محمد درویش- روزنامه بهار
تاکنون بسیاری تصور میکردند که تامین انرژی از طریق ساخت سد و نیروگاههای برق- آبی در شمار انرژیهای پاک محسوب میشود، اما اخیراً دانشمند بزرگ و شناخته شده جهان، پروفسور دیوید سوزوکی ثابت کرده که نه تنها حق نداریم چنین فرآیندی را تولید انرژی پاک بنامیم، بلکه به شدت هم مخرب است! ماجرا در حقیقت با اعلامیهای از سوی دولت برزیل آغاز شد؛ دولتی که تاکنون بخشهای بزرگی از آمازون را به رغم مخالفت مردم محلی و دیگران، برای ساخت سدهای تولید کننده نیروی برق به زیر آب فرو برده است. در واقع، این کشور ٧٠ درصد از برق خود را از طریق نیروگاههای برق- آبی بدست میآورد اما یک اعلامیه غیرمترقبه میتواند از این روش پیشگیری کرده و امیدی در دل طرفداران محیط زیست برانگیزد!
امیدی که نگارنده مایل است با خوشبینی آرزو کند در پروژههای ساخت سد توسط وزارت نیرو در ایران هم اثرنهاده و موجب بازنگری در آنها را فراهم آورد. اخیراً پائلو پدروزا، مدیر اجرایی معادن و انرژی دولت برزیل اعلام کرده که دولت متبوعش در همراهی با خواست جامعه مدنی و مردم بومی و با توجه به اثبات آسیبهای محیط زیستی ناشی از سدسازی و نیز افزایش رقابت در زمینه دیگر گزینههای استحصال انرژی از منابع تجدیدپذیر، به تجدیدنظر درمورد ادامه ساخت نیروگاههای برق-آبی پرداخته است. دیوید سوزوکی میگوید: ما شاهد چنین روندهایی در کانادا هم هستیم؛ آنجا که پروژههای بزرگ نیروگاههای برق-آبی به رغم مخالفتها و ابراز نگرانیهای مشابه، به پیش برده شده اند. نیروی برق حاصل از آب، آنطور که دیرزمانی تصور میشد، دیگر نه تنها یک انرژی سبز محسوب نمیشود؛ بلکه در تشدید تغییرات سوء اقلیمی میتواند چالشهای جدیدی بوجود آورد. دههها پژوهش نشان میدهند که انتشار گازهای گلخانه ای، به ویژه گاز متان، حاصل از پروژه نیروگاههای برق-آبی میتوانند نقش بسیار مهمی برعهده داشته باشند.
در حقیقت، فرآیند سدسازی علاوه بر تشدید انتشار دی اکسید کربن حاصل از تولید فولاد و بتون و بهکار گرفتن آنها در ساخت سد؛ به دلیل تجزیه مواد آلی در مخزن سد، موجب انتشار گاز متان هم میشود که در کوتاه مدت گاز گلخانهای قویتری در مقایسه دی اکسیدکربن است. یک بررسی پژوهشی از سال ٢٠١٦ نتایج تحقیقاتی از کانادا و کشورهای دیگر که سالها پیش به نقش انتشار بیش از حد تصور متان اشاره کرده بودند، تأیید کرد.
نیروگاههای بزرگ آبی همچنین دلیل آسیبهای محیط زیستی و اجتماعی هستند، از جمله تخریب زیستگاهها و زمینهای کشاورزی، تغییر آبراهها و سفرههای آب و جابهجایی مردم بومی نظیر آنچه در ساخت سدهای دز، کارون ۳ و گتوند در ایران رخ داده است. همچنین پژوهشها نشان داده آنجا که مساحت بزرگی از زمین به زیر آب میرود، مقدار جیوه در ماهیها چندین برابر میشود و این منبع سنتی پروتئین غذایی را بهخطر میاندازد.
با این وجود، متاسفانه در کانادا پروژههای بزرگ مانند Site C در دولت محلی بریتیش کلمبیا و Muskrat Falls در لابرادور در مسیر مخالف تعهدهای دولت در کنفرانس پاریس، برای مبارزه با تغییرات اقلیمی و احترام به حقوق مردم بومی قدم برمی دارد. هزینه هر دو پروژه بیش از بودجه درنظر گرفته شده است و اتمام آن با سالها تأخیر مواجه شده است. حسابرس کل دولت کانادا اخیرا به این نتیجه رسیده که استراتژی اقلیمی فعلی با اجرای تعهدات دولت برای کاهش گازهای گلخانهای تا ٨٠درصد بین سالهای ٢٠٠٥ تا ٢٠٢٥ مغایرت دارد! این واقعیتها و بهبودی سریع در تولید برق، پیشنهادی برای دولت کانادا و البته ایران است تا استراتژی اقلیمی خویش را مورد تجدیدنظر قرار دهند. گزینه انرژیهای تجدیدپذیر میتواند انرژی مورد نیاز با هزینه کمتر و در مدت زمانی کوتاهتر تولید کند، همانطور که یک ارزیابی جدید نشان میدهد.
حفاظت از منابع انرژی میتواند نیاز به انرژی را کاهش دهد. کارآیی نیروی خورشید و باد افزایش پیدا کرده و در عوض هزینه آن نسبت به آنچه که در گذشته تخمین زده میشد، به مراتب کمتر شده است. به عنوان مثال، کمترین قیمت برق در کانادا از یک نیروگاه بادی در آلبرتا حاصل میشود که یک سوم هزینه تمام شده قیمت همان مقداربرق حاصل از نیروگاهی برق- آبی در Site C است. در ایران هم اگر قیمت تمام شده حاملهای انرژی و تبعات محیط زیستی آن را واقعی محاسبه کنیم، آنگاه هرگز تولید انرژی از طریق نیروگاههای حرارتی، برق آبی و یا اتمی قابل رقابت با همتایان بادی، خورشیدی و زمین گرمایی نیست.
اینک حتی این نگرانی که خورشید و باد منابعی غیرقابل پیش بینی هستند با توسعه در زمینه باتریهای بزرگ (قابل شارژ) از بین رفته. در نوامبر گذشته، شرکت تسلا در صحرای استرالیا یک باتری ١٠٠ مگاواتی را برای قطع برق احتمالی و تغییر سطح تقاضای روزمره نصب کرد. برخلاف پروژههای اخیر نیروگاههای برق- آبی، این برنامه مطابق با بودجه تعیین شده و زودتر از موعد مقرر به انجام رسید. علاوه براین، به رغم کشف منابع بزرگ زمین گرمایی در کانادا، این منبع انرژی به ندرت مورد توجه قرار گرفته، بهجز برای پمپهای حرارتی کم عمق و خانههای شخصی و یا ساختمانها. در حفر برخی از چاههای نفت و گاز در غرب کانادا به آبهای گرم رسیده میشود که میتوان مستقیما از آنها استفاده کرد یا برای ساخت ایزوترمهای زیرمینی که به نوبه خود کمک مناسبی در حفاری برای دسترسی به منابع زمین گرمایی هستند.
تخصص برای حفر منابع زمین گرمایی در حال حاضر در صنعت استخراج نفت وجود دارد، و انتقال اشتغال را از تکنولوژی سوخت فسیلی به صنعتی که کربن کمتری انتشار میدهد، آسانتر میکند. اعلامیه دولت برزیل یک سرمشق است برای دولتهایی چون ایران و کانادا. آنها باید که تعهد خود را برای کاهش گازهای گلخانهای و بهبودی روابط با مردم بومی و جامعه محلی اجرا کنند. برای اینکار لازم است که دولتها از برنامه توسعه سدهای بزرگ دوری کرده و به جای آن به سرعت به استحصال انرژی از منابع تجدیدپذیر روی آورند؛ امکانی که البته مزیت نسبی آن در ایران به مراتب بالاتر از کانادا هم هست.
* پیرو اطلاعیه قبلی: نویسندگانی که تمایل دارند آثارشان در #ستون_سبز روزنامه بهار منتشر شود، لطفاً مطالب خویش را حداكثر در ۸۰۰ کلمه به رایانامه زیر ارسال فرمایند:
Mohitzist-bahar@googlegroups. com