مهناز تسليمي*
هر روزه حوادث ترافيكي معضلي است كه جان عزيز نخبگان و عزيران را به خزان مبتلا میسازد و اين داستانها تكرار ميشود و مقصري جز قضا و قدر پيدا نميشود. مدتي بعد هم به دست فراموشي سپرده ميشود.
گرچه تحصيل در پشت درهاي بسته مدرسه نميتواند روح پر شور و هيجان دانش آموزان و دانشجويان را اغنا كند و فعاليت هاي بیروني تكميلي، لازم و ضروري است اما چه ميشود امنيت و سلامت در اين محيط ها و برنامه هاي فوق برنامه آموزشي؟!
در ساختارهای حوزه هاي سلامتي و امنيتي ركن مهمي از اين اقدامات نظارتي و اجرايي و فني لحاظ ميشود. زبان سلامت يك زبان بين المللي است ولي در مقام اجرا هر نوع كوتاهي و قصور با دلايلی همچون كمبود اعتبارات اين محدوديت ها را رقم ميزند و اين دليل و توجیه به عنوان پاسخی مديريتي به افكار عمومی جامعه و حتي متخصصان و نخبگان هم مطرح میشود.
حضورمتخصصان و مراقبان سلامت در مدارس و دانشگاهها، تجهيزات ايمني و مراقبتي داخل سازمانهاي آموزشي و در اردوها و كمپها، تامينات بهبود تغذيهاي و بهداشتي دانش آموزان و دانشجويان، زيرساخت هاي بهداشتي در محل برنامه هاي تعليم و تربيت، كتب و منابع آموزشي و پيشگيري، وسائل اياب و ذهاب و... يك ادبيات مشترك و علمي و جهاني دارد و دريغ اين كه آيا فرزندان نخبه مملكت ارزش اين سرمايه گذاري و هزينه را ندارند؟!
بنابراین اگر معيارها با حذف و دستورالعمل هاي تنبهي فقط در توان ارگانهاي آموزشي است و صاحب نظر بودن آنها صرفا در آموزش است، حل مسئله راحت خواهد بود و خانواده ها تعيين تكليف خواهند شد وگرنه در ساختارهاي آموزشي میبایست از توان متوليان سلامت و متخصصان استفاده شود. اینان لازم است در اين سازمانها اعمال اثر قويتر و واقعيتری داشته باشند، كه هم تخصشان هست و هم جزء وظيفه رسميشان واحكام صادره آنها علاوه بر سازمانهاي صنعتي براي سایر نهادها نیز لازم الاجرا باشد.
*پژوهشگر سازمانهاي آموزشي و متخصص آموزش سلامت و تربيت بدني مدارس