تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۵/۰۱ ساعت ۰۸:۲۹
کد مطلب : ۱۳۹۰۶
درس‌هايي كه اصلاح‌طلبان از انتخابات اخير گرفتند
تجربیات و عبرت‌ها برای گفتمان اصلاح‌طلبي
گروه سياسي: انتخابات اخير، آموزه‌هاي پر ارزشی برای اصلاح‌طلبان به همراه داشت. گفتمان اصلاح‌طلبی با پشت سرگذاشتن هشت سال تجربه دولت داری و هشت سال خانه نشینی و حاشیه گردی و چهار سال محدودیت شدید، در انتخابات ریاست جمهوری اخیر توانستند با نشان دادن وزن و توان خود در به صحنه آوردن مردم، همراه با حامیان گفتمان اعتدال، به پیروزی سیاسی بزرگی برسند.
دکتر حسن دادخواه
این پیروزی بزرگ، نشان داد که تبلیغات شبانه روزی علیه اصلاح‌طلبان در هشت سال گذشته و به ویژه در چهار سال اخیر، کارساز نبوده است و تهمت‌ها و ناسزاهایی که به نادرست به آنان روانه مي‌شد؛ نتوانست از اقبال مردم به سوی ایشان بکاهد. ناگفته نماند که اصلاح‌طلبان به خوبی مي‌دانند سطح خواسته‌هاي آنان در انتخابات ۹۲، در سنجش با انتخابات سال ۷۶، بسیار بسیار فروکاسته شده و پایین تر آمده است ولی با این وجود بایستی به همین حداقل، بسنده کنند و به آن دلخوش باشند و از آن پاسداری کنند.
با این وجود، بنا به اعتراف روشن و آشکار ایشان، انتخابات سال ۹۲ و حوادث پیش و پس آن، حامل دستاوردها و تجربیات و عبرت‌هاي پر ارزشی برای اصلاح‌طلبان نیز بوده است. از این رو،نگارنده بر اساس دریافت‌هاي خود، آن عبرت‌ها را در قالب گزاره‌هاي زیر خواهد آورد:
۱- اعلام پیشتیبانی آقای خاتمی در دو روز پایانی تبلیغات انتخاباتی از جناب آقای روحانی، موجب خیزش دسته هایی از مردم و بالا رفتن میل آنان به شرکت در انتخابات گردید و بالاخره منجر به بالا رفتن رای آقای روحانی و انتخاب وی شد. این تاثیرگذاری ثابت کرد که به رغم تبلیغات منفی علیه اصلاح‌طلبان، گفتمان اصلاح طلبی و به ویژه شخص جناب خاتمی، همچنان در دل توده و لایه هایی از مردم جای دارند.
۲- نقش برجسته و پر رنگ مردم در دو روز مانده به روز رای گیری و حضور ایشان در ساعات آخر مانده به پایان وقت رای گیری، به همه کنشگران سیاسی ثابت کرد که نیروی مردم فراتر از آن است که بتوان با مهندسی دولتی و حکومتی، تصمیم آنان را تغییر داد. از این رو اصلاح‌طلبان به این نتیجه مهم رسیدند که در دوران تازه، به جای کوشش همه جانبه برای دولت سازی و در اختیارگرفتن پست‌هاي اجرایی؛ نیرو و توان و کوشش خویش را درحرکت به سوی دوستی بیشتر با مردم و نهادینه کردن پایه‌هاي جامعه مدنی در میان مردم، متمرکز کنند.
۳- اصلاح‌طلبان به این باور رسیدند که تعامل و گفتگو با جامعه جهانی در گرو تعامل و گفتگو در میان نیروهای داخلی است. به زبان دیگر تا اصلاح‌طلبان نتوانند نیروهای خود و نیروهای داخل کشور را پیرامون یک میز بنشانند و با دیگر جناح‌ها و طیف‌هاي معتدل به نقطه اشتراک برسند؛ نمي‌توانند با کشورهای دیگر به دوستی دست یابند. این موضوع، در استان‌هاي مرزی و در میان اقوام ایرانی بیشتر مورد اهتمام است. دوستان اصلاح طلب در اقوام گوناگون ایرانی، اگر نتوانند کنار هم بنشینند و مشکلات و مسائل خود را در گفتگو‌ها حل و فصل کنند، نمي‌توانند در تصمیم سازی‌هاي کشوری نقش برجسته ای ایفا کنند.
۴- اصلاح‌طلبان به نیکویی دریافتند که برای رسیدن به جامعه دلخواه خویش، بایستی به سنت‌ها و نهادهای سنتی که پیشینه ای بلند در تاریخ و فرهنگ این میهن دارند؛ احترام بگذارند و به تفاهم برسند. چه بسا رسیدن به جامعه مدنی، بدون ایجاد تفاهم و تنش زدایی با حاملان سنت و تغییر دیدگاه‌هاي آنان، دست یافتنی نباشد.
۵- اصلاح‌طلبان به خوبی دریافتند که حرکت‌هاي اصلاح‌طلبانه فرهنگی و سیاسی به ویژه در جوامع کمتر توسعه یافته، بایستی گام به گام (و البته نه لنگان لنگان) باشد. در این فرآیند باید از شتابزدگی و برداشتن گام‌هاي ناسنجیده پرهیز کرد و راه و شیوه اعتدال و کم خطر را برگزید.
۶- اصلاح‌طلبان دریافتند که برای نهادینه کردن پایه‌هاي جامعه مدنی، نمي‌توان به دریافت‌هاي سنتی از دین و باورهای مذهبی مردم عادی، بی توجه بود. بالاخره، در میهن ما، باورهای دینی، بخش قابل توجی از فرهنگمردم کوچه و بازار را به خود اختصاص داده است. از این رو، پیوند با روحانیون و حوزه‌هاي علمیه و دوستی با آنان و انجام گفتگوهای علمی با ایشان و رفع اختلافات و برداشتهای نادرست از یکدیگر و رسیدن به نقاط مشترک، به عنوان یک استراتژی، باید مورد توجه اصلاح‌طلبان قرار گیرد.
۷- در دو دولت آقای خاتمی، مخالفان گفتمان اصلاحات و صاحبان بلندگوهای رسمی از هیچ کوششی برای بدنام کردن اصلاح‌طلبان در اذهان مردم دریغ نکردند که از آن جمله مي‌توان به ارائه تفسیرهای نادرست از شعارهای سیاسی اصلاح‌طلبان اشاره نمود. متاسفانه شعارهایی مانند لزوم گسترش آزادی در جامعه، لزوم استقلال دین از نهادهای سیاسی، لزوم تحقق جامعه مدنی و لزوم تعامل با کشورهای دیگر و.......از سوی مخالفان اصلاح طلبی به نادرست ترین شکل ممکن، مورد تفسیر و خرده گیری قرارگرفت و این شعارها و خواسته‌ها را به عنوان وسیله ای برای کوباندن اصلاح‌طلبان، مورد استفاده قرار دادند. بر پایه این واقعیت، اصلاح‌طلبان دریافتند که در این دوره تازه، شعارها و خواسته‌هاي خویش را با شرح بیشتر و ارائه اطلاعات دقیق تر به مردم برسانند و در مطبوعات مطرح کنند تا مورد سوء استفاده بد خواهان قرار نگیرد.
۸- حالا توجه جدی تر به معیشت مردم و سروسامان دادن به وضع اقتصادی کشور از دیگر نکات مورد اهتمام اصلاح‌طلبان است. بخش‌هاي زیادی از مردم و به ویژه طبقه فرودست و میانه در دولت‌هاي نهم و دهم لطمه‌هاي شدیدی از جنبه اقتصادی متحمل شدند، از این رو، امور اقتصادی جامعه بایستی مورد رسیدگی سریع قرار گیرد.
این پیروزی بزرگ، نشان داد که تبلیغات شبانه روزی علیه اصلاح‌طلبان در هشت سال گذشته و به ویژه در چهار سال اخیر، کارساز نبوده است و تهمت‌ها و ناسزاهایی که به نادرست به آنان روانه مي‌شد؛ نتوانست از اقبال مردم به سوی ایشان بکاهد. ناگفته نماند که اصلاح‌طلبان به خوبی مي‌دانند سطح خواسته‌هاي آنان در انتخابات ۹۲، در سنجش با انتخابات سال ۷۶، بسیار بسیار فروکاسته شده و پایین تر آمده است ولی با این وجود بایستی به همین حداقل، بسنده کنند و به آن دلخوش باشند و از آن پاسداری کنند.
با این وجود، بنا به اعتراف روشن و آشکار ایشان، انتخابات سال ۹۲ و حوادث پیش و پس آن، حامل دستاوردها و تجربیات و عبرت‌هاي پر ارزشی برای اصلاح‌طلبان نیز بوده است. از این رو،نگارنده بر اساس دریافت‌هاي خود، آن عبرت‌ها را در قالب گزاره‌هاي زیر خواهد آورد:
۱- اعلام پیشتیبانی آقای خاتمی در دو روز پایانی تبلیغات انتخاباتی از جناب آقای روحانی، موجب خیزش دسته هایی از مردم و بالا رفتن میل آنان به شرکت در انتخابات گردید و بالاخره منجر به بالا رفتن رای آقای روحانی و انتخاب وی شد. این تاثیرگذاری ثابت کرد که به رغم تبلیغات منفی علیه اصلاح‌طلبان، گفتمان اصلاح طلبی و به ویژه شخص جناب خاتمی، همچنان در دل توده و لایه هایی از مردم جای دارند.
۲- نقش برجسته و پر رنگ مردم در دو روز مانده به روز رای گیری و حضور ایشان در ساعات آخر مانده به پایان وقت رای گیری، به همه کنشگران سیاسی ثابت کرد که نیروی مردم فراتر از آن است که بتوان با مهندسی دولتی و حکومتی، تصمیم آنان را تغییر داد. از این رو اصلاح‌طلبان به این نتیجه مهم رسیدند که در دوران تازه، به جای کوشش همه جانبه برای دولت سازی و در اختیارگرفتن پست‌هاي اجرایی؛ نیرو و توان و کوشش خویش را درحرکت به سوی دوستی بیشتر با مردم و نهادینه کردن پایه‌هاي جامعه مدنی در میان مردم، متمرکز کنند.
۳- اصلاح‌طلبان به این باور رسیدند که تعامل و گفتگو با جامعه جهانی در گرو تعامل و گفتگو در میان نیروهای داخلی است. به زبان دیگر تا اصلاح‌طلبان نتوانند نیروهای خود و نیروهای داخل کشور را پیرامون یک میز بنشانند و با دیگر جناح‌ها و طیف‌هاي معتدل به نقطه اشتراک برسند؛ نمي‌توانند با کشورهای دیگر به دوستی دست یابند. این موضوع، در استان‌هاي مرزی و در میان اقوام ایرانی بیشتر مورد اهتمام است. دوستان اصلاح طلب در اقوام گوناگون ایرانی، اگر نتوانند کنار هم بنشینند و مشکلات و مسائل خود را در گفتگو‌ها حل و فصل کنند، نمي‌توانند در تصمیم سازی‌هاي کشوری نقش برجسته ای ایفا کنند.
۴- اصلاح‌طلبان به نیکویی دریافتند که برای رسیدن به جامعه دلخواه خویش، بایستی به سنت‌ها و نهادهای سنتی که پیشینه ای بلند در تاریخ و فرهنگ این میهن دارند؛ احترام بگذارند و به تفاهم برسند. چه بسا رسیدن به جامعه مدنی، بدون ایجاد تفاهم و تنش زدایی با حاملان سنت و تغییر دیدگاه‌هاي آنان، دست یافتنی نباشد.
۵- اصلاح‌طلبان به خوبی دریافتند که حرکت‌هاي اصلاح‌طلبانه فرهنگی و سیاسی به ویژه در جوامع کمتر توسعه یافته، بایستی گام به گام (و البته نه لنگان لنگان) باشد. در این فرآیند باید از شتابزدگی و برداشتن گام‌هاي ناسنجیده پرهیز کرد و راه و شیوه اعتدال و کم خطر را برگزید.
۶- اصلاح‌طلبان دریافتند که برای نهادینه کردن پایه‌هاي جامعه مدنی، نمي‌توان به دریافت‌هاي سنتی از دین و باورهای مذهبی مردم عادی، بی توجه بود. بالاخره، در میهن ما، باورهای دینی، بخش قابل توجی از فرهنگمردم کوچه و بازار را به خود اختصاص داده است. از این رو، پیوند با روحانیون و حوزه‌هاي علمیه و دوستی با آنان و انجام گفتگوهای علمی با ایشان و رفع اختلافات و برداشتهای نادرست از یکدیگر و رسیدن به نقاط مشترک، به عنوان یک استراتژی، باید مورد توجه اصلاح‌طلبان قرار گیرد.
۷- در دو دولت آقای خاتمی، مخالفان گفتمان اصلاحات و صاحبان بلندگوهای رسمی از هیچ کوششی برای بدنام کردن اصلاح‌طلبان در اذهان مردم دریغ نکردند که از آن جمله مي‌توان به ارائه تفسیرهای نادرست از شعارهای سیاسی اصلاح‌طلبان اشاره نمود. متاسفانه شعارهایی مانند لزوم گسترش آزادی در جامعه، لزوم استقلال دین از نهادهای سیاسی، لزوم تحقق جامعه مدنی و لزوم تعامل با کشورهای دیگر و.......از سوی مخالفان اصلاح طلبی به نادرست ترین شکل ممکن، مورد تفسیر و خرده گیری قرارگرفت و این شعارها و خواسته‌ها را به عنوان وسیله ای برای کوباندن اصلاح‌طلبان، مورد استفاده قرار دادند. بر پایه این واقعیت، اصلاح‌طلبان دریافتند که در این دوره تازه، شعارها و خواسته‌هاي خویش را با شرح بیشتر و ارائه اطلاعات دقیق تر به مردم برسانند و در مطبوعات مطرح کنند تا مورد سوء استفاده بد خواهان قرار نگیرد.
۸- حالا توجه جدی تر به معیشت مردم و سروسامان دادن به وضع اقتصادی کشور از دیگر نکات مورد اهتمام اصلاح‌طلبان است. بخش‌هاي زیادی از مردم و به ویژه طبقه فرودست و میانه در دولت‌هاي نهم و دهم لطمه‌هاي شدیدی از جنبه اقتصادی متحمل شدند، از این رو، امور اقتصادی جامعه بایستی مورد رسیدگی سریع قرار گیرد.
۱۳۹۲/۰۵/۰۱ ۰۹:۱۱
9_ اصلاح طلبان دریافتند که دیگر توهم شکست نداشته باشند وبر اساس این توهم پشت کاندیدای اصلی خودشون رو خالی نکنند اصلاح طلبان دریافتند بجای اینکه نردبان ترقی عده ای شوند و به کاندیدای اصلی خودشون تهمت بدلی بودن بزنند از نیروهای اصیل خودشون استفاده کنند
درود بر محمدرضاعارف (94694)
درود بر محمدرضاعارف (94694)
۱۳۹۲/۰۵/۰۱ ۱۰:۵۱
به یقین می توان گفت اگر حمایت اقای خاتمی واصلاح طلبان نبود این پیروزی حاصل نمی شدواینکه اکنون اصولگرایان تمام سعیشان این است که بین رئیس جمهورمنتخب واصلاح طلبان فاصله بیندازندیعنی مرکز این پیروزی را نشانه رفتندویقین بدانید که ناموفق هستندحزب اعتدال خوب می داندکه این یک توطئه است وکاملا مراقب است وبه هیچ قیمتی تسلیم نخواهد شدواینکه اقای نوبخت ناخواسته درجهت خواست اصولگرایان گام برمی داردجای سوال داردوبایدبداند اصلاح طلبان جز رفاه مردم وسروسامان گرفتن معیشت انهاچیزی طلب نمی کنند.درموردکابینه هم می توان ازنیروهای جوان وغیروابسته به دولتهای سازندگی واصلاحات ولی معتقد به گفتمان اصلاحات وسازندگی استفاده کرد. (94707)
۱۳۹۲/۰۵/۰۱ ۱۲:۱۸
کارمند دون پایه ای هستم که جامعه نام معلم را بر من نهاده است .جامعه وقتی میخواهد لطیفه ای درباره تنبلی و بیکاری درست کند پای امثال مرا وسط می کشد سه ماه تعطیلات تابستان را چماق می کنند و دائما بر سر ما می زنند . اما هیچ کدام بر سر سفره یک معلم ننشسته اند وخبر از وضع اقتصادی ما ندارند چرا ؟ چون که ما همیشه صورتمان را با سیلی سرخ نگه داشته ایم. آموزش و پرورش همیشه به ما به چشم یک صدقه خور دولت نگاه می کند. منت های پشت سر هم که گهگاه در رسانه ها منتشر می شود دلیلی بر گفته های من است. از رییس جمهور منتخب استدعا دارم ارزش معلم را ارتقا ببخشد تا بتوانیم با خاطری آسوده به تربیت آینده سازان این مملکت بپردازیم (94730)
۱۳۹۲/۰۵/۰۱ ۱۳:۱۹
زنده باد اصلاحات.
اقایون اصول گرا و مخصوصا رسانه اقای ضرغامی بدون که خاتمی توی دل تک تک ما جا داره.هرچند سیدمو بعنوان خائن توی تی وی نشون دادین اما دیدی که همین عزیز وقتی از روحانی حمایت کرد سیل ارا به طرف روحانی سرازیر شد.بدون که حمایت خاتمی از روحانی و قبول داشتن و عزیز دونستم مردم اقای خاتمی رو،مشت محکمی بر دهنتون بود.
این حرف منو دوروز پایانی انتخابات و ارا بهتون خوب ثابت میکنه،فقط کافیه که چشمتونو خوب باز کنین. (94753)
اقایون اصول گرا و مخصوصا رسانه اقای ضرغامی بدون که خاتمی توی دل تک تک ما جا داره.هرچند سیدمو بعنوان خائن توی تی وی نشون دادین اما دیدی که همین عزیز وقتی از روحانی حمایت کرد سیل ارا به طرف روحانی سرازیر شد.بدون که حمایت خاتمی از روحانی و قبول داشتن و عزیز دونستم مردم اقای خاتمی رو،مشت محکمی بر دهنتون بود.
این حرف منو دوروز پایانی انتخابات و ارا بهتون خوب ثابت میکنه،فقط کافیه که چشمتونو خوب باز کنین. (94753)
همه ما باید به نوبه خودمون سهممون رو در ساختن ایران ادا کنیم... روند قهرمان پروری (و قهرمان سوزی) باید تموم بشه. (94693)