گروه مقالات: متن زير، نامه دکتر حسن دادخواه- دانشیار دانشگاه شهید چمران اهواز به دکتر رضا فرجیدانا
وزیر علوم، تحقیقات و فناوری است كه بخشهايي از آن را ميخوانيد:
پس از رای اعتماد مجلس شورای اسلامی به جناب عالی، چشم دانشگاهیان و بلکه نیروهای فرهیخته بیرون از دانشگاه، به نخستین گامهاي شما در تغییر روسای دانشگاهها دوخته شد. زیر همه نیک ميدانستند که در مدت هشت سال گذشته، دانشگاهها آماج بیشترین تخریبها و تحقیرها و درافتادن با استادان تحول خواه بوده است و رییسان دانشگاهها و سلسلهاي از مدیران در آموزش عالی نیز برای انجام این ماموریت به سمتهاي خویش منصوب شده بودند.
تهدیدهای طیفی از نمایندگان مجلس و نوع پاسخ هایی که از مراجع تعیین صلاحیت مدیران پیشنهادی شما، دریافت ميدارید؛ خود گواهی روشن بر مقاومت نیروهای اقتدارگرا برای عدم انجام تغییرات در دانشگاه هاست. متاسفانه سستی و کندی جناب عالی در انتصاب مدیران وزارتخانه و تعلل در تغییر رییسان دانشگاه ها، نه تنها نتوانست نظر منفی و مقاومت آنان را به نگاه مثبت تبدیل کند؛ بلکه بر پافشاری ایشان بر ادامه فضای امنیتی در دانشگاهها افزوده است و فعالیت آنان را در دانشگاهها با صرف بودجههاي دولتی، چند برابر نموده است.
از سوی دیگر فرایند زمانبر تغییر رییس یک دانشگاه، آنقدر طولانی شده است که موجب ایجاد وقفه در روند عادی امور اداری و آموزشی دانشگاه و سرخوردگی نیروهای تحول خواه در دانشگاهها شده است. در اینجا برای نمونه، به فعالیت دانشگاهیان در دانشگاه شهید چمران اهواز برای تغییر رییس این دانشگاه و اقدامات شما در این باره اشاره ميگردد:
1- نوشتن چند نامه سرگشاده در باره عملکرد رییس دانشگاه از سوی جمعی از دانشگاهیان به جناب عالی.
2- نوشتن نامهاي با امضای دویست و پنجاه نفر از اعضای هیئت علمی و پیشنهاد نمودن یک نفر به عنوان رییس دانشگاه.
3- نوشتن نامهاي از سوی جمعی از دانشجویان به جناب عالی مبنی بر لزوم تغییر رییس دانشگاه.
4- دیدار تعدادی از اعضای هیئت علمی با معاونان و مشاوران جناب عالی.
تنها اقدام شما در این باره، فرستادن هیئتی برای بررسی عملکرد رییس دانشگاه بود و تا آنجا که من اطلاع دارم آن گزارش بسیار منفی بود ولی به رغم آنکه سه ماه از تهیه آن گزارش ميگذرد؛ هنوز رییس دانشگاه تغییر نکرده است. لازم به اشاره است که عملکرد چهار ماه جناب عالی در رابطه با دانشگاه شهید چمران اهواز، زیانهاي غیر قابل جبران زیر را به بدنه این دانشگاه تحمیل کرده است:
1- ناامید کردن نیروهای تحول خواه از دولت تدبیر و امید.
2- امیدوارکردن نیروهای افراطي به ادامه دادن به برنامههاي گذشته خود.
3- سست کردن انگیزه در مدیران کنونی دانشگاه در اداره امور روزانه.
4- بالا رفتن میزان تخلفات پنهانی اداری در ماههاي گذشته.
5- تشدید فضای مقابلهاي و رودررویی نیروهای واپسگرا و تحول خواه در ماههاي گذشته.
6- اختلاف اندازی میان نیروهای تحول خواه و حامی دولت تدبیر و امید.
نباید فراموش کرد که چرا کشوری و فضایی را فراهم آوردهاند تا نیروهای دوستدار تصدی پست اجرایی و ترقی به مراتب بالا، تنها از وسیله و راههاي نامتعارف (که متاسفانه متعارف شده است)؛ ميتوانند بهره ببرند؟ چرا هنر ما سوزاندن مدیران جوان و آلوده کردن و خدشه دار کردن پرونده و سوابق آنان شده است؟ در همه سالهاي پس از انقلاب، کدام دستگاه از تنگ نظری، گماردن افراد سست در مناصب مهم، عاری بوده است؟ در چهار سال گذشته در کدام دانشگاه فضای امنیتی حاکم نبوده است؟ مسببین حاکم شدن این فضا بر دانشگاهها چه کسانی بودند؟
در پایان لازم است تاکید کنم که هدف من از نگارش این نامه، بیان نقاط مثبت و برجستگیهاي ریاست دانشگاه شهید چمران اهواز و شرح توانایی و استعدادهای وی یا نقد عملکرد یا جانبداری از او نیست زیرا افراد جامعه برآیند مناسباتی هستند که پیش از آنان در جامعه نهادینه شده است. او نه اولین قربانی و نه آخرین قربانی در نظام سست اداری و ریاستی کشور است.
ولی به رغم این، در باور من، او اکنون که شرایط سالمتری در کشور فراهم شده است، بهتر از جنابعالی ميتواند اهداف دولت در بخش آموزش عالی و دانشگاهها را تحقق ببخشد و اگر قرار است او را تغییر دهید، بهتر است خود شما، کنار بروید و رییس محترم دولت، ایشان را به جای جناب عالی بنشاند زیرا عملکرد سست شما در چهار ماه گذشته در موضوع دانشگاه شهید چمران اهواز، کم خطرتر از عملکرد رییس آن در سالهاي گذشته نبوده است!