صادق صدرایی
چند روزی است که اظهارات لیلا حاتمی در جشنواره فیلم برلین موجب دلواپسی برخی در داخل کشور را فراهم آورده است و اندک اندک کار به سمت شکایت و دادگاهی کردن خانم بازیگر پیش میرود. ظاهر ماجرا به شدت مضحک است؛ بازیگری دیدگاه خود را درباره موضوعی مطرح کرده است، عدهای با این نظر مخالف هستند و به جای گفتگو و بیان مخالفت خود مسیر دادگاه را به گوینده نشان میدهند! این بازیگر معتقد است که هزینه اعتراض در ایران بالاست و به از دست رفتن جان انسانها منجر میشود؛ با آن مخالفیم؟ آن را خلاف واقعیت میدانیم؟ نسبت به این موضوع که چرا این نقد در خارج از کشور بیان شده اعتراض داریم؟ همه اینها قابل احترام است و شاید نگارنده هم نسبت به اظهارات حاتمی همراهی و موافقتی نداشته باشد اما آیا میز گفتگو از ما گرفته شده است که نیاز به قشون کشی قضایی باشد؟
واقعیت آن است که «دلواپسان» این اظهارنظر لیلا حاتمی بهاندازه کافی فضای بیان نظرات و مخالفتهای خود را داشته و دارند و میتوانند به سادگی دیدگاههای خود در نقد این اظهارنظر را مطرح کنند. نه تنها امکان گفتگو دارند بلکه بسیاری ازتریبونهای رسمی نظام و رادیو و تلویزیون هم به شکل انحصاری و یکطرفه در اختیار آنان است؛ در نتیجه این بهانه که چون مجالی برای گفتگو و نقد در اختیارشان نیست راه شکایت بردن به مراجع قضایی را انتخاب کردهاند چندان قابل قبول نیست. از زاویه دیگر چنین واکنشهای عصبی و افراط گرایانهای میتواند در جامعه این تلقی را ایجاد کند که شاید آنچه این بازیگر سینمای ایران میگوید آنقدرها هم که در رسانههای اصولگرا تبلیغ میشود سخن نابجا و خلاف واقعی نیست که مخالفان به جای مخالفت مستدل با آن، راه برخورد قهری را پیش گرفته اند. هنگامی که از این جهت به این موضوع مینگریم میتوان به این نتیجه رسید که جناح تندرو در عرصه فرهنگ و سیاست با چنین رفتارهایی در عمل به ضرر خود و اهدافی که مدعی حمایت از آن است عمل میکند.
با نگاهی به موارد مشابه در سایر کشورها شاهد آن هستیم که انتقاد اهالی فرهنگ و هنر از اصحاب قدرت امری طبیعی و متداول است و حتی در همین مراسم اخیر جایزه اسکار هم شاهد بودیم که در چند نوبت برندگان اسکار از طریقتریبون این مراسم دیدگاه انتقادی خود را نسبت به دولت آمریکا و سایر موضوعات مطرح ساختند، در نتیجه اقدام «لیلای سینمای ایران» نه تنها اتفاق عجیب و غریب نبوده است بلکه میتوان آن را بخشی از رفتار هر اهل فرهنگی دانست که باید نظاره گر جامعه اش باشد و بنا بر دیدگاه خودش – که ممکن است با آن همراه باشیم یا نه – نظرات خود در موضوعات مختلف و در نقد قدرتمندان را مطرح کند. مطلب آخر آنکه در چند روز اخیر شاهد آن بودیم که برخی در تلاش هستند به این بهانه با سوءاستفاده از جایگاه شهدا و دیگر مفاهیم مورد احترام مردم ایران یک نوع رویارویی میان اهالی فرهنگ کشور و ارزشهای دینی مورد احترام جامعه را ایجاد کنند. در برابر چنین رفتاری میتوان گفت که اگر قرار بر پیگیری قضایی باشد قطعا کسانی که ارزشها را برای اهداف حقیر سیاسی خود ذبح میکنند گزینه مناسبتری هستند تا یک بازیگر که دیدگاه خود را مطرح کرده است.