گروه مقالات: در همه كشورها رسم و عرف است كه رسانهها هرگاه درباره مسوولان، مقامات و یا افراد صاحب نام قدیمی و بازنشسته در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی، هنری و... خبری، مطلبی یا اظهارنظری مخابره میكنند برای یادآوری مخاطبان خود، عناوین سابق آنان را ذكر مینمایند. مثلا: «رئیسجمهور سابق»، «برنده نوبل سال....»، «كارگردان فیلم ...» و... در واقع ذكر عناوین سابق آنان صرفا برای اطلاعرسانی مخاطبان رسانهها بوده و لزوما هیچگونه امتیاز دیگری در موقعیت كنونی برای آنان در بر ندارد؛ اما در كشورهای در حال توسعه، ظاهرا عناوین و مسوولیتها یك امتیاز و منفعت فردی دائمی برای افراد در پی دارد.
مضافا اینكه در نظر داشته باشیم در اینگونه ممالك، مدیران و صاحبمنصبان در دوران كاری و فعالیت خود عموما در مواقع عادی بر «مسوول یا مدیر بودن» خود اصرار میورزند اما در هنگامههای پرسشگری نسبت به ضعفها و قصور خود، پاسخگويي را وظيفه خويش نميدانند! پس از بازنشستگي هم حق مسلم خود ميدانند كه از مواهب «پيشينه» مسووليت خود در يك برهه خاص و محدود، براي هميشه عمر بهرهمند باشند.
با ذكر اين مقدمه و مقايسه به ذكر يك مورد و مثال ملموس پيرامون اين موضوع بپردازيم. فارغ از همه بحث و جدلها پيرامون رفتارها و رئيس جنجالي دولتهاي نهم و دهم، خصوصا بر سر كانديداتوري يا عدم كانديداتورياش براي انتخابات سال 96 و حتي ارزيابي ميزان صداقتش در نامه اخيرش به رهبري، مراد اين نوشته اما اشاره به يك معضل حاد مبتلا به مسوولان و دستاندركاران نظام جمهوري اسلامي ایران است.
اگر به سر برگ نامه فرد مذكور به رهبري توجه كنيد بالاي برگه و زير آرم نظام جمهوري اسلامي كه عموما براي مقامات و عناوين دولتي و حكومتي استفاده ميشود عبارت «رئيسجمهور دوره نهم و دهم» قيد شده است. در واقع ايشان در حال حاضر همچنان براي هرگونه رفتار و عمل خود يك حق هميشگي حقوقي قائل است كه همانا رياستجمهوري در دوره نهم و دهم بوده است.
اين نوع نگاه البته به شخص ايشان خلاصه نميشود و در بين بسياري از مسوولان سابق نظام به يك رسم غلط تبديل شده است. براي مثال بسياري از فرماندهان نظامي سابق كشورمان كه سالهاست بازنشسته شدهاند همچنان در برخي ديدارها و مراسم رسمي با لباسهاي فرم نظامي و درجههاي مربوطه به دوران قبل از بازنشستگياشان استفاده ميكنند و يا بنا به ميل خود يك روز لباس فرم را كنار مينهند و چند صباحي ديگر بر مردم منت گذاشته و عنوان ميدارند مجددا در كسوت نظامي درميآيند چون كشور به آنان نیاز دارد.
نگارنده، جدا از منع قانوني موجود اصلا و ابدا بخیل نيست كه فردي عنوان رئيسجمهور دولتهاي فلان دوره را بالاي سر برگ نامههاي خود ثبت كند يا فلان فرمانده محترم بازنشسته همچنان با لباس و درجه در انظار ظاهر شود، اما اين سئوال را همواره در ذهن داشتهام كه آيا اصولا در ايران براي مسوولان و دستاندركاران نظام، سن و محدودهاي براي بازنشستگي وجود دارد يا ندارد؟!
اينكه بگوييم «خدمت كردن به مردم سن و سال نميشناسد» و امثال اين گفتهها كه حتي براي گويندههاي آن نيز به يك مزاح بيشتر شباهت دارد لذا نبايد به آن چندان اهميتي داد و فقط محملي براي تداوم مديريتهاي هميشگي و به تعبير صحيحتر «دائمالعمري» است! نامه رئيسجمهور سابق با آن سربرگ «سابق!» دقيقا مثل اين است كه در اين كشور همه فرمانداران، استانداران، مديران كل، وزيران، روسای بانكها و... پس از دوره مسووليت خود هرگاه خواستند نامهاي بنويسند؛ سربرگهاي ويژه خود، مرقوم نمايند: «فرماندار سابق ....»، «مديركل اداره ...... در سالهاي فلان و فلان»، «استاندار استان در سالهاي ....»، «رئيس سابق بانك شعبه ...»، !!
استفاده از عناوين و القاب و مسووليتهاي سابق حتي اگر منع صريح قانوني هم نداشته باشد (كه در بسياري موارد دارد)، اما در يك جامعه قانونمدار و مدني از آن تعبير و تفسير مناسب نميشود. رئيسجمهور، رئيس دولت، وزير، معاون وزير، استاندار، مديركل، فرماندار، شهردار، رئيساداره، رئيس سازمان، فرمانده نظامي و... در هر كشوري محدود به يك دوره مشخص و گذرا و محدود به دوره زماني شغلي ميشود و بس. بابت آن از بودجه عمومي حقوقهاي مكفي هم دریافت کردهاند. لذا چه معني ميدهد كه عرف و رسم شود هر مسوولي در دوران «پسامديريتي» و «پسامسووليتي» خويش، همواره با عناوين دوران گذشتهاش فخرفروشی نموده و براي خود حقوق و امتيازات ويژهاي انتظار داشته باشد؟!