به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۲ - ۲۱:۱۸
 
۲۹
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۰۹ ساعت ۱۳:۴۷
کد مطلب : ۱۲۲۵۵۲

چرا مواجهه رسانه‌ها با اين‌روز متفاوتست؟

گروه مقالات: امروز 9 دی است، روزی که در نگاه عده‌ای حماسه است و در نگاه عده‌ای دیگر یک تظاهرات حکومتی و از نظر افرادی هم آنچه در 9دی 88 رخ داد لزوما با انعکاس آن در این سال‌ها متفاوت است. در نوشته پیش رو سعی شده است که با نگاهی جامع به 9 دی، اتفاقات پیش از آن، نوع مواجهه رسانه‌ها با آن و هم چنین واقعه‌ای که باعث بروز آن تظاهرات اعتراضی شد بپردازیم.

هنگامی که به بررسی رسانه‌ها در خصوص نوع روبرو شدنشان با این واقعه می‌پردازیم شاهد سه رویکرد هستیم.
1- رسانه‌های جریان اصلاحات: رسانه هایی که ذیل جریان اصلاح طلبی تعریف می‌شوند در اغلب موارد با سکوت از کنار 9 دی و سالگردهای آن عبور کرده اند. علت این امر را نیز چنین می‌دانند که این روز به واسطه تبلیغ رسانه‌ای یک جریان خاص تبدیل به روزی علیه اصلاح طلبان شده است. بنابراین، نمی‌تواند بزرگ‌نمایی رسانه‌ای آن چندان منطقی باشد و یک نوع «گل به خودی» است.

2- رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور: این دسته از رسانه‌ها و افراد فعال در آن که ظاهرا هدف خود را نه اصلاح نظام بلکه تغییر نظام سیاسی مستقر در ایران قرار داده‌اند 9 دی را تظاهراتی سازماندهی شده از سوی حاکمیت می‌دانند و چنین تبلیغ می‌کنند که افراد حاضر در آن مراسم راه پيمايي نه مردم عادی کوچه و بازار بلکه افرادی بوده‌اند که به اجبار به چنین تظاهراتی آمده‌اند.

3- رسانه‌های جریان اصولگرا: رسانه‌های منتسب به این جریان سیاسی به علاوه صداوسیما به دلیل داشتن‌ تریبون‌های پرشمار، تصویر سازان اصلی آنچه در 9 دی رخ داد در جامعه بوده اند. تصویری که این جماعت از 9 دی ارائه داده‌اند را می‌توان تصویری کاریکاتوری و در برخی جاها خلاف واقع دانست. در این تصویر این گونه وانمود می‌شود که مردم حاضر در تظاهراتی که حماسه‌اش می‌خوانند در اعتراض به حرمت شکنی‌های رخ داده در عاشورای88 به خیابان‌ها آمده‌اند و خواسته اصلی شان نیز مرگ‌خواهی برای رهبران جریان اعتراضی پس از انتخابات 88 از میرحسین تا هاشمی رفسنجانی بوده است.

در جمع‌بندی از این سه تصویر ارائه شده می‌توان گفت سکوت رسانه‌های اصلاح‌طلب که به دنبال کمرنگ جلوه دادن 9 دی هستند باعث شده است دو لبه قیچی افراط یعنی خارج‌نشینانی که در توهم تغییر نظام به سر می‌برند و اقلیتی تندرو که بسیاری از‌ تریبون‌های عمومی را در اختیار دارد تصویری وارونه از حقیقت آنچه در 9دی 88 رخ داد را به مردم عرضه کنند. نتیجه‌ی این تصویر‌سازی غیر حقیقی از آن واقعه چنین شده است که هر سال که از 9دی 88 می‌گذرد با وجود آنکه مسئولان نظام و رسانه انحصاری صداوسیما سعی در برجسته‌سازی از این روز دارند مراسم‌های مرتبط با این روز کم رمق‌تر از گذشته و با رنگ و لعاب حاکمیتی بیشتری برگزار می‌شود.

واقعیت تظاهرات مردم در 9 دی 88 را می‌توان اعتراض اکثریت جامعه ایرانی فارغ از جناح‌بندی‌های مرسوم به حرمت شکنی اقلیتی تندرو در عاشورای 88 دانست. اقلیتی که لزوما نمی‌توان بین آن‌ها و بدنه اصلی جریان اعتراضی به انتخابات88 رابطه‌ای برقرار کرد. آنچه رخ داد واکنشی بود به بخشی از اتفاقات رخ داده در 6 دی 88 که مصادف با عاشورای حسینی بود. در نتیجه برای شناخت بهتر از 9 دی باید 6دی را به خاطر آورد. در رسانه‌های رسمی تصویر دقیقی از واقعه عاشورای 88 ارائه نمی‌شود و تنها شاهد ارائه تصویری تک بعدی از آن واقعه هستیم.

در این تصویر یک بعدی، افراد معدودی با نشانه هایی از جریانی که در آن زمان به جنبش سبز معروف شده بود بی حرمتی‌هایی را به مقدسات مورد احترام همه مردم ایران کردند و دست به آشوب هایی زدند و یکی از رهبران آن جریان اعتراضی نیز این عده را امت خداجو نامید اما این تصویر یک بخش مغفول مانده هم دارد. واقعیت آن است که در عاشورای 88 عده‌ای که به حق یا ناحق به مسائل مرتبط با انتخابات88 اعتراض داشته‌اند به بهانه اعتراض به موضوعاتی که در نگاه آن ظلم بوده است به خیابان‌ها می‌آیند و طبق معمول اقلیتی افراطی که لزوما نسبتی هم با این جریان اعتراضی اصیل و درون نظام ندارد از فرصت سوء استفاده کرده و تصاویر نامناسبی ازحرمت شکنی را ایجاد می‌کند.

برای فهم دقیق‌تر این واقعیت می‌بایست به کلید واژه «امت خداجو» و جمله «ما بیزار از کسانی هستیم که بر عرف و اعتقادات دینی و ملی ملت خود احترام نمی‌گذارند» که هر دو در بیانیه میرحسین موسوی در واکنش به وقایع رخ داده در عاشورای88 آمده است توجه کرد. این دو در کنار هم نشان از آن دارد که جریان اعتراضی بر خلاف آن چه هفت سال است تبلیغ می‌شود مرزبندی روشنی را با حرمت شکنان داشته است.

پرسش هایی درباره 9 دی و حواشی پیش و پس از آن

در خصوص 9دی و ادعاهای مطرح شده درباره اش و هم چنین حواشی که منجر به وقوع آن واقعه شد پرسش هایی وجود دارد که چندان به آن از سوی مسئولان و تصمیم گیران توجهی نشده است. چنین پرسش هایی را می‌توان در خصوص وقایع دیگر هم پرسید و امید است در فضای شفاف به سوالاتی از این جنس پاسخ هایی صریح و صادقانه داده شود.

1- اعلام تبرّی نمی‌کنید؟
از جمله ایراداتی که به رهبران جریان معترض به انتخابات88 وارد می‌دانند این است که در برابر تندروی هایی که به نام این جریان صورت گرفته است موضع‌گیری شفاف و صریح نداشته‌اند و به اصطلاح اعلام تبرّی نکرده‌اند. این که تا چه حد چنین ادعایی درست است یا خیر موضوع بحث نیست وگرنه می‌توان به سادگی با نگاهی به بیانیه‌ها و گفته‌های چهره‌های اصلاح طلب معترض به انتخابات 88 مواضع شفافشان در قبال افراطی گری هایی که افراد و جریانات منتسب به آن‌ها مرتکب شده‌اند را یافت.

پرسش قابل طرح این است که آیا آنان که چنین نقدی را به سران جریان معترض به انتخابات88 وارد می‌دانند در برابر هتاکی هایی که عده‌ای در راهپیمایی 9 دی به بزرگان انقلاب و نظام انجام دادند موضع گیری کرده‌اند؟ آیا آنها که معتقد به چنین نقدی به امثال موسوی و کروبی هستند، خود در برابر فحاشی‌های صورت گرفته در 9 دی به شخصیتی مانند آیت الله هاشمی رفسنجانی یا رییس دولت اصلاحات اعلام بیزاری کرده اند؟ هفت سال از آن تصاویر تلخ که عده‌ای با بلندگوهایی که مشخص نیست چگونه در دست داشته‌اند مرگ خواهی برای عده‌اي از مسئولان سابق نظام و انقلاب را فریاد می‌زدند گذشته است، آیا زمان اعلام بیزاری از چنان شعارهای منزجر کننده‌ای نرسیده است؟

2- پرونده‌های باز
از جمله موارد دردناک در وقایع پس از انتخابات 88 از دست رفتن عده‌ای از هر دو سوی آن ماجرا بود. می‌توان کبک وار سر بر زیر برف کرد و از «پروژه کشته‌سازی فتنه گران» سخن گفت و بی توجه از کنار چنین پرونده هایی عبور کرد اما بهتر آن است که پس از گذشت هفت سال از آن وقایع تلخ درباره این پرونده‌ها شفاف‌سازی شود. مطابق آنچه حدادعادل به عنوان فردی که مورد وثوق جریان رسمی است در 8 آذر 88 گفته است در وقایع پس از انتخابات88، 37 نفر از هر دو سوی ماجرا جانشان را از دست داده اند. از سوی دیگر مطابق اعلامیه رسمی نیروی انتظامی در 6 دی 88 نیز هفت نفر کشته شده اند. مجموع این دو عدد که رقم رسمی اعلام شده از سوی افرادی است که طبیعتا نمی‌توان آن‌ها را فتنه گر نامید 44 نفر است. پرسش اساسی این است که پرونده قتل این 44 نفر پس از گذشت هفت سال به کجا رسیده است؟ آیا افرادی که مرتکب این قتل‌ها شده‌اند به سزای عملشان رسیده اند؟ اگر پاسخ مثبت است به چه دلیل اطلاع رسانی دقیقی از روند رسیدگی به این پرونده‌ها نشده است و اگر پاسخ منفی باشد سوال دیگر این است که آیا گذشت این زمان طولانی برای رسیدگی به این پرونده‌ها کافی نبوده است؟

3- 9دی، پایان ماجرا؟
از مواردی که به شکل تکرار شونده درباره 9دی مطرح می‌شود این است که آن تظاهرات نقطه پایانی بر وقایع88 بوده است و مردم با حضور در خیابان‌ها پاسخ محکمی به افرادی که سران فتنه و فتنه گر خوانده می‌شوند داده اند، پرسشی که می‌توان درباره این نگاه مطرح کرد این است که اگر به واقع آن چه در 9دی88 رخ داد با آن قرائتی که این حضرات از آن ارائه می‌دهند پاسخ منفی ملت ایران به جریانی که فتنه گر نامیده می‌شود بوده است پس چگونه در دو انتخابات 92 و 94 نزدیک‌ترین افراد به همان جماعتی که فتنه‌گر خوانده می‌شوند و در واقعیت دلسوزان حقیقی این نظام‌اند با رای بالایی از سوی مردم روبرو شده اند؟

سخن آخر اینکه چنين روزهايي می‌توانست از جمله روزهایی باشد که نشانگر وحدت ملی ایرانیان و اعتراض یک صدایشان به بی حرمتی به مقدسات مورد احترام همه باشد اما قرائت‌های یک سویه و تنگ‌نظرانه از آن واقعه باعث آن شده است که روزی که می‌توانست یوم الله باشد مایه تفرقه، دو قطبی و به تعبير تند نایب رییس مجلس تبدیل شود.