گروه سياسي: علیاصغر شفیعیان مدير مسئول سايت انصاف نیوز در واكنش به اظهارات اخير حسامالدين آشنا مشاور فرهنگي رييسجمهور نوشت: «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران». این شعاری بود که در راهپیمایی معترضان ایرانی در روز قدس سال 88 سر داده شد؛ و هنوز بعد از 5 سال موضوع مناقشاتی است. در این باره به چند نکته میتوان اشاره کرد:
1 – برخی از حامیان اصلاحات و سبزها میگویند که «این شعار یک اقلیت در بین معترضان بود». مشاهدات گزارشگران و گزارشها و تصاویری که در همان ایام به صورت مستند بر روی اینترنت قرار گرفت و هنوز هم باقی است نشان میدهد که بخش عمدهای از معترضان چنین شعاری را سر داده بودند. به نظر میرسد که تکذیب سر داده شدن این شعار و نسبت دادن آن به اقلیتی ناچیز، تکذیب یک واقعیت است. واقعیتی که مدت زیادی از آن نگذشته و افرادی که آن شعار را سر دادند هنوز در همین جامعه هستند و به تاریخ نپیوستهاند. اما به رغم قابل توجه بودن تعداد شعار دهندگان، دو سری رسانه با دو هدف به بزرگنمایی عجیب آن پرداختند:
الف : رسانههای بیگانهی حامی اسرائیل و مخالف حمایت ایران از مردم مظلوم فلسطین و لبنان، از جمله دو رسانهی فارسی زبان صدای آمریکا وابسته به دولت آمریکا و بی.بی.سی وابسته به دولت بریتانیا. این رسانهها با پرداختن ویژه و بزرگنمایی طرح این شعار، تلاش کردند که نظر حمایتی جمهوری اسلامی نسبت به فلسطین و لبنان را تحت الشعاع قرار داده و آن را غیرمردمی جلوه دهند.
ب : رسانههای متعلق و یا در دست جریان افراطی اصولگرایان به ویژه صداوسیما، روزنامهها و سایتهای شبکهای سعی کردند که با بزرگنمایی این شعار، آن را به همهی معترضان و اصلاح طلبان و سبزها تعمیم دهند. با این کار دو نتیجه دنبال میشد، اول اینکه صدای اعتراض آنها به انحراف کشیده میشد، دوم اینکه اصلاح طلبان به دروغ به مخالفت با مظلومان فلسطینی متهم میشدند.
2 – اما آیا این شعار اصلاحات بود؟ پاسخ روشن است و نیازی به تکذیب از سوی اصلاح طلبان نبود. در سال 88 در اعتراضاتی که شکل میگرفت، شعارهایی خودجوش سر داده میشد که بدون سازماندهی و در اثر شکل گیری یک جو احساسی در ساعات قبل از آن و یا در داخل راهپیمایی سر داده میشد و به اندازهی محبوبیت مورد استقبال و تکرار قرار میگرفت. حتی شکل گیری خود این تجمعات و راهپیماییها نیز با برنامه ریزی گروهها و فعالان اصلاح طلب نبود. کنترل جریان معترضی که پس از انتخابات شکل گرفته بود، در دست کسی نبود و حتی پیامهای میرحسین موسوی و مهدی کروبی در جزییات حرکت راهپیمایان تاثیری نداشت و گاهی اتفاقاتی در راهپیماییها میافتاد که کوچک ترین نسبتی به دیدگاههای آنان نداشت، از جمله همین شعار «نه غزه نه لبنان» و یا اتفاقاتی که در روز عاشورا افتاد.
میرحسین موسوی در خرداد 89 در پی جنایات رژیم صهیونیستی در پیامی نوشته بود: بار دیگر رژیم اشغالگر قدس در تجاوزی تازه کاروان شناورهای غیر نظامی حامل مواد امدادی برای مردم مسلمان غزه را هدف قرار داد تا خوی خشونت جوی خود را به نمایش گذارد. این حمله که منجر به کشته و زخمی شدن جمع کثیری شد، نقض فاحش مقرارات بین المللی و حقوق اولیه انسانی است. اینجانب همصدا با همه آزادی خواهان، این جنایت بین المللی را محکوم و ضمن اعلام همدردی با مردم مظلوم فلسطین و تسلیت به مردم ترکیه به خاطر از دست دادن عده ای از هموطنانشان از جامعه بین المللی خواستار برخورد جدی با عاملین این عمل غیر انسانی و متجاوزین به کرامت انسانی می باشم.
مهدی کروبی نیز پیام مشابهی در همان زمان منتشر کرد.
در اینجا به دو نمونهی دیگر از میزان تاثیر موسوی و کروبی در راهپیماییها اشاره میشود:
الف: روز پس از انتخابات، موسوی درخواستی را برای تجمع در روز دوشنبه 25 خرداد میدهد، اما مجوز صادر نمیشود. صبح دوشنبه موسوی و کروبی و چندین شخصیت دیگر اطلاعیه میدهند و اعلام میکنند که با توجه به صادر نشدن مجوز، راهپیمایی برگزار نمیشود. اما راهپیمایی اتفاق افتاد و البته موسوی پس از حضور مردم دقایقی در میان جمعیت حضور یافت.
ب: در روز 25 بهمن 89، اتفاقی مشابه افتاد. باز هم راهپیمایی علی رغم صادر نشدن مجوز از سوی معترضان برگزار شد. شعارهایی در حمایت از مردم مصر که موسوی و کروبی برای طرح آن درخواست مجوز راهپیمایی داده بودند در راهپیمایی شنیده نشد و یا بسیار اندک بود.
یادآوری یک نکته نیز در اینجا لازم است: سیدمحمد خاتمی، رییس جمهور سابق کشورمان، بعد از سر دادن شعار "نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران" توسط عده ای از معترضان، در دیدار کمیته ی دانشجویی سابق دبیرخانه ی حمایت از فلسطین، با تاکید بر اینکه «فکر نکنیم که منافع ملی و حیاتی در تعارض با منافع ملت های مظلومی چون ملت فلسطین است»، یادآور شد: «ایران به خاطر آزادی خواهی و استقلال طلبی اش، بهترین و والاترین مدافع مردم فلسطین است. مساله «یا ایران یا فلسطین» برداشت غلط یا القای خطرناکی است که از سوی دیگران مطرح می شود. مساله قرار گرفتن ایران و فلسطین در مقابل هم مساله ای نیست که در ذهن و وجدان جامعه ی ما وجود داشته باشد و همه ی مردم ایران به فلسطین احترام می گذارند و از رنج این ملت مظلوم رنج می کشد».
3 – حسام الدین آشنا، مشاور رییس جمهور گفته است کسانی نابخردانه و خائنانه شعار «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» را سر داده بودند. اما آیا واقعا آن شعار خائنانه بود و کسانی که آن شعار را داده بودند، نابخرد و خائن هستند؟ به نظر میرسد چنین برداشتی عجولانه و از سر ناآگاهی نسبت به علت سر دادن آن شعار از سوی آن جمع باشد. نظر علی اکبر محتشمیپور، از اعضای مجمع اصلاح طلب روحانیون مبارز در این باره بسیار قابل تامل و البته نزدیکترین به واقعیت به نظر میرسد. او از بنیانگذاران حزب الله لبنان و از شناخته شده ترین ایرانیان فعال در زمینهی فلسطین است و گفته میشود که نامش در لیست ترور رژیم صهیونیستی قرار دارد.
از محتشمیپور که جزو مسوولان ارشد ستاد انتخاباتی موسوی بود، در سال 89 پرسیده شد: «یک مساله، این مخلوط شدن موضوع سیاسی داخلی با مساله فلسطین، ماجراهایی مانند آن شعار نه غزه و لبنان بود. دلیلش را چه می دانید؟». او گفت: «البته ببینید، این شعار، شعار جوانهای ما نیست. همان جوانی که این شعار را میدهد، اگر امر دائر شود به حاکمیت مردم فلسطین یا اسرائیل، طرف مردم فلسطین را میگیرد و به هیچ وجه حاضر نیست که ظالم را تایید و مظلوم را رد کند. نه، چنین چیزی اصلا وجود ندارد. اما بحث اینجاست که وقتی در یک کشور کسانی شعار فلسطین را میدهند که بیشترین ظلم را در حق جوانهای خودشان میکنند، این یک عکس العمل طبیعی از یک مظلوم است که کتک میخورد و زندان میافتد، کمترین عکس العملش است. میگوید آقا جان! تویی که داری شعار مظلومیت فلسطین را میدهد، چرا نسبت به مردم خودت ظلم میکنی؟ البته که معتقدم چنین شعاری را کسی قبول ندارد، یک مجموعهی مشخصی در یک روز مشخص این شعار واکنشی را دادهاند، آن هم در واکنش به آن کسانی که آمدهاند و گفتهاند این مردم خس و خاشاک هستند، یا در واکنش به کسانی که این برخوردها را با مردم تایید میکنند و الا همین جوان در حالت عادی طرف فلسطین را میگیرد».
واکنشهای این روزهای همان شعاردهندگان «نه غزه نه لبنان»، اما به نفع مردم غزه نشان از درست بودن تحلیل محتشمیپور دارد. تقریبا همهی موافقان آن شعار در آن سال، امسال از شرکت در روز قدس به نفع مردم غزه حمایت کردهاند اما «چرا اصلاح طلبان واکنش نشان ندادند؟» این یکی از مهمترین و پرتکرار ترین پرسشهایی بود که از اصلاح طلبان میشد. تصور کنیم که در فضای آن راهپیماییهای هیجانی، اصلاح طلبان نیز مانند موضع امروز آقای آشنا، آنها را خائن میخواندند. در آن صورت چه اتفاقی میافتاد؟ شاید اگر عکس العملی بودن آن شعارها درک نمیشد، شعار دهندگان آن سال همچنان بر شعار خود ایستادگی میکردند، اما موضعی مشابه موضع محتشمیپور توانست به درک شدن آنها کمک کند، ضمن اینکه اصل آن شعار را تایید نمیکرد و اتفاقا حرف دل آنها را تایید میکرد که از چه چیز ناراحت بودهاند.
4 – این روزها همان شعاردهندگان نه غزه نه لبنان، شبکههای اجتماعی را از حمایت از غزه و محکومیت جنایات رژیم صهیونیستی پر کردهاند، صدایشان هم در داخل و و نیز خارج شنیده میشود اما همان جریان رسانهای اصولگرایان که در آن سال به دنبال بزرگنمایی آن شعار بود، همچنان تلاش میکند با یادآوری آن از حمایت آنها از غزه جلوگیری کند. هدف این رسانهها و جریانات بسیار غیر قابل درک است و با هیچ منطقی همخوان به نظر نمیرسد.
یک فعال مجازی طرفدار کروبی در سال 88، چند روز پیش در فیسبوک خود به خوبی به این نکته اشاره کرده بود:
«این واکنشهای دوستان سبز اندیش را به مسالهی جنایتهای اسرائیل در غزه میبینم که بر این نسل کشی بانگِ اعتراض و وامصیبتا دارند و حتی به شیطنتهای مذموم رسانههای خبری غرب در وارونه نشان دادن اخبار تحولات فلسطین، معترض هستند، میپندارم ای کاش رسانههای اصولگرا که مکرر بر حمایتهای منفت طلبانهی اسراییل و غرب از معترضین حوادث سال 88 اشارت داشتند، کمی هم از وجدان بیدار و فریاد حق طلبی این سبزاندیشها برای مظلومیت غزه روایت و اشارات میداشتند! حیف که آنان فقط دوربین را بر فریاد نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران نگاه داشته بودند ...».
دو قطبی شکل گرفته در حوزه ی سیاست داخلی، همچنان به سیاست خارجی از جمله در موضوع مذاکرات هسته ای تعمیم داده می شود و این می تواند آسیبی جدی برای منافع ملی باشد. لذا به طرفین اختلافات سیاسی پیشنهاد می شود که برای خدشه دار نشدن منافع ملی، دایره ی اختلافات و دو قطبی سازی به حوزه های دیگر از جمله سیاست خارجی کشیده نشود.