به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۵ - ۱۸:۳۵
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۱۰ ساعت ۱۹:۲۳
کد مطلب : ۱۳۲۶۸۶

اعتماد به مردم در عمل

حجت دهقانی

متحجران دوست‌نما
آن زمان که بحث "نفوذ" بیشتر از این روزها داغ بود، عده‌ای که همیشه خود را "دلسوزتر از دیگران" نسبت به کشور و نظام می‌دانند، طبق قاعده "هرکس با ما نیست بر ماست"، انگشت اتهام را به سوی گروهی دراز کردند که خود به روشنی می‌گویند قصدشان "اصلاح نظام" است. تغییراتی البته مطابق با خواست و نظر مردم؛ و مشخصا این نمی‌تواند به مذاق افرادی که "از روی ناچاری" دموکراسی را پذیرفته‌اند خوش بیاید. اما واقعیت این است که در یک حکومت جمهوری خطر نفوذ افرادی که اعتقادی به دموکراسی و آزادی ندارند به مراتب بیشتر از گروهی است که می‌خواهند براساس نظر مردم تغییراتی را ایجاد نمایند. خطر یک جریان سیاسی که سران آن به وضوح اذعان می‌کنند نظر مردم "جز در ایام انتخابات" اهمیت چندانی برایشان ندارد و در صدد تصاحب کرسی‌های مجلس و ریاست جمهوری هستند.

در آن دوره نکته‌ای که شاید کمتر مورد بحث قرار گرفت، احتمال بیشتر پیدا شدن نفوذی در بین کسانی است که خود را "فدایی رهبری" می‌دانند و کارهای پر سر و صدایشان را معمولا با برچسب "حمایت از انقلاب" انجام می‌دهند. کم ندیده ایم"گروه و کانالو صفحه" در شبکه‌های اجتماعی که مزین به نام اسلام و رهبری و جمهوری اسلامی هستند، اما با توهین و افترا و تحقیر اشخاص کارشان را پیش می‌برند. مقایسه‌های تاریخی در جهت تخریبیک جریان سیاسی خاص، تحریف حوادث ایام انقلاب و شخصیت امام راحل، مصادره به مطلوب دفاع مقدس، سواستفاده از شهدای جنگ تحمیلی و هسته‌ای برای اهداف سیاسی تنها چند مورد از اقدامات افراد به ادعای خود "انقلابی" است. این‌ها در بدبینانه‌ترین حالت توسط اشخاصی مدیریت می‌شوند که با برنامه ریزی قبلی و یا از روی جهل به دنبال ضربه زدن به ماهیت مردم سالارانه جمهوری اسلامی و بدبین کردن نسل جوان به نیروهای مومن و حزب اللهی هستند. متاسفانه اما در عمل شاهدیم که برخورد با آنها به مراتب کمتر از برخوردهایی است که با نیروهای اصلاح طلب صورت می‌گیرد. اتفاق تلخ توهین عده‌ای به رئیس جمهور در راهپیمایی روز قدس که با واکنش‌های زیادی همراه شد و بیانیه مهم وزارت کشور می‌تواند این امید را ایجاد کند که مدیران بالادستی به خوبی این خطر را حس کرده‌اند و شاید به دنبال راه حلی برای این موضوع هستند.

خودسرها از کجا می‌آیند؟
در مورد کسانی که در حاشیه نماز جمعه‌ها طومار جمع می‌کنند یا موارد مشابه، اگر بخواهیم نگاهی دقیق‌تر بیندازیم می‌توان آنها را در چند گروه کلی طبقه‌بندی نمود:
دسته اول سران آنها هستند. امثال آقای الله کرم و بقیه سیاست گذارانشان که به خوبی می‌دانند کجای بازی ایستاده اند. زمانی که همفکرانشان سرکار باشند، حتی اگر با وزیر صهیونیست هم دیدار کنند یا سیاست هایشان فقر و فساد را در جامعه زیادتر کند، یا اختلاس‌ها و دزدی‌ها از روز روشن‌تر باشد، صدایشان در نمی‌آید و با مماشات از کنارش عبور می‌کنند. اما وقتی عرصه تنگ شود و از دید آنان "غیرخودی ها" بر مسند کار قرار بگیرند، خوب بلدند چگونه از کاه کوه بسازند و شلوغ کاری راه بیندازند.
گروه دوم آمران وسطی هستند. این‌ها نه مانند سران اما تا حدودی در جریان امور هستند و معمولا به دنبال اهداف و جایگاهی هستند که به آنها وعده داده شده یا خود را لایق آن می‌دانند.
یک دسته اما بدنه هستند. اینها را عمدتا نوجوانان و جوانانی تشکیل می‌دهند که به واقع فکر می‌کنند در حال عمل به تکلیف هستند و نیت شان مانند گروه اول و دوم نیست. گاهی در مصادیق دچار اشتباه می‌شوند. آنها می‌خواهند نقشی در اجتماع داشته باشند اما از بد حادثه یا از روی کم اطلاعی در دام آن دو گروه افتاده اند.
بزرگترین کاری که سیاست گذاران و روشن فکران و فعالان اجتماعی می‌توانند انجام دهند آگاه کردن این بدنه است. این که به آنها گفته شود گروه‌های مختلف سیاسی، دشمن کشور و رهبری نیستند و صرفا نظر دیگری در مورد پیشرفت کشور دارند. اینکه بدانند وقتی رهبری نیز وجود نظرات مختلف را به رسمیت شناخته اند، منطقی نیست آنها که مدعی ولایت مداری بیشتری از دیگران هستند از رهبری پا را فراتر بگذارند. باید فرهنگ پذیرش نظر مخالف را در جامعه‌ترویج داد تا همه بپذیرند که هرچند اختلاف سلیقه داریم، اما همگی در یک کشور و در کنار هم زندگی می‌کنیم.

اعتماد به مردم در عمل
یکی دیگر از مواردی که می‌تواند به کاهش اقداماتی نظیر آنچه در راهپیمایی روز قدس رخ داد منجر شود، همدلی بیشتر مسئولان و پرهیز از سخنان تفرقه افکنانه است. حکومت ایران از سال 57 قرار بوده در عمل بر طریق مردم سالاری پیش برود و آنها حرف اصلی را در مورد نحوه اداره کشور بزنند. مردم سخنان و برنامه‌های نامزدهایی که "مورد تایید شورای نگهبان هستند" را بررسی کنند و بگویند در آن برهه از تاریخ کدام شیوه مدیریت به صلاح کشور است و طبق قاعده مردم سالاری باید این شیوه مدیریت بر کشور حاکم شود. بعد از انتخابات نیز همه رجل سیاسی باید نظر اکثریت را بپذیرند و با منتخب ملت همکاری کنند، هرچند نظری متفاوت با او داشته باشند.

مردم طبق قانون از طریق نمایندگان شان در مجلس و نیز ریاست جمهوری مسیر آینده کشور را‌ترسیم می‌کنند و اگر شخصی نظری متفاوت با نظر اکثریت در رابطه با مدیریت کشور داشت، باید مورد احترام باشد اما آنچه در عمل اتفاق می‌افتد خواست و نظر اکثریت مردم است. این سخن به آن معنا نیست که اکثریت همیشه بهترین انتخاب را دارند اما آنچه روشن است، مردم خود باید برای سرزمین شان تصمیم بگیرند. اگر مردم آلمان با انتخاب هیتلر اشتباه کردند، هزینه اش را دادند و مردم ایران نیز گاهی تاوان سنگینی برای انتخاب‌های اشتباهشان پرداخت کرده اند، اما با وجود همه این مسائل هیچ شخص یا گروهی نباید مردم را به سرپیچی از قوانین مجلس یا دولتی که برآمده از یکرقابت سالم است دعوت کند.

انتخابات برای این است که اختلافات از طریق صندوق رای حل و معلوم شود مردم چه می‌خواهند. اگر جریانات سیاسی واقعا به نظر مردم احترام می‌گذارند باید در همه زمینه‌ها به آنها اعتماد کنند. شخص منتخب در نهایت باید پاسخگوی مردم باشد و اگر نتواند برنامه‌های مدنظر آنان را به دلیل عدم همکاری سایر نهادها عملیاتی کند ممکن است به کاهش مشارکت در انتخابات‌های آتی و ناامیدی مردم از صندوق‌های رای منجر شود که این برای کشور بسیار خطرناک خواهد بود. پس توقع مردم نهایت همکاری مسئولان در سطوح مختلف با اشخاص منتخب ملت در مجلس و دولت و پرهیز از بیان سخنانی است که موجب سوءاستفاده نفوذی‌ها و سایر دشمنان کشور می‌گردد. روشن است که با اعتماد و احترام به همه سلایق موجود در جامعه، می‌توان فضای همدلی و اتحاد را بیش از پیش در کشور ایجاد نمود.