صادق صدرايي
1
دربارهي نوع مواجههي رسانهها با تغييرات صورت گرفته در وزارت ارشاد شاهد نوعي تناقض هستيم. به گونهاي که رسانههاي متعلق به اردوگاه اصولگرايان چنين تحليل ميکنند که تغيير علي جنتي نوعي باج دادن رييسجمهور به اصلاحطلبان است و او ميخواهد با باز کردن بيشتر فضا براي آنها در اين وزارتخانه به اصطلاح دلشان را بدست بياورد.
از سوي ديگر در رسانههاي منسوب به جريان اصلاحات شاهد اين هستيم که اين تغيير را کوتاه آمدن روحاني در برابر فشارهاي پيدا و پنهان اصولگرايان متنفّذ ميدانند و معتقدند که او با تغيير جنتي به دنبال بهبود روابط دولت با جريانهاي اصولگراي منتقد عملکرد فرهنگي دولت است. اينکه کدام يک از اين دو تحليل به واقعيت نزديکتر است در اين جا موضوع بحث نيست و اين مسئله تنها مثالي است براي بيان موضوعي ديگر و آن موضوع، قضاوت زودهنگام رسانهها و جريانهاي سياسي بر اساس کليشههاي ذهني شان است.
چنين قضاوتهاي زودهنگام کليشهاي را ميتوان در ابتداي کار علي جنتي هم ديد. در آن زمان عدهاي بيخبر از همه جا به روحاني معترض بودند که چرا فرزند کسي که دورترين نگاه را نسبت به سياستهاي فرهنگي دولت دارد را در اين پست قرار داده است وچه موجي از انتقادات در فضاي مجازي و برخي رسانههاي اصلاح طلب که راه نيفتاد تا اين که حضرات متوجه شدند ربط علي جنتي با پدرش تنها پدر و پسر بودن است و از نظر فکري و سياسي به هاشمي رفسنجاني نزديک است و الگوي عملش در ارشاد را حداقل در لفظ دوران خاتمي ميداند.
يا در همان دوران که نام نامزدهاي مختلفي براي اين وزارتخانه سر زبانها افتاده بود براي قرار داشتن نام حسام الدين آشنا در بين کانديداها چه جنجالي که راه نيفتاد، بهانه هم اين بود که آشنا چند صباحي در نهادي امنيتي در قم مشغول فعاليت بوده است و تحصيل کرده و استاد دانشگاه امام صادق (ع) است و با برخي از بزرگان اصولگرايان روابط نزديکي دارد. و همهي اينها در حالي بود که بسياري از طراحيها و گفتههاي روحاني در انتخابات92 که قند در دل حاميان اصلاح طلبش آب کرده بود کار همين آشنايي بود که عدهاي با کليشههاي بستهي ذهني شان به او ميتاختند و در نهايت جوّي به راه افتاد که از بين نامزدهاي وزارت ارشاد کنار رفت.
عادت کردهايم به قضاوتهاي زودهنگامِ کليشهاي و هر بار هم که خلاف تصورمان را به عينه مشاهده ميکنيم باز هم در نوبت بعد همان قضاوت غلط را تکرار ميکنيم. بهتر نيست کمي حوصله کنيم و اجازه دهيم جانشينان وزراي رفته عملکردي از خود نشان دهند و بعد به قضاوت اقداماتشان بنشينيم و از علت اين تغييرات رمز گشايي کنيم؟
2
تغييري با سه سال تاخير
عملکرد علي جنتي در اين سه سال چگونه بوده است؟ براي پاسخ به اين سوال بايد صريح بود و از اين عادت ايراني مان که چون کسي از اسب قدرت افتاده است نبايد نقدش کرد و شايستهي تکريم است کمي فاصله بگيريم. با احترامِ تمام به وزير سابق ارشاد و تقدير از تلاش هايش و اذعان به اين نکتهي مهم که عملکرد علي جنتي هر چه که بوده باشد نسبت به دوران تاريک دولت سابق در حوزهي فرهنگ و هنر قدم بسيار بلندي به پيش بوده است بايد گفت که آقاي وزير سابق مرد اين ميدان نبودهاند و بايد همان سه سال پيش کنار ميرفتند. با هم نگاهي به نوع مديريت ايشان در وزارتخانهي تحت امرشان بيندازيم تا علت اين سخن روشن شود.
جناب جنتي براي وزارت ارشاد سخنگويي برگزيد که جز تاييد خرده فرمايشات مخالفان عملکرد فرهنگي دولت روحاني کاري نميکرد. اگر نشستهاي خبري هفتگي نوشآبادي را با حذف نامش به کسي نشان ميداديم قطعا اولين سوالي که ميپرسيد اين بود که مگر احمدينژاد و دولتش عوض نشده است؟! نوع واکنش هايي که آقاي سخنگو نسبت به بحرانهاي مصنوعي و واقعي عرصهي فرهنگ و هنر رخ ميداد نشان ميدادند ملغمهاي از عقب نشيني،ترس و انفعال بود، در حالي که وظيفهي سخنگو اين است که قاطعانه از اقدامات وزارت ارشاد و سياستهاي فرهنگي دولت حمايت کند و به جاي اتخاذ مواضع ضعيف و همراهي با مخالفان با صراحت و استدلال، درستي اقداماتي که عدهاي با ان مخالفند را تشريح کند.
در حوزهي موسيقي و جنجالهاي غير طبيعي که عدهاي براي کنسرتها به راه انداختند واکنشي ضعيفتر از واکنش علي جنتي را ميتوان سراغ گرفت؟ نوع عکس العمل او به زياده خواهي برخيتريبون داران و خواستهي خلاف قانونشان به گونهاي بود که صداي روحاني را هم که معمولا اين جور انتقاداتش را به شکل غير علني به وزير مربوطه ميگويد در آورد.
در حوزهي سينما شاهد مداخله هايي بلاوجه از سوي جنتي در کار معاونت سينمايي وزارت ارشاد بوديم؛ بعنوان مثال فيلمي که مجوز ساخت و اکران را گرفته بود و چند هفتهاي هم بر روي پرده سينماها بود با مصاحبهي جناب وزير پايين کشيده شد يا فيلم ديگر که مجوزهاي شرعي لازم را از مراجع دريافت کرده بود بواسطهي انفعال وزارت ارشاد در همان روز اول اکران توقيف شد و مثال هايي ديگر از اين دست که براي فعالان رشتههاي مختلف هنري بسيار آشناست و به شکل روزانه با آن دست و پنجه نرم ميکنند.
مديريتِ به شکل مجمع الجزايري در حالت طبيعي يک ضعف محسوب ميشود اما در در مورد خاصِ وزارتخانهي تحت مديريت جناب جنتي وجود چنين شکلي از مديريت جاي شکر فراوان داشت زيرا حداقل باعث ميشد معاونان آقاي وزير در خيلي از موارد بدون توجه به گفتههاي وزير و سخنگويش سياستها و وعدههاي فرهنگي دولت را اجرايي کنند و اگر همين مقدار اندک تغيير را هم نسبت به گذشته شاهديم بواسطهي حرف گوش کن نبودن معاونان آقاي وزير سابق بوده است!