به روز شده در ۱۴۰۲/۱۲/۲۹ - ۱۲:۴۲
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۳۱ ساعت ۱۵:۳۶
کد مطلب : ۱۳۲۲۶۶
حسین علیزاده:

احساس می‌کردم اسپارتاکوس هستم

گروه فرهنگی: حسین علیزاده با بیان این‌که قبل از این‌که بخواهم موسیقی بخوانم سینما در زندگی من جریان داشت، گفت:‌ من فیلم‌های خوب غیرایرانی هم می‌دیدم، وقتی فیلم «اسپارتاکوس» را دیدم در خیابان راه می‌رفتم و احساس می‌کردم خودش هستم و چقدر فداکارم یا وقتی «دراکولا» را دیدم شب‌ها موقع خواب به سراغم می‌آمد. این تخیلات وارد زندگی می‌شد و انگار سینما را در زندگی من تزریق کرده‌ بودند و در تمام طول آن دوران با من بود.
احساس می‌کردم اسپارتاکوس هستم
به گزارش ایسنا، حسین علیزاده - ردیف‌دان، آهنگساز و نوازنده تار و سه‌تار - در اولین نشست از سلسله نشست‌های تخصصی سال ۹۶ انجمن بازیگران سینمای ایران، طی سخنانی اظهار کرد: من با شوق و عشق موسیقی را آغاز کردم. خوشبختانه در خانواده‌ای در محله سیدنصرالدین تهران تربیت شدم که به خواست فرزند خود احترام می‌گذاشتند و به من اجازه دادند موسیقی کار کنم. بسیاری از هم‌محله‌ای‌های من زمانی که جلوی پدر و مادرشان نام موسیقی را می‌آوردند با خشونت عجیبی به آن‌ها می‌گفتند «برو دهنت را آب بکش».وی ادامه داد: پدر من خیاط و مادرم خانه‌دار بود؛ اما به‌دلیل این‌که وجودشان از عشق بود زمانی که من از موسیقی صحبت کردم گل از گل‌شان شکفت و گفتند هرچه تو دوست داری. آن‌ها برای‌شان سخت بود من را به هنرستان بفرستند زیرا مخارج سنگینی داشت؛ اما خوشبختانه من توانستم در هنرستان درس بخوانم و زیر نظر اساتید بزرگی بودم.
علیزاده با اشاره به دریافت جایزه جهانی موسیقی آسیا که چند وقت پیش آن را گرفت، گفت: هیچ‌کس از جایزه و تشویق بدش نمی‌آید؛ اما در موسیقی ایران ظلم زیاد است. برای من افتخار است که در شرایطی موسیقی کار می‌کنیم که درعرصه جهانی اتفاقات مثبتی رخ می‌دهد. من بعد از یکی - دو ماه خبردار شدم که این جایزه را برنده شدم و گفتم آن‌ها نمی‌دانند هر کدام از این نت‌ها که شنیده‌اند چقدر معطل مجوز مانده تا مردم خودمان آن را بشنوند.این نوازنده در ادامه بیان کرد: هر وقت از من می‌پرسند چه انتظاری از مسئولان دارید، می‌گویم هیچ انتظاری ندارم، مسئولان وقتی متوجه نیستند من چه کاری انجام می‌دهم نه از آن‌ها متشکرم نه از آن‌ها انتظاری دارم.
وی در ادامه صحبت‌های خود درباره سینما گفت: وقتی واژه سینما را می‌شنوید مهم نیست رشته و تخصص شما چیست، انگار می‌خواهید از زاویه دیگر به زندگی نگاه کنید. سینما دستی از جنس خود ماست و تخیل و آرزوهایی را نشان می‌دهد که در زندگی واقعی نمی‌بینیم.

علیزاده با بیان این‌که سینما تخیل و آرزوی من از کودکی بوده است، اظهار کرد:‌ من و برادرم زمانی که آجرهای یک سینما را دانه دانه می‌گذاشتند، به آنجا می‌رفتیم و حساب می‌کردیم چقدر مانده ساختمان کامل ساخته شود. ما خرده فیلم‌ها را جمع می‌کردیم و با خرده مقوا و عدسی آن‌ها را نشان می‌دادیم. ما یک قران دو ریال پس‌انداز می‌کردیم تا آخر هفته یواشکی بتوانیم به لاله‌زار برویم.این موسیقی‌دان بیان کرد: لاله‌زار قلب تهران و خودش یک سینما بود. حتی اگر تصویری از آن نمی‌دیدید و فقط صدای بلندگوی سینما و تئاتری‌هایی که نزدیک ورودی فریاد می‌زدند، همراه صدای خوراکی‌فروشان را می‌شنیدید تمام سیر و سیاحت خود را کرده بودید. ما تخیلات خود را در لاله‌زار پیدا کرده بودیم.
وی ادامه داد: ولع دیدن فیلم خیلی وسوسه‌انگیز بود. ما با پنج ریال به سینمایی می‌رفتیم که فیلم وسط آن قطع می‌شد و در سالن آن سیرابی می‌فروختند. ما نه‌تنها صدا و تصویر، بلکه بو هم داشتیم. وقتی پول‌مان به ۱۵ ریال می‌رسید، این خوش‌شانسی را داشتیم که به سینما البرز برویم و با یک بلیت، دو فیلم ببینیم.وی با بیان این‌که همچنان سینما برایم جذاب است، اظهار کرد: باورم نمی‌شد روزی آهنگساز فیلم شوم. در حال حاضر دوست دارم پیش از این‌که از من بپرسند چه کاره‌ای، بگویم آهنگساز فیلم هستم.

وی ادامه داد:‌ من در بچگی آرزوهایی داشتم که برخی از آن‌ها برآورده نشد؛ اما خوشحالم که هیچ‌کدام برایم عقده نشد. در مصاحبه‌ای که به تازگی انجام دادم بار دیگر درباره قطعه «نینوا» از من پرسیدند و من گفتم، نینوا خاطره کودکی من است در بچگی یک دوچرخه می‌خواستم که به‌دست نیاوردم این در دل ماند و شد نینوا. من آرزوهایم را با خودم کشاندم و هر کاری که می‌کنم با انگیزه آن آرزو، به چیز دیگری تبدیل می‌شود.علیزاده بیان کرد: در اواخر دوره رژیم گذشته، سینمای روشنفکری آغاز شد. به‌عنوان نمونه فیلم «گاو» را مثال می‌زنم که همه از عامی و متخصص آن را تایید می‌کنند. در میان فیلم‌های غیرایرانی، موسیقی برایم چیز دیگری بود، آهنگ لورنس عربستان را با سوت می‌زدم و حالا هم هر کدام از آن آهنگ‌ها را که بخواهید می‌توانم برای‌تان زمزمه کنم.
وی در ادامه با بیان این‌که فیلم فارسی مخاطب اکثریت مردم را داشت، ادامه داد: زمانی که داشتند فیلم «انسان‌ها» را در پارک شهر فیلمبرداری می‌کردند، من در تعطیلات تابستانی بودم و داشتم در آن پارک، آدامس می‌خوردم. رابطه‌ای که با سینما از این طریق داشتم برایم جذاب است.وی اضافه کرد: وقتی بزرگتر شدم و به دانشگاه رفتم، از سینمای فارسی فاصله گرفتم. جامعه انتظار دیگری داشت فیلم فارسی‌ها شامل یکسری تصانیف و آهنگ‌هایی بود که از سر ذوق ساخته می‌شد؛ اما در ادامه و با فیلمی مانند گاو که هرمز فرهت موسیقی آن را ساخته بود، کم کم به این نتیجه رسیدم که موسیقی باید با خود فیلم متولد شود. سینمای ایران امروزه آنقدر پیشرفت کرده که اگر در حال حاضر فیلم «قیصر» و «رضا موتوری» را ببینیم می‌توانیم بگوییم که چیزهای دیگری هم هست.
علیزاده افزود: بعد از قیصر، موسیقی فیلم بیشتر متداول و بعد از انقلاب جدی‌تر شد. قبلا فیلم‌ها کوچه‌بازاری بود و با هیچ‌کس بیگانه نبود؛ اما الان با سینمایی برخورد داریم که برعکس گذشته، می‌پرسند چه فیلم خوبی به بازار آمده است؟

این نوازنده و ردیف‌دان موسیقی با بیان این‌که سینما اکنون یک عنصر روشنفکری شده است، گفت: این موضوع می‌تواند مثبت و منفی باشد. سینمای روشنفکری مطلق یا ادای روشنفکری منفی است. ما روشنفکریم یا هنرمند روشنفکر؟ اعتقاد دارم وقتی روشنفکر می‌شویم به‌دنبال خواسته‌های‌مان، خارج از خودمان می‌گردیم و می‌خواهیم چاشنی غربی آن را زیاد کنیم و البته جدا از سنخیت‌های فرهنگی، از تمام تجربه‌ها استفاده کنیم.علیزاده تاکید کرد: ما هنرمندان روحیه حساس داریم و همیشه به عشق و صلح و دوستی و اتحاد فکر می‌کنیم و قرار نیست خشونت را ترویج کنیم.وی اضافه کرد: در کنار سینمای جنگ که پیش می‌رویم، کارگردان‌های مستقل هم در سینمای ایران به‌وجود می‌آیند و به زوایایی دیگر نیز می‌پردازند. سینمایی رشد می‌کند که میانگینی بین روشنفکری و سینمای مردمی ایجاد می‌کند.
وی در ادامه سخنانش، از کارگردان فقید سینما، عباس کیارستمی یاد کرد و گفت: او به جرأت یکی از روشنفکرهای سینمای ما بود. فیلم‌های او شاید برای عوام سرگرم‌کننده نبودند و در ایران مانند خارج از کشور اقبال نداشتند، اما جنبه روشنفکری در شخصیت آدم‌های فیلم‌های او بود.وی با اشاره به فیلم «طعم گیلاس» کیارستمی، اضافه کرد: همه فیلم‌های کیارستمی طعم دارند.علیزاده اظهار کرد: با فکر کردن به جریان روشنفکری سینما، این پرسش مطرح می‌شود که موسیقی چه نقشی در سینمای ایران دارد و چرا آن نقشی را که فکر می‌کنیم باید داشته باشد، ندارد. نه به‌خاطر این‌که فلان جایزه را در فلان جا نمی‌گیرد. اگر به خود فیلم نگاه کنیم این پرسش مطرح می‌شود که کارگردان چقدر از موسیقی آگاهی و شناخت دارد. کارگردان خدای فیلم است و باید به هر عنصر آن شناخت یا حداقل رابطه حسی داشته باشد.
این اهنگساز در ادامه گفت: وقتی سینما به جنبه‌های روشنفکری نزدیک می‌شود، کارگردان‌ها به دنبال نمونه‌ها می‌گردند و می‌گویند همان‌طور که فیلم‌نامه اقتباس می‌شود، آهنگ هم باید همین‌گونه باشد و به آهنگساز یک موسیقی می‌دهند و می‌گویند چیزی شبیه به این بساز.وی با بیان این‌که می‌خواهد به جریان روشنفکری سینما انتقاد کند، گفت: وقتی می‌گوییم هنر، جهانی است، چرا واژه ایران را حذف می‌کنیم، چرا مثلا می‌گوییم کیهان کلهر نوازنده جهانی است، در حالی که او یک کُرد ایرانی است. این واژه‌های مسخره چیست که در روزنامه‌ها استفاده می‌کنند؟ من همیشه در مصاحبه‌هایم شرط می‌کنم که غیر از حسین علیزاده چیز دیگری به من نگویند. اگر انسان مومن باشد، نیازی ندارد پیشانی‌اش را سیاه کند.
وی همچنین تاکید کرد: واژه‌گرایی در هنر ما به سم بدی تبدیل شده است.

علیزاده که عصر ۳۰ خردادماه در خانه سینما سخن می‌گفت، اظهار کرد: زمانی که قطعه نینوا را ساختم علی رضوی (گوینده رادیو) به من گفت، باید روی موسیقی فیلم کار کنی، در موسیقی تو تاثیر وجود دارد. او راست می‌گفت. برای ساخت یک موسیقی در ذهن من، اول رنگ اتفاق می‌افتد بعد به صدا تبدیل می‌شود.وی با بیان این‌که اولین موسیقی فیلمی که ساخته به کارگردانی حسین محجوب بوده است، ادامه داد: من و حسین محجوب با هم رفاقت داشتیم و او به من گفت، می‌خواهم فقط تو آهنگ فیلم من را بسازی، البته او پول هم نداشت و دنبال یک نفر می‌گشت که برایش رفاقتی کار کند. من خودم را باور نداشتم، اما آن موسیقی را ساختم البته آن فیلم هیچ‌وقت اکران نشد.وی ادامه داد: پس از آن، یک نفر به من گفت موسیقی فیلمت قشنگ بود و این شد که من شروع کردم به آهنگسازی فیلم «دلشدگان» دومین یا سومین اثری بود که من در زمینه آهنگسازی فیلم خلق کردم. هنگام ساخت موسیقی دلشدگان دو - سه بار با علی حاتمی قهر کردیم. او یک‌بار دو صحنه را پشت سرهم مونتاژ کرده بود که موسیقی‌شان با هم هیچ سنخیت نداشت. به او گفتم علی این کار را نکن و او پاسخ داد، هیچ صحنه دیگری را فیلمبرداری نکردیم و این دو باید پشت سر هم قرار بگیرند. من نیز دیدم اصلا به حرفم گوش نمی‌دهد. بنابراین گفتم با تو اصلا نمی‌توانم کار کنم. همان شب علی حاتمی و همسرش با یک دسته گل به خانه من آمدند. من به او گفتم علی من نسبت به فیلم تو بیشتر از خودت تعصب دارم و او پاسخ داد، حسین تو می‌توانی و رفت. بعد از رفتن او، من ماندم و جمله تو می‌توانی و با خودم دعوا می‌کردم. این جمله باعث شد که یک چیزی در ذهنم جوانه زد این دو صحنه یک پل می‌خواست که موسیقی‌شان به یکدیگر وصل شود، فردا برای صداگذاری رفتم و به علی حاتمی گفتم این را روی صحنه بگذار قبل از این‌که بگوید این موسیقی خوب است، یا بد به من گفت، می‌دانستم تو می‌توانی.
علیزاده اظهار کرد: من هنوز هم این باور را در خودم ندارم، وقتی موسیقی فیلمی به من پیشنهاد می‌شود با آن زندگی می‌کنم من هویت ایرانی و موسیقایی دارم و می‌گویم موسیقی فیلم باید ایرانی باشد. من با خیلی از کارگردان‌هایی که می‌گویند موسیقی ایرانی از جنس تصویر نیست، مخالفت می‌کنم. زمانی که فیلم «رویاها»ی آکیرا کوروساوا را دیدم که در آن هم موسیقی غربی و هم موسیقی اصیل ژاپنی استفاده شده بود، متوجه شدم باید روی هویت ایرانیم پافشاری کنم.وی تاکید کرد: برای من موسیقی ایرانی ققط موسیقی سنتی نیست. وقتی می‌گویم ایرانی هستیم از فرهنگ همه اقوام هستیم وقتی در روستا فیلم ساخته می‌شود، نمی‌توان روی آن موسیقی کلاسیک پخش کرد.
علیزاده با بیان این‌که موسیقی ما در دورانی چاشنی مذهب می‌گیرد و آن دورانی است که مداح‌ها ردیف موسیقی می‌دانستند اظهار کرد: آن‌ها با این کار نگاه مذهبی را تزریق می‌کردند موسیقی در تمام زندگی مردم جریان دارد، آیا کارگردان‌های روشنفکر ما به‌دنبال شبیه‌سازی هستند یا خیر؟

علیزاده همچنین گفت: من شاگردهایی داشته و دارم که سینماگر هستند و موسیقی را کمتر از ما نمی‌شناسند. می‌توانم بگویم اتفاق دیگری در راه سینمای ایران است. امیدوارم روزی برسد که این پیوند از زاویه فرهنگی با سنخیت بیشتری به هم نزدیک شوند.این آهنگساز در پاسخ به پرسشی مبنی بر این‌که آیا تا به حال پیش آمده که حضور یک بازیگر یا گروه بازیگران، انگیزه‌ای برای ساخت موسیقی فیلم برای او شود؟ گفت: گاهی یک فیلم ساخته می‌شود و بعد کارگردان یاد موسیقی می‌افتد و گاهی آهنگساز یک زندگی را با فیلم شروع می‌کند. در پاسخ به این پرسش باید از سریال زیر تیغ و پرویز پرستویی و محمدرضا هنرمند یاد کنم. من موسیقی این سریال را زمانی ساختم که نمی‌خواستم کار کنم و به‌طور کلی اصلا سفارش سریال قبول نمی‌کنم. زمانی که سر فیلمبرداری این سریال رفتم، پرستویی در دو قدمی من بازی می‌کرد و بازی‌ او به‌گونه‌ای بود که ما نیز در پشت صحنه آن را باور و گریه می‌کردیم. پرویز پرستویی به‌خاطر بازی‌ درخشانش لوح موسیقی آن سریال را به من دیکته کرد.
وی همچنین در پاسخ به این پرسش که آیا می‌توان واژه مولف را برای آهنگساز فیلم به کار برد؟ گفت: بله موسیقی را نباید جدا از عوامل فیلم دانست. اگر یک اثر هنری تالیف می‌شود موسیقی هم می‌تواند یکی از مولفه‌های آن باشد.علیزاده در پایان درباره این‌که آیا می‌توان در فیلمی که در روستا فیلمبرداری می‌شود، از ساز غربی استفاده کرد؟ گفت: اگر کامپوزر باشی، یعنی ترکیب می‌کنی. آن‌وقت است که دیگر ساز به ذوق شما برمی‌گردد. مانند نقاشی هستی که می‌تواند از هر رنگی استفاده کند و آن سازها قوطی رنگ است.
علی دهکردی  بازیگر  نیز در ابتدای این نشست در سخنانی، اظهار کرد: ما همه برای سلامتی وجود پر ارزش استاد شجریان دعاگو هستیم و امیدواریم زودتر از آنچه انتظار داریم، ایشان سلامتی خود را به‌دست آوردند. استاد شجریان به ما قول داده بودند که باز هم به اینجا بیایند و امیدواریم این اتفاق بیفتد و جشن سلامتی‌شان را بگیریم. در این نشست افرادی مانند امین تارخ، همایون ارشادی، منوچهر شاهسواری، قربان نجفی، آتش تقی‌پور، فخرالدین صدیق شریف و اکبر زنجانپور حضور داشتند.