به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۲ - ۲۲:۳۶
 
۲
تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۲۹ ساعت ۱۸:۳۲
کد مطلب : ۱۵۴۹۲۱

ما و جام جهانی!

ما و جام جهانی!
 پوریا حسین‌پور
جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه برای ایران تجربه‌ای متفاوت بود. تیم ملی ایران اگرچه به مرحله حذفی صعود نکرد اما توانست در سایه عملکرد خوب خود رضایت عموم جامعه را به دست آورد و این بهترین نتیجه برای تیم ملی ایران بود. چه چیزی بالاتر از رضایت عمومی مردم در هر زمینه‌ای است؟ جام جهانی برای ما همراه بود با نکاتی جالب توجه که در ادامه به بعضی از آنها اشاره خواهد شد. بر اساس گزارش سازمان ملل متحد که در اسفند ماه سال گذشته منتشر شد شادترین کشورهای جهان به‌ترتیب عبارت بودند از: فنلاند، نروژ، دانمارک، ایسلند، سوئیس، هلند، کانادا، نیوزیلند، سوئد و استرالیا.

این چند کشور به خوبی توانسته بودند مسائل مهمی چون توازن ثروت، افزایش سطح خدمات بهداشت و سلامت، مقابله اصولی با فساد مالی، افزایش بیش از پیش شاخص‌های سرمایه و کیفیت اقتصادی و در نهایت بالاترین سطح رفاه برای مردمانشان را فراهم نمایند. ناگفته پیداست که متاسفانه ایران در این موضوعات با اختلافی چشمگیر از کشورهای مذکور فاصله دارد. مطابق آماری که سازمان شفافیت بین‌الملل اعلام کرده بود، ایران اگرچه عملکرد خوبی در مقابله با فساد مالی از سوی شهروندان داشته و بهترین رتبه را از این منظر احراز نموده، اما همچنان جایگاه قابل قبولی ندارد.

از میان ده کشوری که نام برده شد، پنج کشور دانمارک، ایسلند، سوئیس، سوئد و استرالیا توانستد به جام جهانی راه پیدا کنند و شاید جام جهانی تنها زمانی بود که ما می‌توانستیم به‌اندازه مدت زمان یک بازی فوتبال احساساتی مانند مردمان شاد را تجربه کنیم. به عبارت ساده‌تر حال مردم این کشورها تفاوت آنچنانی در پیش و پس از بازی فوتبال کشورشان نداشت. آنها نگران صنعت و اقتصاد و شغل و آشفتگی بازار و قیمت ارز و طلا و مهمتر از همه تحریم نبودند. فوتبال برای آنها تنها بهانه‌ای بود که منجر به شادی بیشتر شود. اگر پیروز میدان بودند فبها المراد و اگر شکست می‌خوردند دلایل فراوان دیگر برای شادی داشتند اما حضور ایران در جام جهانی مصادف شد با زمانی که سخن از بازگشتن تحریم‌های سخت بود. زمانی که مردم نگران معیشت و حداقل‌های زندگی خود بودند. کنترل بازار طلا و ارز از دست مسئولین خارج شده بود و آنها آنگونه که باید برای رفع این مشکلات و یا حداقل کنترل اوضاع اقدامی نمی‌کردند. بازی‌های خوب تیم ملی شاید تنها دلخوشی مردمانی بود که اقتصاد مریض جسم و روحشان را زخمی کرده بود. مردم پس از هر بازی برای شادی به خیابان‌ها می‌آمدند و نشان می‌دادند عملکرد خوب همیشه پذیرفتنی است حتی اگر نتیجه مطلوب را در پی نداشته باشد. نشان می‌دادند که تلاش کردن برای پیروزی و اعتلا اعتماد را به همراه دارد. مردم به تیم ملی اعتماد پیدا کرده بودند. این سرمایه بزرگ اگر با مدیریت صحیح و علمی همراه شود موفقیت را به ثمر خواهد آورد.

* کی‌روش و مدیریت
اینکه کی‌روش در سمت سرمربی تیم ملی فوتبال ایران حواشی خاص خود را داشته به کنار، اما می‌توان او را الگویی از یک مدیریت خوب دانست. مدیری که در عین داشتن برنامه‌ برای پیشرفت و پیگیری مجدانه آن، اجازه نمی‌داد اوضاع از کنترلش خارج شود. او تنها به بازیکنانی فکر می‌کرد که با تمام وجود در اختیار تیم ملی باشند. مثلاً دروازه‌بانی پس از جنگ و جدل‌هایی چند، نمی‌تواند در خدمت تیم ملی باشد به راحتی کنار گذاشته می‌شود تا بداند باید در قبال تیم خود متعهد عمل کند و حق سرپسچی از دستورات مربی خود را ندارد. اگر رضا قوچان نژاد به سبب تصمیم مربی برای بازی نکردنش از تیم ملی خداحافظی می‌کند، کی‌روش به سادگی برای او آرزوی موفقیت می‌کند. امثال این اتفاقات کم نیست. اما همگی این نکته مهم را نشان می‌دهند که یک تیم باید در اختیار رهبر خود باشد. اعضای تیم می‌توانند به رهبر خود مشاوره بدهند اما آن زمان که دستوری به آنها داده می‌شود باید اجرا کنند چون پذیرفته‌اند جزئی از یک مجموعه مهم باشند. از این نگاه می‌شود تیم ملی فوتبال را با تیم هئیت دولت مقایسه نمود.

اینکه رئیس جمهور تا چه میزان به راهنمایی‌ها و انتقادات کارشناسان برای‌ترمیم کابینه خود توجه دارد مسئله دیگری است، اما پس از غائله پرداخت ارز دولتی و استفاده نابحق دریافت کنندگان ارز از دلار ۴۲۰۰ تومانی به رئیس کل بانک مرکزی و وزیر صنعت، معدن و تجارت دستور می‌دهد که اسامی همه کسانی که دلار دولتی دریافت کرده‌اند را منتشر کنند. محمد شریعتمداری نیز در توئیتر خود رسماً اعلام می‌کند که «نمی‌توانیم اسامی ثبت سفارش‌کنندگان با دلار دولتی را منتشر کنیم، با عقل خدادادی‌مان به صلاح اقتصاد تصمیم خواهیم گرفت.» چراکه در این صورت به جنگ بخش خصوصی خواهند رفت و حتی عملکرد وزیر ارتباطات را در افشای نام دریافت‌کنندگان ارز از دولت، زیر سوال می‌برد. در مقابل نیز آذری جهرمی در واکنش به سخنان شریعتمداری در حساب توئیتری خود چنین می‌نویسند: «با \"ایمان قلبی\" که بر پایه \"عقل خدادادی\" است، می‌گویم: فساد، موریانه و عامل بی‌ثباتی اقتصاد کشور است. بخش خصوصی پاک‌دست از انتشار لیست ارز بگیران حمایت کرده و خواهد کرد. باید به جنگ اقتصاد رانتی رفت.»

و در نهایت حساب توئیتری رئیس جمهور نیز سخنان جهرمی را می‌پسندد و ناراحتی خود را از شریعتمداری بیان می‌دارد. این اولین سرپیچی مسئولین از دستورات حسن روحانی نبوده و قطعاً ادامه خواهد یافت. نباید منزلت ریاست جمهوری تا آنجا تنزل یابد که برای نشان دادن نارضایتی خود از عملکرد وزیری، سخن وزیر دیگری را آن هم در فضای مجازی بپسندد. محمود احمدی‌نژاد اگر با وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی دولت خود آن هم بر سر ارز مورد نیاز برای تامین دارو به مشکل بر‌می‌خورد و دعوای لفظی او را بر سر سهم سلامت مردم برنمی‌تابد، درحالی که حق با مرضیه دستجردی است، او را عزل می‌کند، چرا رئیس جمهور زمانی که دستور درستی می‌دهد، باید تا این حد در برابر نافرمانی زیردستانش مماشات کند؟

* جام جهانی و صدا و سیما
صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران به سخت‌گیری در پخش برنامه‌ها و سانسورهای قوی شناخته می‌شود تا آنجا که حتی تصویر گرگ‌های پرچم باشگاه رم را نیز ممیزی می‌کند. این سخت‌گیری در پخش تا بازی نهایی جام جهانی بین فرانسه و کرواسی ادامه داشت. پس از آنکه فرانسوی‌ها مقابل کروات‌ها به پیروزی رسیدند و زمان اهدای جام فرا رسید، مکرون و کیتاروویچ در کنار یکدیگر به میان بازیکنان هر دو تیم رفتند تا جوایز آنها را اهدا کنند. واضح بود که رئیس جمهور زن کرواسی تمام بازیکنان را در آغوش خواهد گرفت. این صحنه‌های در آغوش کشیدن که در تمام طول اهدای جوایز ادامه داشت چیزی نبود که صدا و سیما بتواند پخش کند. اما در نهایت مجبور به پخش شد چون نمی‌توانست تمام مراسم پایانی جام جهانی را سانسور کند.

قاعدتاً تصویری که دائم تکرار شود، حتی اگر سخت‌ترین ممیزی‌ها را برای آن اعمال کنند، در نهایت دیده خواهد شد و این حکایت مطالبه‌گری‌های جامعه است. حقیقت این است که جامعه ایرانی، به دلایل مختلف، چندان در زمینه مطالبه‌گری اجتماعی موفق نبوده است. یکی از این دلایل حتماً صدا و سیما است. زیرا آنجا که مردم مطالبه به حقی داشته‌اند اما برخلاف مصالح و تفکرات و حزب‌گرایی صدا و سیما سخن گفته‌اند پخش نشده و این پخش نشدن‌ها در کنار رسیدگی نکردن مسئولان ما را در حوزه مطالبه‌گری درست و صحیح به انفعال رسانده‌ است. از بدیهیات است آنجا که مردمی از راه صحیح به خواسته‌های خود نمی‌رسند راه اغتشاش و آشوب در پیش می‌گیرند. جان کلام اینکه اگر جامعه پر شود از مطالبه‌گری، چون به تکرار رسیده است چاره‌ای جز دیده شدن ندارد «قاعدتاً تصویری که دائم تکرار شود، حتی اگر سخت‌ترین ممیزی‌ها را برای آن اعمال کنند، در نهایت دیده خواهد شد.»