...هر دو دولت ميانهروي كنوني ایران و امریکا برای انتخابات ریاست جمهوری پیش رو و تقابل با رقیبان تندروی خود در داخل نیاز شدید برای رسیدن به یک توافق دارند و این احتمال رسیدن به این امر را بیشتر میکند.
سعید پایدارفرد
گروه سياسي: بیشتر از یک ونیم سال از رویکار آمدن دولت اعتدالگرای حسن روحانی بر سرکار نمیگذرد که این دولت توانسته در روند مهمترین پروندهای که کشور درگیر آن بودهاست یعنی پروندهی هستهای تغییرات مهمی را ایجاد کند. از جمله مهمترین این تغییرات به هم ریختن آرایش جبههی مخالفان جهانی ایران در پروندهی هستهای ميباشد. بیشک یکی از عوامل این بههمریختگی تعدیل مواضع ایران در دولت جدید و استفاده از یک دیپلماسی هوشمندانه میباشد.
تا پیش از روی کار آمدن دولت یازدهم کشورهای مخالف برنامهی هستهای در عمل یک جبههی تقریبا واحد علیه ایران تشکیل داده بودند که این اتحاد در صدور قطعنامههای شورای امنیت و وضع تحریم ها علیه ایران به وضوح دیده ميشد اما با گرفتن زمام دیپلماسی توسط دولت حسن روحانی تغییرات بزرگی در صف مخالفان هستهای ایران به وجود آمد. از جملهی مهم ترین این تغییرات که پس از گذشتن یک و نیم سال کم کم نمود بیشتری پیدا میکند به وجود آمدن اختلافات عمیق بر سر برنامهی هستهای ایران بین دو طیف جمهوریخواه و دموکرات در آمریکا میباشد که هرکدام به ترتیب مجلس سنا و دولت آن کشور را دردست دارند.
از نمودهای بارز این شکاف میتوان به نامهی 47 سناتور جمهوری خواه امریکایی به رهبر انقلاب اشاره کرد که به فاصلهی چند روز با واکنشهایی از جانب رییسجمهور، وزیر امور خارجه و برخی شخصیتهاي مشهور دموکرات در امریکا مواجه شد. همچنین حمایت اخیر 250 قانون گذار مجلس امریکا از نامهی 47 سناتور نیز این مسئله را تایید میکند. این اختلافات به رابطهی بین کشورهای مخالف برنامهی هستهای ایران نیز کشیده شده که مهمترین آن اختلاف بین امریکا و متحد قدیمی خود یعنی اسراییل میباشد. این شکافها را میتوان در سخنان بنیامین نتانیاهو در کنگرهی امریکا، گفتههای رییس دفتر اوباما مبنی بر پایان دادن اشغال فلسطین توسط اسراییل، گزارش روزنامهی امریکایی وال استریت ژورنال از شنود مذاکرات هستهای ایران توسط اسراییل و... مشاهده کرد.
به طور کلی دولتهاي تاثیر گذار در روند مذاکرات اتمی ایران را میتوان به سه دستهی زیر تقسیم کرد:
دستهی اول شامل برخی کشورهاي اروپایی از قبیل آلمان است. کشورهاي این جبهه اعتقاد دارند باید جلوی دستیابی ایران به سلاح هستهای گرفته شود و این امر را از طریق یک توافق بین المللی و دادن تضمین عملی توسط ایران صورت پذیر میدانند. ولی دستهی دوم اعتقاد دارند باید به طور کلی توان هسته ای ایران گرفته شود و ادامهی فشارهای بین المللی بر ایران را تاثیرگذار میدانند و اعتقاد دارند اگر توافقی هم امضا شود باید کلیهی فعالیتهاي هستهای تهران را در حالت تعلیق قرار دهد.
این دسته خود شامل سه جبههی مختلف میباشد. جبههی اول که در واقع مهم ترین آنها به شمار میآید اسراييل میباشد که این رژیم اختلافات و دشمنیهاي بسیار واضحی با جمهوري اسلامي ایران دارد و تمام سعی خود را مبنی بر نابود سازی توان هسته ای ایران به صورت کامل انجام میدهد. حمایتهای ایران از حماس، حزب الله و نظام حاکم بر سوریه که مهمترین دشمنان اسراییل میباشند و با آن رژیم مرز مشترک دارند از دلایل اختلافات شدید بین دو کشور پس از انقلاب ایران میباشد.
جبههی دوم شامل کشورهاي سنین شین عرب منطقه به رهبری عربستان می باشد. حمایتهای تهران از حکومت بشار اسد و حزب الله لبنان در مقابل حمایت کشورهای عرب منطقه از سلفیهای تندروی سنی در سوریه و لبنان، کمکهاي ایران به شیعیان انصار الله یمن در مقابل حمایتهاي عربستان از دولت منصور هادی و از همه مهم تر مبارزه با داعش توسط ژنرالهای ایرانی و سربازان شیعه و حتی سنی عراقی از مهم ترین دلایل مخالفت این کشورها با ایران میباشد. به همین جهت این کشور ها سعی در کاهش قدرت ایران در منطقه دارند و از حربههایی مانند گران کردن قیمت نفت و اخلال در روند مذاکرات هستهای ایران با قدرتهای جهانی استفاده میکنند.
اما جبههی سوم را میتوان گروهها و کشورهایی نامید که اسراییل و اعراب به جهت تاثیرگذاریشان در مذاکرات به لابی با آنها مشغول هستند و البته آنها هم تا حدزیادی تحت تاثیر قرار گرفتند مانند دولت فرانسه و اکثریت جمهوریخواه مجلس سنای امریکا. اما دستهی سوم کشورهاي روسیه و چین هستند که جزء شش کشور مذاکره کننده با ایران میباشند و این کشورها در سالهای اخیر از تحریمهاي ایران سود زیادی نصیبشان شده و البته رابطهی خوبی با ایران دارند. در مذاکرات هسته ای تا به حال تلاش خاصی از جانب این کشورها برای اخلال در روند توافق دیده نشده است و به نظر میرسد مواضع این دو دولت بسیار نزدیک به دولت اوباما و حتی معتدل تر از آنها باشد.
با نگاه به کشورهای مخالف برنامهی اتمی ایران باید گفت اگر دولت آمریکا بتواند مواضع سناتورهای جمهوریخواه و کشور فرانسه را تعدیل کند و همچنین دولت ایران در مواضع خود کمی نرمش نشان دهد میتوان تا قبل از پایان ریاستجمهوری دولت اوباما به امضای یک توافق جامع و منطقی که هم به نفع ایران و هم شرایط طرف مقابل در نظر گرفته شده باشد امیدوار بود. البته این را هم باید در نظر گرفت هر دو دولت ميانهروي كنوني ایران و امریکا برای انتخابات ریاست جمهوری پیش رو و تقابل با رقیبان تندروی خود در داخل نیاز شدید برای رسیدن به یک توافق دارند و این احتمال رسیدن به این امر را بیشتر میکند.