محمد توکلی
دکتر ابراهیم یزدی در گفتگوی اخیری که داشته است گفتهاند که اصلاحطلبان در شرایطی که در آن هستیم برای روحانی بدیلی ندارند. یزدی بعنوان فردی که سالهاست در دنیای سیاست فعالیت میکند؛ چه در آن زمان که در متن مبارزات انقلابی بود و چه پس از انقلاب که مدتی در داخل ساختار سیاسی حضور داشت و چه بعد از آن که شوربختانه او و تشکل همراهش طرد شدند طبیعتا چنین سخنی را نه از سر تعارف با رییسجمهور فعلی بلکه با شناخت از ساختاری که در آن مشغول سیاست ورزی است میگوید.
با نگاهی به نوع عملکرد نهادهای نظارتی در مواجهه با جریان اصلاحات در سالهای اخیر به خصوص پس از وقایع 88 به این نتیجه میرسیم که چهرههای ارشد این جریان سیاسی به شکل نانوشتهای از بازیگری رسمی در رقابت سیاسي داخلي کنار نهاده شدهاند و تنها قادرند بعنوان رهبران و چهره هایی خارج از جریان رسمی دنیای سیاست اقداماتی انجام دهند مانند همان اتفاقی که در انتخابات94 رخ داد و شخصیتهای برجستهای مانند سید محمد خاتمی و چهرههای دیگری از این جریان سیاسی توانستند با تایید لیست هایی که اکثریت آن را چهره هایی گمنام تشکیل میداد نیمی از کرسیهای مجلس را از آن خود کنند.
بنابراین برای اصلاحطلبان به واقع بدیلی برای روحانی وجود ندارد و با نگاهی کمی تند میتوان گفت که این جریان سیاسی محکوم به حمایت از روحانی است اما از زاویهای دیگر میتوان به این نتیجه رسید که بسیاری از اصولگرایان هم گزینهای مناسبتر از حسن روحانی را در شرایط حاضر ندارند. برای آنکه با دلایل این نظر آشنا شویم ابتدا باید شرایط سیاسی که در آن روحانی قدرت را در دست گرفته است به یاد بیاوریم؛ شرایطی که در آن شاهد شکافهای شدید و علنی سیاسی بین قوای سه گانه بودیم و حتی کار به خانه نشینی رییسجمهور وقت و عدم اطاعت بیسابقهی وی از حکم حکومتی رسیده بود.
در جامعه هم علاوه بر طبقهی نخبگانی که از ابتدا دل خوشی از احمدی نژاد نداشتند دیگر گروههای مردم هم بواسطهی فشار تحریمها و شرایط بغرنج اقتصادی (بالاترین تورم در سطح جهان) از دولت احمدی نژاد که ادعای مردمی بودن و نزدیکی با این اقشار را داشت دوری گزیده بودند و صاحبان صنایع و سرمایه هم بواسطهی رکود شدید حاکم بر بازار و افزایشهای ناگهانی نرخ دلار و مواد اولیه از شرایط ناراضی بودند.
ادامهی آن شرایط تنها باعث آن میشد که اعتراضات و نارضایتیهای مردمی از تقابل با دولت به سمت مقابله با کلیت نظام حرکت کند. در چنین شرایط ناامید کنندهای انتخاب فردی با مختصات حسن روحانی که اساسا مشی سیاست ورزی اش در همهی این سالها با نوعی متانت و به قول خودش اعتدال همراه بوده است باعث آن شد که بسیاری از نابسامانیها و تنشهای اجتماعی رو به کاهش نهد و حالت کشور به یک حالت پایدار بازگردد.
ممکن است امروز و بواسطهی فراموشی ذاتی ما مردم انتقادات و دلخوریهای نسبت به رییسجمهور روحانی هم در لایه هایی از اجتماع وجود داشته باشد اما در قیاس با گذشته تفاوتهای بسیار روشنی رخ داده است که نمیتوان آنها را انکار کرد. در یک چنین شرایطی اصولگرایان هم بدیلی برای روحانی ندارند که هم بتواند رای اکثریت را کسب کند و هم مانند احمدی نژاد غیر قابل پیش بینی نباشد و قواعد حاکم بر کشور را بر هم نزند و سبب ساز تنش هایی شدید در ساختار سیاسی شود.
از سوی دیگر هم با انتخاب ترامپ در ایالات متحده امروز بیش از هر زمان دیگری کشور نیاز به رییس جمهوری متخصص در امور امنیتی و سیاست خارجی دارد و با این نگاه نیز آنها که نگران مسائل مرتبط با این حوزه هستند میتوانند با برگزیدن روحانی راه را برای تصمیم گیریهای معقول در این مسیر باز کنند البته در این راه رییسجمهور (هر کس که باشد) نیاز به همراهی دیگر تصمیم گیران هم دارد زیرا در ساختار سیاسی مستقر در ایران موضوعات مرتبط با سیاست خارجی و مسائل امنیتی موضوعی فراتر از تصمیم گیریهای دولت است در نتیجه این مدل سیاست ورزی دولت تدبیر و امید هر چه رای بیشتری در حمایت از خود داشته باشد در مواقع ضرورت میتواند با اتکا به خواست اکثریت تصمیم گیریها را به سمت آنچه مطلوب جامعه است حرکت دهد.