و تلاش داشت با تهیه و نشر یادداشتهایی بحث پر جدل و تکراری دوگانه مشایی-احمدینژاد را بهگونهای حل نماید، برخلاف حامیان رئیس دولت سابق که احمدینژاد را بدون یار نزدیک وی میپذیرند، هماپرس میکوشید تا دو شخصیت را جدانشدنی و بسیار شبیه به هم نشان دهد، گویا چنین تلاشهایی به فرجام نرسیده و همچنان رفتارهای رئیس دولت دهم با نقدهای فراوانی روبروست و کوششهایی از این دست راه به جایی نبرده است.
وضعیت وبسایت نُکاتپرس هم بهتر نیست، گویی دفاع از هویت گفتمانی سابق-اصولگرایی را رها کرده و با ادبیاتی متفاوت سخن میگوید. سایتی که ادبیات کوبندهاش را ترک گفته و میکوشد حامل زبانی دیگر باشد. البته چنین تغییرات و انتخاب ادبیاتی دیگر بدون هزینه نخواهد بود، در گام نخست چرخشهایی از این دست برای یاران و هواداران جوان رئیس دولت سابق قابل باور نیست. سایتهای خبری که در زمان گستره قدرت دولت نهم و خصوصا دهم بیش از 30 شمارگان میرسید، در مدت زمانی کمتر از یکسال به 4 و یا 5 سایت خبری رسیده است.
همزمان با این اتفاق ادبیات و محتوای سایتهای موجود به غیر از دولتبهار زبانی نرم را انتخاب کردند، زبانی که خبری از نقد و یا نفی شخصیت هاشمی رفسنجانی نیست و خبرهای مربوط به ایشان را با کوچکترین تغییر و یا تفسیری خاص بازنشر میکنند، کینهورزی با شخصیت خاتمی را به کنار نهادند و در اکثر موضوعهای مورد بحث کمتر ورود مینمایند، کمتر به نقد دولت فعلی میپردازند و در مواردی همچون توافق هستهای با کشورهای اروپایی و آمریکا تنها به نشر و بازنشر خبر اکتفا میکنند!
کنار هم قرار دادن چنین رویدادهایی خواننده را با این سوال روبرو میکند؛ آن صداها، فریادها، نقدها و نفی شخصیتها چرا خاموش و یا کمرنگ شد؟ مگر نه اینکه همچنان ميتوانستند به زیست سیاسی خویش با حفظ همان گفتمان ادامه دهند و از دوگانگی جدلهای سیاسی جایگاهی درخور بیابند، پس چرا آن گفتمان را رها و به سویی دیگر رفتند و یا آنکه ترجیح داده و کرکره سایت را پایین بکشند؟
چرخش یا تغییر ادبیات سایتهای حامی دولت سابق، چه در دوران هشت ساله حکمرانی دولتمردان و یا بعد از واگذاری نهاد دولت به دست اعتدالگرایان، برخواسته از نفی طیفهای سیاسی مقابل بود.
با همین دستفرمان وارد دولت شدند و با دوگانهانگاری ثروتمند و فقیر و دامن زدن به ادبیات اشرافیگری و تهیدستی به نفی سیاستهای دولت هاشمی، خاتمی و سرانجام در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری به انکار سیاستهای دولت میرحسین موسوی رسیدند. بازی با کلمات انکار-نفی و وارد ساختن اتهامهای بیاساس برای مدت زمانی بازیگران عرصه سیاست را در گام اول شادمان و اسرار ورزیدن بر همان گفتارها بازیگر عرصه سیاست-اجتماع و فرهنگ را صد البته فریب میدهد، گمان میبرد برای همیشه و روزهای آینده میتواند با نفی و انکار تمام گذشتهدر میدان سیاست باقی بماند. در حالی که به کارگیری نقد، نفی و انکار در دورهای کوتاه و تا مادامی که قدرت در دستان طیف مقابل است، راهبر به نظر میرسد ولی از همان روزی که اهرمهای اجرایی در دست نفی کنندگان سیاستهای قبلی قرار گرفت نمیتوان همان گفتارها و نوشتارها را ادامه دارد. نزدیکان احمدینژاد گمان میکردند میتوان با استفاده از ادبیات انکار جایگاه طیف فکری نزدیک به رئیس دولت سابق را برای همیشه استحکام بخشند، حال آنکه با نگاهی به وبسایتهای نزدیک به دولت نهم و دهم آن گفتارها و ادبیات را در حال افول میبینیم.
از تمام آن نقدها به دولتهای سابق حال با عملکرد دولت نهم و دهم روبروییم؛ دولتی که سخن از عدالت، مبارزه با فساد و کوتاه کردن دست ویژهخواران میداد، نه تنها آن شعارها را به برنامه تبدیل نکرد که از کنار همین حاشیهسازیها عدهای چون زنجانیها با سرعتی باورنکردنی جیبهای خویش را انباشتن و بیتالمال را حساب شخصی خود تصور نمودند، معاون اول دولت دهم به زندان رفت و توجیه تمام این رویدادها برای هر ناظری سخت و بسیار دشوار مینماید.
دولتیهای سابق، نزدیکان دولت نهم و دهم باید جوابگوی سیاستهای خود باشند، از عملکرد خویش دفاع نمایند، حتی در مقام مقایسه با دیگر سیاستهای انجام شده طی سالهای قبل برآیند، چنین توانی را در خود نمیبینند، از همین رو سایتهای خبری و سخنگوهای غیررسمی را در خفا خاموش میکنند. نمیتوان همزمان به نقد ویژهخواری نشست و رویش فساد مالی را در دولت نهم و دهم ندید، دفاع از چنین اعمالی برای هر نویسنده و روزنامهنگاری نشدنی است.
رسانههای حامی دولت سابق نه اینکه نخواهند در عرصه رسانه و مطبوعات حضوری چشمگیر و گسترده داشته باشند، بلکه نمیتوانند همچنان همان راه را ادامه دهند، توانایی دفاع از عملکرد دولت نهم و دهم را ندارند. حال که زمان پاسخگویی آنان فرا رسیده است، شاید به دلیل آنکه پاسخی درخور به نقدهای وارده نمییابند و از سویی دیگر گفتار نفی خوانندگان را راضی نگاه نمیدارد، میدان را رها کرده و به بحثهای درون گروهی مشغول میشوند! بحثهایی که بارها و بارها در شبکههای اجتماعی میان مخالفان و موافقان طیف طرفدار اصولگرایان رخ داده و سرانجام بدون هیچ نتیجه روشنی به پایان رسیده است. دیگر سخنگویان این طیف نیز به زودی سکوت خواهند کرد، سخن گفتن و تکرار ادبیات نفی به انتهای خود رسیده است، همانطور که عمر سیاستهای دولت نهم و دهم تمام شد!