تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۷/۲۹ ساعت ۱۵:۲۴
کد مطلب : ۱۸۴۷۳
مقاله وارده
نمونه‌اي از آنچه بر دانشگاه‌هاي ما مي‌گذرد!
گروه فرهنگي: دانشگاه بین‌المللی امام خمینی(ره) قزوین، دانشگاهی که بخشی از برنامه‌ی چشم‌انداز توسعه‌ی کشور برای قدرت اوّل خاورمیانه شدن به حساب مي‌آید، دانشگاهی که مقام معظّم رهبری در تبیین اهمیّتش، آن را "آبروی نظام" تلقّی کرده‌اند، وضع بسیار نامناسبی دارد.
نمی‌دانم تاکنون با یک دانشجوی مشغول تحصیل در این دانشگاه روبه رو شده‌اید یا نه، اما بگذارید از همین دور برای شما از دانشگاهمان و آنچه در 8 ساله گذشته بر آن گذشته برايتان بگویم! بزرگترین اشکال دانشگاه ما این است که اسم اشتباه به روی آن گذاشته‌اند. این مکان هرچه باشد، مشابهت چنداني با يك محيط آزاد و شاداب "دانشگاهي" ندارد. تبدیل شده به محيطي برای جوسازي و فضاسازي‌هاي سياسي عده‌اي افراد که همگی در طیف گروه پایداری مي‌گنجند، محلّی برای قطع کردن درختان تنومندِ يك فضاي آموزشي به دست فرصت‌طلبان و افراطی‌ها!
در دانشگاه ما هیچ کس جرأت پرسش و اعتراض ندارد. دانشجویان از اینکه زیر بیانیه‌ای را امضا کنند، هراس دارند و به خود مي‌لرزند. تبدیل به زندانی شده که هر روز بیش از دیروز شخصیت دانشجو را تحقیر مي‌کنند. دانشگاه ما پول برای فعّالیت‌هاي علمی نمی‌دهد، امّا موقع برخي مراسم(....) ایستگاه‌هاي صلواتی راه مي‌اندازد و فضای دانشگاه را به کلّی تغییر مي‌دهد. به خوابگاه‌هایش رسیدگی نمی‌کنند، به دانشجویان معمولی خوابگاه نمی‌دهند اماّ اگر طیف فکری‌تان به سمت مسئولان باشد، چندین ترم هم که مشروط شده باشید، به شما خوابگاه خواهند داد!
در اين دانشگاه شایسته‌سالاري سخت غريب است، هرچه بیشتر شبیه‌شان باشید، بیشتر ترقّی خواهید کرد. دانشگاه ما سال قبل، از هول ته دیگ به درون دیگ افتاد و رشته‌هایش را تفکیک جنسیتی کرد، چند نفر را به عنوان "ضابط پوشش" در دانشگاه مانند گشت ارشاد استخدام کرد که مي‌گردند و به پوشش دانشجویان گیر مي‌دهند و با واژگانی چون "جنگ نرم"، "فتنه"، "اقتصاد مقاومتی" و... کلی برای خودش مراسم و همایش برگزار کرده و مي‌كنند...
دانشگاه ما جایی نیست که بتوان کرامت دانشجویی را احساس کرد. فقط لگدمال شدن آن را مي‌توان فهمید. دوربین‌هاي نصب شده در جاهای مختلف دانشگاه از پنجاه مي‌گذرد. هیچ کاری رفاهي برای دانشجویان نمی‌کنند اما تا دلتان بخواهد علیه آنها هرچه بتواند مي‌کنند! مسئولان دانشگاه عاشق تبلیغاتند. عاشق این هستند که باهاشان مصاحبه شود و از پیشرفت‌ها و اخبار خوش جدید دانشگاه بگویند و با افتخار نقش خود را در این راه به همه نشان دهند. دانشگاه ما در مجله و بولتن تبلیغاتی که از کارهای خود منتشر مي‌کند، اخباری مي‌گذارد که حتي مایه‌ی خنده‌ی مرغ پخته مي‌شود! به قدری بزرگنمایی و اغراق مي‌کنند که مي‌بینی عکسی مربوط به سمینار گروه مکانیک را برداشته‌اند و چسبانده‌اند زیر متنی از فعالیت انجمن علمی معماری!!
دانشگاه ما جولانگاه عده‌ای ناآگاهِ قیل و قال پرست شده که جز خود کس دیگری را قبول ندارند. آن را کسانی مي‌گردانند که به خون دولت روحانی تشنه‌اند. يكي از معاونان دانشگاه ما در سایت رجانیوز مقالات معناداری مي‌نویسد و با عطف مسائل روز به روایت‌هاي مذهبی و تاریخی، سعی در اثبات افکار خود در جایگاه یک افراطی را دارد. دانشگاه ما جایی نیست که دانشجو بتواند "دانشجو" باشد... دانشگاه ما تعداد زیادی از جوانان این مملکت را محدود و محبوس در جعبه ی کوچک افکار خودش کرد... لطفاً این مکان را دریابید... اينجا اسمش دانشگاه است اما حتي با پادگان هم قابل مقايسه نيست!
در دانشگاه ما هیچ کس جرأت پرسش و اعتراض ندارد. دانشجویان از اینکه زیر بیانیه‌ای را امضا کنند، هراس دارند و به خود مي‌لرزند. تبدیل به زندانی شده که هر روز بیش از دیروز شخصیت دانشجو را تحقیر مي‌کنند. دانشگاه ما پول برای فعّالیت‌هاي علمی نمی‌دهد، امّا موقع برخي مراسم(....) ایستگاه‌هاي صلواتی راه مي‌اندازد و فضای دانشگاه را به کلّی تغییر مي‌دهد. به خوابگاه‌هایش رسیدگی نمی‌کنند، به دانشجویان معمولی خوابگاه نمی‌دهند اماّ اگر طیف فکری‌تان به سمت مسئولان باشد، چندین ترم هم که مشروط شده باشید، به شما خوابگاه خواهند داد!
در اين دانشگاه شایسته‌سالاري سخت غريب است، هرچه بیشتر شبیه‌شان باشید، بیشتر ترقّی خواهید کرد. دانشگاه ما سال قبل، از هول ته دیگ به درون دیگ افتاد و رشته‌هایش را تفکیک جنسیتی کرد، چند نفر را به عنوان "ضابط پوشش" در دانشگاه مانند گشت ارشاد استخدام کرد که مي‌گردند و به پوشش دانشجویان گیر مي‌دهند و با واژگانی چون "جنگ نرم"، "فتنه"، "اقتصاد مقاومتی" و... کلی برای خودش مراسم و همایش برگزار کرده و مي‌كنند...
دانشگاه ما جایی نیست که بتوان کرامت دانشجویی را احساس کرد. فقط لگدمال شدن آن را مي‌توان فهمید. دوربین‌هاي نصب شده در جاهای مختلف دانشگاه از پنجاه مي‌گذرد. هیچ کاری رفاهي برای دانشجویان نمی‌کنند اما تا دلتان بخواهد علیه آنها هرچه بتواند مي‌کنند! مسئولان دانشگاه عاشق تبلیغاتند. عاشق این هستند که باهاشان مصاحبه شود و از پیشرفت‌ها و اخبار خوش جدید دانشگاه بگویند و با افتخار نقش خود را در این راه به همه نشان دهند. دانشگاه ما در مجله و بولتن تبلیغاتی که از کارهای خود منتشر مي‌کند، اخباری مي‌گذارد که حتي مایه‌ی خنده‌ی مرغ پخته مي‌شود! به قدری بزرگنمایی و اغراق مي‌کنند که مي‌بینی عکسی مربوط به سمینار گروه مکانیک را برداشته‌اند و چسبانده‌اند زیر متنی از فعالیت انجمن علمی معماری!!
دانشگاه ما جولانگاه عده‌ای ناآگاهِ قیل و قال پرست شده که جز خود کس دیگری را قبول ندارند. آن را کسانی مي‌گردانند که به خون دولت روحانی تشنه‌اند. يكي از معاونان دانشگاه ما در سایت رجانیوز مقالات معناداری مي‌نویسد و با عطف مسائل روز به روایت‌هاي مذهبی و تاریخی، سعی در اثبات افکار خود در جایگاه یک افراطی را دارد. دانشگاه ما جایی نیست که دانشجو بتواند "دانشجو" باشد... دانشگاه ما تعداد زیادی از جوانان این مملکت را محدود و محبوس در جعبه ی کوچک افکار خودش کرد... لطفاً این مکان را دریابید... اينجا اسمش دانشگاه است اما حتي با پادگان هم قابل مقايسه نيست!
امضا محفوظ- جمعي از دانشجويان
اصفهانی 
۷۹۲
۱۳۹۲/۰۷/۲۹ ۱۵:۳۳
دوستان عزیزم آنچه نوشتید توصیفی است از چیزی که امروز در بسیاری از دانشگاهها - سراسری و پزشکی - میگذرد و البته هنوز هم دولت تدبیر و امید با عقب نشینیهای تاکتیکی عرصه را به افراطیون واگذار کرده است (151430)
۱۳۹۲/۰۷/۲۹ ۱۶:۱۴
من احمق گول اسم این دانشگاه رو خوردم و برای ارشد رفتم اونجا در حالی که با رتبه ای که داشتم دانشگاه تبریز، چمران، شهرکرد و حتا شبانه صنعتی اصفهانو هم اورده بودم.
1- استادای که اصول‌گرا بودن براشون کویت بود اما اساتیدی که خط فکریوشن متفاوت بود بسیار بهشون بی توجهیی می شد آخرشم کاری کردن که خیلیاشون از اونجا برن.
2- خدا شاهده روز اولی که رفتم خوابگاه گریه ام گرفت. از بس بی سروسامون بود. خوابگاه تحصیلات تکمیلی که بیرون از مجموعه خوابگاه ها بود حتی اینترنت درست حسابی نداشت
3- یکی از دوستان مارو که رشته معدن بود و با امتیاز نخبگی ارشد قبول شده بود به خاطر خوندن یه بیانه در حوادث 88 کاری کردن که از زندگیش سیر شد. اول اخراجش کرد بعد بهش گفتن بیا سر کلاس ولی نه خوابگاه بهش دادن نه چیزی دیگه ای حتی موقعی ورود و خروج از دانشگاه کلی تحقیرش می کردن. اخر کار هم بهش گفتن دیگه نیا دانشگاه. (151463)
1- استادای که اصول‌گرا بودن براشون کویت بود اما اساتیدی که خط فکریوشن متفاوت بود بسیار بهشون بی توجهیی می شد آخرشم کاری کردن که خیلیاشون از اونجا برن.
2- خدا شاهده روز اولی که رفتم خوابگاه گریه ام گرفت. از بس بی سروسامون بود. خوابگاه تحصیلات تکمیلی که بیرون از مجموعه خوابگاه ها بود حتی اینترنت درست حسابی نداشت
3- یکی از دوستان مارو که رشته معدن بود و با امتیاز نخبگی ارشد قبول شده بود به خاطر خوندن یه بیانه در حوادث 88 کاری کردن که از زندگیش سیر شد. اول اخراجش کرد بعد بهش گفتن بیا سر کلاس ولی نه خوابگاه بهش دادن نه چیزی دیگه ای حتی موقعی ورود و خروج از دانشگاه کلی تحقیرش می کردن. اخر کار هم بهش گفتن دیگه نیا دانشگاه. (151463)
۱۳۹۲/۰۷/۲۹ ۱۶:۲۹
من دانشجوی این دانشگاه بودم ، این دانشگاه در عید غدیر یا ولادت حضرت علی علیه السلام ایستگاه صلواتی شربت و شیرینی میزاره و بنده هم جزو کسایی بودم که در انجام این کار شریک بودم و خیلی از مواقع دوستان برای ادای نذر پول شربت و شیرینی این مراسم رو میدادند. به فرض اگه دانشگاه برای این مراسمات پول بده که باید بده اما مقایسه هزینه این مراسمات با بودجه انجمن های علمی بی انصافیه.
از بهار تعجب میکنم نوشته هایی با یه همچین استدلای پوچی منتشر میکنه. (151477)
از بهار تعجب میکنم نوشته هایی با یه همچین استدلای پوچی منتشر میکنه. (151477)
۱۳۹۲/۰۷/۲۹ ۱۷:۴۷
یه جور نوشتی فکر کردم چیه
من دانشجوی سال آخرم
مشکل من تو دانشگاه کمبود امکاناته و .... بود
هیچ وقت نه من نه تقریبا تمام دوستام فکر نکریدم وای چرا آزادی ما انقدر کمه
ولی کن این چیزا رو
به دانشجو از لحاظ رفاهی و خوابگاهی برسن این چیزا پیشکش
این مشکلا واسه مرفهین بی درده تو دانشگاهه (151509)
من دانشجوی سال آخرم
مشکل من تو دانشگاه کمبود امکاناته و .... بود
هیچ وقت نه من نه تقریبا تمام دوستام فکر نکریدم وای چرا آزادی ما انقدر کمه
ولی کن این چیزا رو
به دانشجو از لحاظ رفاهی و خوابگاهی برسن این چیزا پیشکش
این مشکلا واسه مرفهین بی درده تو دانشگاهه (151509)
۱۳۹۲/۰۷/۲۹ ۱۸:۲۸
بنده 6 سال در این دانشگاه درس خواندم و هیچ وقت دلم نمیخواهد یک بار دیگر پایم را در آن بگذارم..........این دانشگاه 6 ساختمان بیشتر ندارد با یک مسجد بزرگ و کسی نمی گوید پس پولهایی که طبق برنامه ساخت این دانشگاه برای ساخت حداقل 20 دانشکده خرج شده کجا رفته. این دانشگاه بالاترین بودجه سرانه دانشجو را دارد اما دانشجوهایش هیچ موقع نمی فهمند وام دانشجویی کی داده شد و به کی داده شد و دانشگاه می گوید ما به 10 درصد دانشجوها موظفیم وام بدهیم و به 40 درصد دانشجوهای روزانه خوابگاه.
این دانشگاه از نظر رتبۀ علمی بسیار پایین است اما به دلیل نام آن بعد از دانشگاه های تهران، رتبۀ بسیار بالایی برای قبولی می خواهد و هر کسی که آنجا قبول می شود می گوید کاش هیچ وقت قبول نشده بودم چرا که با کمترین حرکت سیاسی اسمش در لیست حراست قرار می گیرد و فردا زمانی که برای گزینش به جایی مراجعه می کند، بدون اینکه بگویند دلیل رد شدنت چه بوده است فقط می گویند شما نمرۀ لازم برای قبولی در گزینش را کسب نکرده اید و خودت ته دلت می دانی که چوب امضا کردن یک بیانیه را در روزی خاص در دانشگاه می خوری.
در این دانشگاه همه چیز امنیتی است، امنیت به این معنی که شما دائما در معرض ناامنی قرار دارید، شاید اسم شما هم در لیست سیاه حراست باشد. (151532)
این دانشگاه از نظر رتبۀ علمی بسیار پایین است اما به دلیل نام آن بعد از دانشگاه های تهران، رتبۀ بسیار بالایی برای قبولی می خواهد و هر کسی که آنجا قبول می شود می گوید کاش هیچ وقت قبول نشده بودم چرا که با کمترین حرکت سیاسی اسمش در لیست حراست قرار می گیرد و فردا زمانی که برای گزینش به جایی مراجعه می کند، بدون اینکه بگویند دلیل رد شدنت چه بوده است فقط می گویند شما نمرۀ لازم برای قبولی در گزینش را کسب نکرده اید و خودت ته دلت می دانی که چوب امضا کردن یک بیانیه را در روزی خاص در دانشگاه می خوری.
در این دانشگاه همه چیز امنیتی است، امنیت به این معنی که شما دائما در معرض ناامنی قرار دارید، شاید اسم شما هم در لیست سیاه حراست باشد. (151532)
۱۳۹۲/۰۷/۲۹ ۲۱:۲۱
در ایــــن خاک زرخیز ایران زمیــــــن
نبودنــد جز مردمــــی پـــاک دیـــــن
همه دینشـــــان مردی و داد بــــــود
وز آن کـشـــــــور آزاد و آبـــــاد بــــود
چو مهر و وفا بود خـــود کیششـــان
گـــــنه بود آزار کــــس پیششـــــان
هــمه بنـــــــده ناب یـــــــزدان پـــاک
هـمــــه دل پر از مهر این آب و خاک
پــــدر در پـــــدر آریــایـــــی نــــــــــژاد
ز پشـــــت فریــــدون نیکـــــو نهــــاد
بـــزرگی به مـــــردی و فرهنــــگ بود
گدایـــــی در این بـــوم و بر ننگ بود
کــجا رفت آن دانش و هـــــــــوش ما
که شد مهر میهن فــــراموش مـــــا
که انداخت آتـــــش در ایـــن بوستان
کــــز آن سوخت جان و دل دوستان
چه کردیم کـــــین گونه گشتیم خار؟
خـــــرد را فکندیم این ســــــان زکار
نبود این چــــنین کشور و دیـــــن ما
کـــــجا رفـــــت آییـــــن دیریــــن ما؟
به یزدان که این کشـــــور آباد بـــــود
همـــــه جـــــای مـــــردان آزاد بـــود
در این کشور آزادگــــی ارز داشــــت
کشـــــاورز خــود خانه و مرز داشت
گرانمــایـــه بود آنکــــــه بودی دبـیـــر
گرامـــــی بد آنکــــس که بودی دلیر
نه دشمن دراین بوم و بر لانه داشت
نه بیگانه جایی در این خانه داشت
از آنروز دشمن بـــــما چیره گـــــشت
که مـــــا را روان و خرد تیره گشـــت
از آنـــــروز ایــن خـــــانه ویرانه شـــــد
که نـــــان آورش مرد بیگانـــــه شـد
چـــــو ناکس به ده کدخــــــدایی کند
کشـــــاورز بایـــــد گدایـــــی کنـــــد
به یـــــزدان که گـــــر ما خرد داشتیم
کجـــــا این سر انجــــام بد داشتیم
بســـــوزد در آتش گرت جـــــان و تـن
بـــــه از زندگی کـــــردن و زیستـــن
اگـــــر مایه زندگی بنــــــــدگی است
دو صد بار مردن به از زنــدگی است
بیـــــا تا بکوشیـــــم و جنگ آوریـــــم
بـــــرون سر از این بار ننـــــگ آوری (151623)
نبودنــد جز مردمــــی پـــاک دیـــــن
همه دینشـــــان مردی و داد بــــــود
وز آن کـشـــــــور آزاد و آبـــــاد بــــود
چو مهر و وفا بود خـــود کیششـــان
گـــــنه بود آزار کــــس پیششـــــان
هــمه بنـــــــده ناب یـــــــزدان پـــاک
هـمــــه دل پر از مهر این آب و خاک
پــــدر در پـــــدر آریــایـــــی نــــــــــژاد
ز پشـــــت فریــــدون نیکـــــو نهــــاد
بـــزرگی به مـــــردی و فرهنــــگ بود
گدایـــــی در این بـــوم و بر ننگ بود
کــجا رفت آن دانش و هـــــــــوش ما
که شد مهر میهن فــــراموش مـــــا
که انداخت آتـــــش در ایـــن بوستان
کــــز آن سوخت جان و دل دوستان
چه کردیم کـــــین گونه گشتیم خار؟
خـــــرد را فکندیم این ســــــان زکار
نبود این چــــنین کشور و دیـــــن ما
کـــــجا رفـــــت آییـــــن دیریــــن ما؟
به یزدان که این کشـــــور آباد بـــــود
همـــــه جـــــای مـــــردان آزاد بـــود
در این کشور آزادگــــی ارز داشــــت
کشـــــاورز خــود خانه و مرز داشت
گرانمــایـــه بود آنکــــــه بودی دبـیـــر
گرامـــــی بد آنکــــس که بودی دلیر
نه دشمن دراین بوم و بر لانه داشت
نه بیگانه جایی در این خانه داشت
از آنروز دشمن بـــــما چیره گـــــشت
که مـــــا را روان و خرد تیره گشـــت
از آنـــــروز ایــن خـــــانه ویرانه شـــــد
که نـــــان آورش مرد بیگانـــــه شـد
چـــــو ناکس به ده کدخــــــدایی کند
کشـــــاورز بایـــــد گدایـــــی کنـــــد
به یـــــزدان که گـــــر ما خرد داشتیم
کجـــــا این سر انجــــام بد داشتیم
بســـــوزد در آتش گرت جـــــان و تـن
بـــــه از زندگی کـــــردن و زیستـــن
اگـــــر مایه زندگی بنــــــــدگی است
دو صد بار مردن به از زنــدگی است
بیـــــا تا بکوشیـــــم و جنگ آوریـــــم
بـــــرون سر از این بار ننـــــگ آوری (151623)
۱۳۹۲/۰۷/۳۰ ۰۰:۱۳
برترین دانشگاه علوم پزشکی کشور به دانشجویان دکتری و رزیدنت خوابگاه و امکانات رفاهی نمی دهد. معاونت دانشجویی و فرهنگی ما را اصلا آدم حساب نمی کند!
من بیشترین دلیلی که به روحانی رای دادم این بود که روحانی وزیر بهداشت را عوض کند و وزیر بهداشت، رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران را و نهایتا اون رئیس محترم معاون دانشجویی و فرهنگی را.
دو مورد اولی شد ولی اصل کاریه نشد!
از دکتر جعفریان رئیس محترم دانشگاه استدعا داریم معاون فعلی را برکنار کند و بجای او فردی را بگذارد که کمی ما را آدم حساب کند.
لازم به یادآوری است معاون دانشجویی و رئیس امور خوابگاه های علوم پزشکی تهران پزشک متخصص هستند!!!! (151681)
من بیشترین دلیلی که به روحانی رای دادم این بود که روحانی وزیر بهداشت را عوض کند و وزیر بهداشت، رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران را و نهایتا اون رئیس محترم معاون دانشجویی و فرهنگی را.
دو مورد اولی شد ولی اصل کاریه نشد!
از دکتر جعفریان رئیس محترم دانشگاه استدعا داریم معاون فعلی را برکنار کند و بجای او فردی را بگذارد که کمی ما را آدم حساب کند.
لازم به یادآوری است معاون دانشجویی و رئیس امور خوابگاه های علوم پزشکی تهران پزشک متخصص هستند!!!! (151681)
۱۳۹۲/۰۷/۳۰ ۰۷:۲۴
البته معلومه این پزشکان متخصص مدرکشون رو چطور گرفتن!
با شما کاملا موافقم! من هم برای دوره تخصص دانشگاه شهید بهشتی درس خوندم با توجه به وضع مالی و حقوقی که بیمارستان می داد نمی تونستم خونه اجاره کنم، بنابراین ساکن خوابگاه شدم.
اما چه خوابگاهی! یک اتاق کوچیک 2.5 در 3 متر برای سه نفر! داخل اتاق جا برای نماز خوندن دو نفر بغل هم نبود! تخت ها به حدی نزدیک هم بود که کوچکترین حرکت طرف روبرو توی میدان بینایی آدم بود!
خلاصه علاوه بر استرس و سختی کار بیمارستان، شکنجه زندگی در خوابگاه این چنینی هم اضافه شده بود!
ظاهرا الان اوضاع بهتر نشده هیچ بدتر هم شده!! (151711)
با شما کاملا موافقم! من هم برای دوره تخصص دانشگاه شهید بهشتی درس خوندم با توجه به وضع مالی و حقوقی که بیمارستان می داد نمی تونستم خونه اجاره کنم، بنابراین ساکن خوابگاه شدم.
اما چه خوابگاهی! یک اتاق کوچیک 2.5 در 3 متر برای سه نفر! داخل اتاق جا برای نماز خوندن دو نفر بغل هم نبود! تخت ها به حدی نزدیک هم بود که کوچکترین حرکت طرف روبرو توی میدان بینایی آدم بود!
خلاصه علاوه بر استرس و سختی کار بیمارستان، شکنجه زندگی در خوابگاه این چنینی هم اضافه شده بود!
ظاهرا الان اوضاع بهتر نشده هیچ بدتر هم شده!! (151711)
