آیت قیصربیکی
دولت یازدهم با شعارهای تدبیر، امید، اعتدال، راستگویی و اصلاح وضع موجود اعتماد قاطبه ملت شریف ایران را بدست آورد. پرواضح است که راه تداوم این اعتماد عمل کردن به همان شعارها و برنامههای وعده داده شده است. فلسفه دولت راستگویان نیز چیزی جز این نیست که دولتمردان بر آنچه وعده کرده اند، عمل نمایند. در این زمینه بکارگیری نیرویهای توانمند و متعهد همراه دولت که بتواند آن شعارها و برنامههای وعده داده شده را اجرایی کند همواره یک خواسته بدیهی و بحق از طرف هوداران دولت بوده است. خواستهای که به زعم هوداران و حامیان تاکنون بطور کامل برآورده نشده است. در این راستا بارها و بارها دلسوزان و حامیان دولت از عدم وفاداری برخی مدیران نسبت به برنامههای دولت هشدار داده بودند اما گویا صدای آنها به گوش رئیسجمهور نرسید که اکنون بعد از گذشت قریب 5 سال کماکان همان مدیران بر کرسی هایی نشتهاند که خروجی کار آنها در تضاد با برنامههای وعده داده شده است. ماجرا به همین جا ختم نمیشود، کار بجایی رسیده است که حتی داد رئیسجمهور هم درآمده است.
در این راستا بارها و به کرات شاهد گلگی هایی از سوی رئیسجمهور روحانی و معاون اول او از عدم هماهنگی برخی مدیران اجرایی با برنامههای دولت بوده ایم! اولین هشدار روحانی به بعد از پیروزی او در انتخابات دور یازدهم ریاست جمهوری برمی گردد؛ "مسئولان اجرایی باید به رای 24خرداد معتقد باشند. مسئولان اجرایی باید مسئولانی باشند که به رای مردم در 24 خرداد معتقدند، اگر کسی به رای مردم اعتقاد ندارد، میتواند در کشور کار و فعالیت کند، اما نمیتواند مدیر سطح بالای کشوری باشد یعنی مردم قبول نمیکنند، مردم گفتهاند نظر ما این است. " روحانی سپس یک سال بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم به استانداران خود چنین توصیه کرد؛ "به استاندارهای محترم توصیه میکنم اگر مواردی از فرمانداران یا بخشداران معتقد به راه دولت و مجری چهارچوبها و برنامههای دولت نیستند و یا شایستگی لازم را ندارند برای تغییر آنها اقدامات لازم را انجام دهند. "
نکته جالب توجه اینکه هرچه روحانی در بکارگیری نیروی انسانی جریان مقابل تعامل نشان داد و گله مندی دوستان خود را به جان خرید نتیجه معکوس گرفت! با این حال علی رغم برخی کمی و کاستی در خصوص چینش نیروی انسانی دولت یازدهم باز این هوداران و حامیان متعصب روحانی بودند که به صحنه آمدند و در انتخابات و روزهای سخت روحانی او را تنها نگذاشتند. بعد از پیروزی روحانی در انتخابات 29 اردیبهشت 96 اظهار نظر تامل برانگیز رئیسجمهور درباره عدم همراهی برخی دولتمردان گویای نکات معنادار و تامل برانگیز دیگری بود؛ "همه یک جور نبودند، مختلف بودند. بعضیها با همه توان آمدند. ما روستایی هستیم، به قولی بعضیها گیوه را بر کشیدند و به میدان آمدند، آستینها را بالا زدند و به میدان آمدند. اما بعضیها پاشنه گیوهشان خوابیده بود و بر نکشیدند. لخ لخ کردند! " بعد از این سخنرانی که اشاره به ایام انتخابات دور دوازدهم ریاست جمهوری داشت انتظار بود که حال روحانی خود هم بر کم و کیف نیروی انسانی دولت واقف است حداقل در کابینه دوازدهم و مدیران زیرمجموعه عذر این پاشنه ورنکشیدهها را بخواهد! اما همه دیدند که چه در چینش کابینه و چه در انتخاب مدیران پائین دستی باز شاهد حضور برخی افراد در بدنه دولت بودیم که حتی به زور هم نمیشد کلمهای در دفاع از روحانی و دولت متبوع خویش از دهان آنها بیرون کشید! اینجا بود که هوداران باز گلهمند شندن نه از دست رقیبان، بلکه از برخی پاشنه ورنکشیدهها که شهامت دفاع از دولتی که بر مسند آن نشتهاند را نداشتند. آنها در روزهایی که میبایست حرف میزدند و جواب منتقدان را میدادند سکوت کردند!
اما امروز بعد از گذشت قریب یک سال از دولت دوازدهم باز روحانی از عدم همراهی برخی دولتمردان گله مند شده است؛ "مدیران دولتی ما روزه سکوت گرفته اند، نمیدانم چه کسی به آنها گفته است و از چه چیز میترسند. هرکس در هر پست دولتی و هر رده مدیریتی است باید بداند او طبق قانون اساسی و وظیفه شرعی دارای توانمندی و قدرت بالا است و باید به وظیفه خود عمل کند و اگر میترسد و نمیتواند و از اخم این و آن هراس دارد، کنار برود. " حال باید پرسید اگر امروز مدیرانی وجود دارند که انگیزه لازم برای خدمت به مردم و تعهد کافی برای اجرای سیاسیتهای دولت ندارند چرا باید اجازه داد کماکان بر سر کار باشند و بیش از این در این باره فرصت سوزی شود! آیا وجود چنین افرادی در بدنه دولت نشانه آن نیست که دولتمردان در انتخاب برخی مدیران دقت لازم را نداشته اند! در اینجا باید گفت دولتی که با شعار اعتدال بر سر کار آمده است در عمل نیز میبایست همین مشی را به اجرا بگذرد. اعتدال از ریشه عدل میآید و یک معنی آن هرچیز را سرجای خود قرار دادن است. حال مگر میشود کسی که به جایی تعلق خاطر ندارد انتظار داشت که در آنجا موفق ظاهر شود! مگر میشود کسی که به سیاستهای دولتی اعتقادی ندارد او را سکاندار اجرایی نمودن برنامههای همان دولت کرد!
سئوال دوم این است که مخاطب اجرایی کردن این باید بروندها کیست؟ مگر خود روحانی در نهایت بعنوان رئیسجمهور پاسخگوی عملکرد دولت نیست؟ پس آقای رئیسجمهور چرا اینقد دست دست میکنید، لطفا بیرونشان کنید! بیرون کنید مدیرانی را که بی انگیزه هستند؛ مدیرانی را که وفادار به اجرای برنامههای دولت نیستند؛ مدیرانی که توان دفاع از وظیفه قانونی و عملکرد مثبت دولت (خود) را ندارند. بیرون کنید مدیرانی را که توان پاسخگویی به مطالبات مردمی را ندارند. آری تعارف نکنید، اگر با تعارف بود آن دسته از مدیرانی که 5 سال است برای آنان خط و نشان میکشید تا حالا باید رفته باشند اما میبینید که همچنان بر صندلیهای اجرایی تکیه زده اند! پس آقای رئیسجمهور لطفا تا زمان باقی ست مدیران ناتوان و بی انگیزه را بیرون کنید و افراد پرانگیزه و وفادار را جایگزین نمایید تا توان پاسخگویی به مطالبات مردمی را داشته باشند.
مردم میخواهندرییس دولتشان را بیرون کنند. (359466)