گروه مقالات: یکی از غیر اخلاقی ترین روشهایی که در دنیای سیاست برای از میان کردن رقبا رواج دارد؛ ترور شخصیتی افراد است. روشي که توسط سیاستمداران حزب کمونیست در شوری سابق رواج پیدا کرد در مورد رقبایی بکار گرفته ميشد که در زندگی سیاسی آنها نقطه ضعفی دیده نمی شد لذا بلافاصله مخالفان آن شخص به دنبال پرونده سازی برای خود شخص و یا اطرافیان وی رفته و با زدن اتهامهایی که عموما دارای پایه و اساس نبوده به جامعه اینگونه تلقین مينمودند که فرد مذکور فردی نامناسب و غیر موجه ميباشد.
سید غلامرضا بنیاحمد
این روش غیر اخلاقی توسط حزب توده و در زمان فعالیت خود در ایران به شدت بکار رفته و متاسفانه بعدها در میان بعضی سیاستمداران وطنی نهادینه گردید. اخيرا یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی طی اظهاراتی در سایتهای مختلف اصولگرایی مدعی شده است: "در نواری که از یکی از «سران فتنه» در اختیار دارد، وی در جواب به ملک عبدالله پادشاه عربستان سعودی که از وی ميپرسد: "چرا اینقدر در کشورهای عربی حضور دارید؟" پاسخ ميدهد: "اعلیحضرتا ! به شما قول میدهم که اگر آقای موسوی رای آورد، از هر کجا که شما امر کنید، بیرون میرویم".
فارغ از این ادعای مسخره، عجیب و خنده آور که در این شرایط اقتصادی نفسگیر که به لطف تواناییها و درایتهای دوستان اصولگرای جناب آقای کریمی قدوسی بوجود آمده و باعث ایجاد لبخندی دلنشین بر لبان هر شنونده و خواننده منصف ميگردد؛ باید چند سئوال از این نماینده مجلس برای تنویر افکار عمومی پرسید:
1- همه ميدانیم که اصولا مذاکرات و دیدارهایی که در سطح سیاسیون رده بالا با مقامات کشورهای خارجی صورت ميگیرد همواره توسط وزارت امور خارجه رصد گردیده و با گذشت 4 سال از حوادث سال 88 هنوزهیچ یک از مقامات رسمی وزارت امور خارجه که اتفاقا از همفکران همین نماینده محترم بوده اند ؛ بکار بردن چنین عباراتی توسط فردی که خود سالها سکان اجرایی کشور را در دست داشته و به ادبیات فاخر دیپلماتیک تسلط دارد را تایید نکرده اند. همچنین درحالی که کارمند معمولی یک اداره دولتی برای مسافرت به کشورهای خارجی رصد گردیده و فرد موظف بوده نحوه مسافرت و اقامت خود را به مسئولین حراست اداره خود گزارش دهد؛ چگونه قابل پذیرش است که یک مسئول رده بالای سابق در نظام جمهوری اسلامی چنین عباراتی رادرمذاکرات خود بکار برده و موضوع ضمن پنهان ماندن از خبرگزاریهای معتبر داخلی و خارجی و دستگاههای امنیتی کشور؛ ناگهان نوار مذاکرات از جیب آقای کریمی قدوسی بیرون آمده باشد؟.
2-.آیا جامعه ميپذیرد که کسی که 8 سال سکاندار اجرایی این مملکت بوده و با نظریه گفتگوی تمدنهای خود موجی از عظمت و غرور و اعتبار را برای نظام اسلامی در دنیا ایجاد نموده و در حالی که هنوز بعنوان وزنه ای بسیار معتبر در روابط بین الملل و سیاست خارجی شناخته ميشود با بکار بردن ادبیاتی نازل در مقابل پادشاهی که مدتها بلحاظ بیماری حتی قادر به یک محاوره عادی نمی باشد ؛ خودش را ضعیف نشان دهد؟
آیا کریمی قدوسی تصور مينماید این فرد دارای تقطه ضعف ميباشد یا رییس دولتی که دستگیر شدگان متجاوز به خاک ملت را که توسط نهادهاي نظامی با بوق و کرنا دستگیر شده اند؛ در پاویون تشریفات فرودگاه مورد بدرقه قرار داده و تازه با کلی هدایا از ملوانهای مذکور از اینکه به خاک کشور ما تجاوز کرده اند به نوعی تشکر مينماید؟
کدام رییس دستگاه اجرای دارای نقطه ضعف در مقابل دیپلماسی دنیا بوده است؟ رییس جمهوری که با مسافرت به کشورهای اروپایی باعث تقویت اعتبار نام ایران اسلامی شده و رییس جمهوری وقت فرانسه؛ سنت 100 ساله استقبال از روسای دولتها را کنار گذاشته و خود شخصا با پای پیاده از کاخ الیزه بیرون آمده و به استقبال ایشان رفته یا رییس جمهوری که وزیر امور خارجه خود را که نماینده رسمی و دیپلماتیک یک کشور ميباشد را در یک کشور دست چندم آفریقایی هنگام دیدار عزل نموده و موجی از حیرت و بهت را در میان کارشناسان سیاسی ایجاد مينماید؟
اگر چه با عبارتها و جملاتی که آقای قدوسی بکار برده از او انتظار و توقعی نیست ولی چوب زدن بر آبروی مومنین و کسانی که امروز حتی قدرت دفاع از خود در برابر انواع اتهامها را ندارند با کدامیک از معیارهای اخلاقی ودینی ما سازگاری دارد؟
خرد و عقلانیت را در اصلاح طلبی یافتم
دشمن تراشی را در اصولگرایی اما باید بگوییم با این همه هیچ اصولگرایی صرفا دشمن تراش (بخوانید متوهم خود عاقل پندا) نیست همان جوری که همه اصلاح طلبان عاقل نیستند . (119813)