به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۱۶ - ۱۰:۴۳
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۶ ساعت ۱۲:۰۵
کد مطلب : ۴۶۷۲۲۳

بانوان اولی که راه خودشان را در پیش می‌گیرند

بئاتریس گوتیرز مولر به همراه همسرش اندرس مانوئل لوپز اوبرادور رئیس‌جمهور مکزیک
بئاتریس گوتیرز مولر به همراه همسرش اندرس مانوئل لوپز اوبرادور رئیس‌جمهور مکزیک
گروه بین الملل: قبلا همسر یک رهبر آمریکای لاتین بودن به این معنا بود که در حرفه همسرتان نقشی مرئی و قدرتمند داشته باشید. اما دیگر چنین نیست.
بسیاری از کشورهای پرجمعیت جهان امسال در انتخابات شرکت می‌کنند و به همان میزان نقش زنان در سیاست نیز دگرگون می‌شود.
در آمریکای لاتین همه نگاه‌ها به مکزیک دوخته شده است – دومین دموکراسی بزرگ منطقه که ممکن است نخستین رئیس‌جمهور زن را انتخاب کند.
دو نامزد پیشرو زن هستند و کلودیا شینباوم در حال حاضر پیشتاز نظرسنجی‌هاست.
از زمان اوا پرون یکی از مشهورترین بانوان اول جهان اوضاع نهاد ریاست‌جمهوری تغییر کرده است. همسر رئیس‌جمهور آرژانتین در ۷۵ سال پیش یکی از چهره‌های سیاسی متنفذ در تاریخ آرژانتین بود.
در سال‌های اخیر زنان به دلایل متعددی در مواجهه با این نقش مقاومت کرده‌اند.
عده‌ای معتقدند منصفانه نیست که زنان به چنین جایگاه غیرانتخابی قدرتمندی برسند اما عده‌ای دیگر به این توقع اعتراض دارند که زنان باید حرفه‌های موفق خود را به خاطر همسران‌شان فدا کنند.
یکی از برجسته‌ترین چهره‌هایی که این شغل را زیر سؤال برده است بئاتريس گوتیرز مولر همسر رئیس‌جمهوری فعلی مکزیک است که این جایگاه را نخبه‌گرایانه خوانده است.
او گفته است: «ما همه زن هستیم و همه ما کار مهمی انجام می‌دهیم» و افزود که هیچ مرد یا زن «دومی» وجود ندارد.
خانم گوتیرز مولر مشاور آیرینا کارامانوس بود که پس از اینکه گابریل بوریچ، دوست پسر آن‌زمانش در سال ۲۰۲۲ در سن ۳۵ سالگی به عنوان جوان‌ترین رئیس‌‌جمهور شیلی انتخاب شد، بانوی اول شد.
خانم کارامانوس که به نوبه خود رهبری سیاسی و یک فمینیست است خود را در موقعیتی دید که شغلی را باید می‌پذیرفت که حس می‌کرد با اصول او منافات داشت.
او سال گذشته گفت: «وقتی کارزار انتخاباتی تمام شد، پیداست که به فکر فرو رفتم که خوب حالا نقش من چیست؟»
سیستم ریاست‌جمهوری در آمریکای لاتین و ایالات متحده به این معناست که همسر فرد نقشی پررنگ در رهبری کشور ایفا می‌کند. دالی مديسون همسر چهارمین رئیس‌جمهور ایالات متحده به خاطر سهم مهمش در تعریف این جایگاه در اوایل قرن نوزدهم بسیار پیش از این که این اصطلاح اول بار به کار برود شهرت دارد.
به خانم کارامانوس دفتری در کاخ ریاست جمهوری به همراه یک تیم کاری و همچنین نظارت شش بنیاد داده شد و اینجا بود که تردیدهای او آغاز شدند. او شروع به گفت‌وگو با وکلا کرد تا فهم بهتری از انتظاراتی که از او می‌رود پیدا کند.
او این پرسش‌ها را مطرح کرد: «چرا من؟ چرا شریک زندگی رئیس‌جمهور؟ چرا باید شریک زندگی رئیس‌جمهور این همه قدرت داشته باشد؟ کسی او را انتخاب نکرده است.»
خانم کارامانوس می‌گوید که در کشوری که حدود سی سال پیش از دل دیکتاتوری نظامی سر برآورده است، برای کسی مثل او احساسی غیردموکراتیک دارد که این همه قدرت به او داده شود. ولی او این نقش را به عهده گرفته است.
او می‌گوید: «به این نتیجه رسیدم که اقدام فمینیستی بسیار مهم‌تر از تصویری فمینیستی است چون انتقادهای فراوانی از راه رسیدند – که من به عنوان یک فمینیست نباید پا به محافظه‌کارترین جا در دولت بگذارم.»
«ولی ببینید ذهنیت من این بود که خوب اگر می‌خواهید واقعاً چیزی را تغییر بدهید باید از داخل این کار را بکنید.»
ایرینا کارامانوس در نهایت خودش را متقاعد کرد که این شغل را کنار بگذارد – و بنیادها را به کسانی منتقل کرد که احساس می‌کرد از او صلاحیت بیشتری برای اداره‌شان دارند، دفتر را تعطیل کرد و تیمش استعفا کردند. او در دسامبر سال ۲۰۲۲ فعالیت‌های بانوی اولی را کنار گذاشت.
او دیگر همراه رئیس‌جمهور نیست ولی در شیلی میراثی از خود به جا گذاشته است – هیچ دفتری برای بانوی اول – یا مرد اول – برای شریک زندگی هیچ رئیس‌جمهور آینده وجود نخواهد داشت. ولی به خاطر تغییراتی که به وجود آورده است از او انتقادهایی شده است.
او می‌گوید هیچ پشیمان نیست چون نهادهای دموکراتیک باید مشروع باشند. «یک راه آن اين است که اگر نهادهایی آن اندازه که باید مشروعیت ندارند، همه بخش‌های آن را اصلاح کنیم و نگذاریم بعضی بخش‌ها ادامه پیدا کنند.»
به گفته دکتر اسپرانزا پالما، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه خودمختار متروپولیتن در مکزیکو سیتی، زنانی مثل خانم کارامانوس بیش از پیش این نقش را که اهمیتش کاهش پیدا کرده است زیر سؤال می‌برند.
«مشارکت سیاسی در میان زنان در بیشتر کشورهای آمریکای لاتین تغییر کرده است.
بله، هنوز همسران رئیس‌جمهور هستند ولی زنانی حرفه‌ای یا فمینیست‌هایی هستند که ارزش‌های مترقی دارند و در نتیجه نقش‌های سنتی را دیگر ایفا نمی‌کنند. نقش بانوی اول حالا دیگر کمی مضحک است.»
در برزیل، ژانژا، همسر لوییز ایناسو لولا داسیلوا نیز در تلاش بوده است که از زمان ریاست‌جمهوری همسرش در سال گذشته نقش خود را شکل دهد. بر خلاف خانم کارامانوس او خود را درگیر این نقش کرد.
او گفت: «از زمان رقابت‌ها گفته‌ام که می‌خواهم نقش بانوی اول را بازسازی کنم – همسری که میزبان مهمانی‌های چای خیریه است و از مؤسسات بشردوستانه دیدن می‌کند نقش من نیست.»
«نقش من نقش تبیین‌گر است که درباره سیاست‌گذاری عمومی حرف می‌زند. ما می‌توانیم وقتی لازم باشد در فضاهای مختلف باشیم و با مخاطبان مختلفی حرف بزنیم.»
وقتی او به تنهایی از جوامعی که در ریو گرانده دو سول گرفتار سیل شده بودند دیدار کرد منتقدان او را متهم کردند که از حد خود فراتر رفته است – آن‌ها می‌گفتند او فردی منتخب نیست.
او در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی گفت که برای او تکان‌دهنده است که در قرن بیست و یکم مردم هنوز استدلال می‌کنند که بانوی اول چه کار باید بکند. «[لولا] به من اختیار مطلق داده است در نتیجه من هر کاری بخواهم می‌کنم. این نوع سلسله مراتب بین من و همسرم وجود ندارد.»
برای ژانژا لولا داسیلو موضوع، انتخاب هر شخص است.
او می‌گوید: «صحبت بیرون رفتن از چارچوبی است که بانوان اول همیشه مجبور به مقید شدن در آن می‌شوند. بحث این است که آن قید وجود نداشته باشد. بانوی اول می‌تواند هر کاری که بخواهد بکند.»
برای ایرینا کارامانوس کناره‌گیری در شیلی محافظه‌کار، کشوری که درون نهادهای‌اش به سنت عادت دارد، گامی مهم بود.
«این کار اهمیتی فرهنگی دارد چون همیشه تصویر یک جایگاه بسیار سنتی و هنجارمند متعارف را ارایه می‌کنید – یا تصویر محافظه‌کارانه‌ترین نسخه از زنان را بازتولید می‌کنید.»
این کار بدون دردسر نیست – بالاخره این منطقه به خاطر عرض اندام مردانگی مشهور است.
اما دهه اخیر شاهد جنبش فمینیستی قدرتمندی بوده است که این دو زن بخش مهمی از آن بوده‌اند. و حالا دارند قواعد و مقررات این جایگاه را به شیوه‌های مختلفی دور می‌ریزند.
برچسب ها: آمریکای لاتین
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها