محمد توکلی
در هفتهای که گذشت «وحدت» کلیدواژه پر تکراری در فضای رسمی رسانهای کشور بود؛ به بهانه هفته وحدت و البته برگزاری کنفرانس وحدت اسلامی. بسیاری از اهل تفرقه نیز که در ۳۶۰ روز دیگر سال گفتار و رفتارشان جز تفرقه را ایجاد نمیکند برای آنکه از قافله عقب نمانند از لزوم وحدت گفتند و تفرقه را محکوم کردند اما واقعیتی که همه تمجیدگران وحدت از آن به خوبی آگاه هستند فاصلهای است که میان حرف تا عمل وجود دارد. آنچه از عمل ما در موضوع وحدت مشاهده میشود چگونه است؟ آیا اساسا در موضوع وحدت نسبتی میان رفتارهای ما و گفتارهای ما میتوان برقرار کرد؟ بیاییم موضوع وحدت را در سه حوزه مورد بررسی قرار دهیم:
۱- وحدت ایرانی
پرسش اولیه از کسانی که به دنبال ایجاد وحدت در جهان اسلام هستند آن است که آیا توانستهاند وحدت را در مرزهای خود ایجاد کنند که حالا در پی وحدتی فراتر از مرزها میگردند؟ با نگاهی به سپهر سیاسی ایران در چهار دهه اخیر شاهد آن هستیم که هر چه از انقلاب۵۷ گذشته است به جای آنکه با کسب تجربه در حکمرانی شاهد نزدیکتر شدن اهل سیاستی که خود را خانواده انقلاب مینامند به یکدیگر باشیم شکافها بیشتر شده است و برادریها جای خود را به دشمنی داده است. پروژه پیادهسازی چهرههای موجهی از قطار انقلاب که نقطه اوج آن را در بحران۸۸ شاهد بودیم و پیش و پس از آن مقطع زمانی هم ادامه داشته و دارد چه نسبتی با مفهوم وحدت دارد. هنگامی که در داخل کشور بسیاری از افرادی که برادر انقلابی یکدیگر بودهاند از هم جدا افتاده و دیوارکشیهایی با ارتفاع بلند جایگزین وحدت کلمه شده است چگونه میتوان تبلیغگر وحدت در جهان اسلام بود؟!
۲- وحدت مذاهب
اصل و اساس فلسفه ابتکار مرحوم آیتالله منتظری برای پیشنهاد نامگذاری هفتهای به نام هفته وحدت نزدیکتر کردن شیعیان و اهل سنت بوده است. تلاشی که نشانگر عمق بینش سیاسی و دینی آن مجتهد آزادیخواه است. اما مشکل از آن جایی شروع میشود که احترام به اهل سنت تنها به همین اندازه محدود شده است که آنان را "برادران اهل سنت" بخوانیم! واقعیت آن است که معنا و هدف وحدت چیزی فراتر از این تغییرات ظاهری بوده است. هنگامی که با گذشت چهار دهه از انقلابی که شعارش "آزادی" بود هنوز و همچنان هیچ فردی از اهل سنت در کابینههای دولتهای پس از انقلاب حضور ندارد و حتی هنوز امکان انتصاب استانداری اهل سنت فراهم نشده است چگونه میتوان از تحقق وحدت میان شیعیان و اهل سنت سخن گفت.
۳- وحدت میان دولتهای اسلامی
به طور طبیعی وجهی از وحدت نیز در حوزه دیپلماسی تعریف میشود. توضیح بیشتر آنکه شکاف میان کشورهای اسلامی دعوتنامهای برای حضور پررنگ قدرتهای فرامنطقهای در این منطقه خواهد بود و همین امر سبب آن میشود تا مسئله وحدت میان دولتهای اسلامی موضوعی فراتر از یک توصیه دینی تلقی شود. با نگاهی به ادبیات استفاده شده مسئولان برای خطاب قرار دادن برخی کشورهای اسلامی این پرسش مهم ایجاد میشود که در شرایطی که خودِ ما هم الزامات وحدت در حوزه دیپلماسی با کشورهای منطقه را رعایت نمیکنیم چگونه میتوان از آنها چنین انتظاری داشت؟!