امید پورعزیز
این روزها در مورد جنجالیترین چهره سال یعنی دونالد جیترامپ مطالب و تحلیلهای بسیاری نوشته شده و تولید میشود، که نه لزوما بخاطر پیچیدگی شخصیت خود این فرد، بلکه بخاطر گرههای کور و تعارضات فراوان در عرصه نامتوازن عصر مدرنیته میباشد.ترامپ در حقیقت زاییده نامبارک یک جامعه سرمایه داری میباشد که در چارچوب نظم عرفی حاکم بر جامعه نگنجیده و طغیان کرده است.
در واقع شرایط حال حاضر جهان و برخی عوامل پیچیده و پرشتاب عصر پسامدرن دست به دست هم داده و این غول بیشاخ و دم از صندوق انتخابات بیرون آمده است و متاسفانه کشور توانمندی همچون آمریکا نیز در مهارش ناتوان مینماید. اما این عنصر نابه هنجار که جزء نقاط کور یک جامعه آزاد و دموکراتیک میباشد به هیچ وجه قابلیت سرمایه گذاری استراتژیک و سیاسی را ندارد، و دیر یا زوداز اسب به زمین خواهد افتاد و مسلما موج و حرکتی که ایجاد کرده ماندگار نخواهد شد.
لذا سیاستمداران باتجربه داخلی آمریکا و حتی سیاستمداران کارکشته بین المللی مواضع محتاطانه و حداقلی را علی الخصوص پس از پیروزی اش در انتخابات در مورد او اتخاذ کرده اند. اساسا انسان هایی همچونترامپ در جنجالها و حواشی سیاسی و اجتماعی فرصت ابزار خود را مییابند و سری در سرسرا در میآورند، وگرنه این شبه سیاستمداران نه خودشان تحلیل عمیق سیاسی و استراتژیک دارند و نه اینکه قادر هستند تیمی از مشاوران حرفه یی و مجرب را نزد خویش گردآورند.
اغلب اطرافیان این قبیل افراد شخصیتهای متملق و متظاهری هستند که یا بواسطه سودجویی و یا اینکه پس از تجربیات متعدد شکست در سایر عرصه ها، در اردوی افرادی همچونترامپ دنبال فرصتهای جدیدی برای خود میگردند. با تمام این اوصاف و با مشاهده نمونههای مشابه دیگر در طول تاریخ به راحتی میتوان به این جمعبندی رسید که اولا این دورههای تلخ گذراو مقطعی بوده و از طرفی روزگار درخشان و پرباری نخواهند بود و صرفا باید با صبر و امید آنها را سپری کرد. ولی اخیرا برخی صداهایی در داخل ایران شنیده میشوند که آرام آرام تخم مرغ هایشان را در سبدترامپ میگذارند و سودای قمار در کازینوهای این رند مکاره را در سر میپرورانند.
هرچند سررشته چندانی در امر مشاوره قمار ندارم ولی با یک تحلیل و محاسبه خیلی ساده و پس زمینه آینه عبرت اسلاف این قبیل تیپهای شخصیتی باید عنوان کنم که این گاو شیرده نیست و با امیدواری و صبوری و در جهت منفعت طلبی از این قبیل افراد تنها ممکن است در نهایت لگد این گاو عاید این افراد شود. البته ممکن است برخی تصور کنند که به سان حضرت پوتین بتوانند با برگترامپ برای منافع ملی خود بازی کنند.
ولی افسوس که این عامل را فراموش کردهاند که کشور تحت سلطه پوتین یک ابرقدرت است و ترامپ قانون جنگل را خوب بلد است و با ابرقدرتها به این سادگیها در نمیافتد ولی به آهوان و قوچها دمی امان نخواهد داد، و تنها نتیجه استمداد و یاری طلبی از این درنده مکاره، طعم گوشت لذیذی خواهد بود بین دندانهای آن دیو موطلایی و افسوس دیگری که کاش درایت افزونتری از هیجانات کاذب و سودای قدرت رویاپردازانه، معیار جست و خیزمان در این وانفسای کش و قوس عرصه سیاست بین المللی میبود. بنظر میرسد گاهی سکوت حکیمانه چه بسا منفعت بیشتری را عاید کشور کند و زبان سرخ، سبز خوشرنگ پرچم مان را بر باد دلهره نیفکند.