✍️فیروز محمودی
باز هم هفتم آبان ماهی دیگر و راه بندانی دیگر.
مقبره کوروش هفتم آبان ماه مطابق روال چند ساله اخیر در محاصره نیروهای امنیتی و بلوکهای سیمانی قرار گرفت تا دوستدارانش از رفتن به بارگاهش محروم شوند و قدرتمندان یک سال دیگر خیالشان از بابت استخوانهای پوسیده مردی بعد از ۲۵۰۰ سال آسوده شود. چه عظمت و جلالی دارد یک بارگاه که خواب راحت را از چشمان برخی ..... با تمامی اهرم های قدرت این چنین ربوده است و چنان به تشویشش واداشته است.
راه بندان محترم اما یک نکته را فراموش کرده اند و آن هم اینکه مردی که بیش از ۲۵ قرن است فراموش نشده با بلوکهای سیمانی و راه بندان هیچ گاه فراموش نخواهد شد بلکه یاد و نامش زنده تر از همیشه جاودانگی بیشتری خواهد یافت.
امروز قلبهای زیادی در سرتاسر ایران و در بسیاری از نقاط جهان کورش کبیر را در خود جای داده اند و البته یافتن رموز این ماندگاری بیشتر از آنچه نیاز مردم باشد نیاز اربابان قدرت است.
کشور ما در حدود ۳۴ سلسله حکومتی را در طول تاریخ تجربه کرده و برخی حتی دها پادشاه یا حاکم داشته اند اما اگر از مردم خواسته شود ده تن از این فرمان روایان را نام ببرند قطعا ۹۹ درصد از ارائه پاسخ عاجز خواهند بود. اما چه کسی است که نام کوروش را نشنیده و او را مزین به صفات برتر انسانی نداند.
کوروش بیش تر از خاک و سرزمین، گستراننده جوانمردی، مهربانی و بخشش در اوج قدرت بود. هنگامی که بر اژیدهاک پدر بزرگ خود و پادشاه قوم ماد غلبه یافت بر او رحمت اورد و با احترام با او برخورد نمود. زمانی که لیدیه (ترکیه کنونی) و پایتخت ان سارد را تصرف کرد به رسم پادشاه کشی خود لیدیان عمل نکرد. لیدیان را رسم بر آن بود که هرگاه سرزمینشان توسط دیگری فتح می شد پادشاه مغلوب باید لباسی فاخر می پوشید و در آتشی که توسط سربازان خود پادشاه مغلوب فراهم می گردید سوزانده می شد. اما وقتی همه چیز را مهیای سوزاندن پادشاه کردند کوروش او را مورد بخشش قرار داد و با خود به پایتخت اورد و با عزت و احترام با او برخورد نمود و از آن دشمنی خونی یک مشاور امین ساخت.
شکست و دستگیری پادشاه بابل نیز باعث مرگ او و گسسته شدن رسم جوانمردی کوروش نگردید. او را با رفتاری عزتمندانه به کرمان فرستاد تا آنجا که هنگام مرگش یک روز عزای عمومی اعلام کرد.
دروازه های شهر بابل نه با شمشیر که با رفتار بزرگ منشانه کوروش که آوازه اش را مردم آن دیار شنیده بودند و البته فروپاشی درونی آن پادشاهی بر روی کوروش باز شد و در آنجا نیز باران رحمتش را بر تمامی مردمان آن سرزمین فروبارید. یهودیان را در بازگشت به اورشلیم آزاد گذاشت و معابدشان را ترمیم نمود، خدایان تجمیع شده توسط نبوئید را به سرزمینهای اصلی شان باز گردانید، همگان را در پرستش خدایان و عمل به مذاهب خویش آزاد گذاشت و برخلاف تمامی پادشاهان گذشته و بعد از خود نه کشتاری به راه انداخت و نه غارتی.
روح بلند و جوانمردی آن مرد بزرگ منشوری را برای تاریخ به یادگار گذاشت که به حق اولین اعلامیه جهانی حقوق بشر و اولین فرمان در رعایت حقوق انسانها به عنوان نوع بشر فارغ از رنگ، نژاد، قومیت و دین و مذهب است. توجه کنیم که چنین رفتارهایی در ۲۵۰۰ سال پیش توسط کوروش انجام شده و همه می دانیم که قبل و بعد از او و تا به همین امروز چه رفتارهای وحشیانه ای نه تنها توسط برخی حاکمان پیروز که به دست تروریستها و به انحای مختلف انجام می شود.
مردم ایران و جهان این رفتار را با بسیاری از دیگر از فرمانروایان از جمله اسکندر، چنگیز، حاکمان عربی و حتی پادشاهان بسیاری در ایران زمین مقایسه و در مقابل آن مرد بزرگ صمیمانه ادای احترام می کنند. یکی از بزرگترین و ماندگارترین تاثیر اندیشه های کوروش را می توان در تاسیس کشور ایالات متحده آمریکا دید که اکنون قدرت بلامنازع در این کره خاکی است.
حاکمان در کشور ما اکنون به جای بستن آرامگاه آن مرد بزرگ بر روی دوستدارانش بهتر است به این رموز ماندگاری بیندیشند و آن را سرلوحه و راهنمای عمل خویش قرار دهند آنگاه خـواهند دید که مردم چگونه و از اعماق قلبشان به آنان ادای احترام نموده و همواره پشتیبانشان خواهند بود.
شاید امروز که حاکمیت در سرزمین ما قصد کشورگشایی و البته به روش امروزین دارد به خوبی می تواند از تجربه های کاملا ایرانی استفاده نماید.
تجربه گستراندن عدالت، مهربانی، بخشندگی و جوانمردی در درون که در این صورت چون رودخانه ای خروشان راه خود را به سوی قلبها در تمامی سرزمینها باز خواهند نمود. نتیجه این تجربه حکومت بر قلبها در نیمی از کره زمین بود همچنانکه نتایج صدور انقلاب با یک ایدئولوژی نیز در پیش چشمان ماست.
کبیر واژه تازی هست (378769)