به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۲ - ۲۲:۳۶
 
۴
تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۶ ساعت ۱۲:۲۷
کد مطلب : ۵۲۷۳۰
مقاله وارده

رشد علمی یا توسعه‌ علمی؛ کداميك؟

سید عباس حسینی داورانی

گروه مقالات: رضا فرجی دانا از وزارت عزل شد. فارغ از شرح همه دلایل این استیضاح اما یکی از دلایل مطرح شده که در جای خود قابلیت بحث و بررسی دارد کند شدن روند علمی کشور است! فارغ از تمام پیشرفت ها و درخشش های علمی ایران اسلامی در عرصه های گوناگون که ملموس، عینی و افتخار آفرین است اما نباید از نقد های وارده و موانع نظام آموزش عالی و سطح علمی کشور غافل شد. زیرا غفلت از این آسیب ها، نه تنها می تواند پیشرفت های حاصل شده را زیر سوال ببرد بلکه تضمین های لازم برای پیشرفت های بلند را نیز از بین می برد.

برای اندازه گیری وضعیت علمی کشور قطعا باید شاخص هایی را مد نظر قرار داد. این شاخص ها می تواند در دو بعد کلان کمی و کیفی تقسیم کرد که از این در علم اقتصاد تحت عنوان رشد(کمی) و توسعه(کیفیت) یاد می شود. شاخص های کمی مانند تعداد مقالات و پژوهش های علمی، تعداد دانشجویان و فارغ التحصیلان به ویژه دانشجویان و فارغ التحصیلان تحصیلات تکمیلی، تعداد دانشگاه ها، تعداد رشته های علمی و مواردی از این دست که باید از ان تحت عنوان میزان رشد علمی کشور یاد کرد.

بر این اساس باید به دولت های نهم و دهم نمره بالایی داد که رشد علمی ایران را در جایگاه بالایی قرار داد، افزایش بسیار زیاد دانشجویان، دانشگاه های غیر انتفاعی، پیام نور، علمی کاربردی، افزایش تعداد دانشجویان مقطع دکترا و.... . اما نمی‌توان شاخص های رشد را برای بررسی وضعیت واقعی علمی کشور مد نظر قرار گرفت. به نظر نمی آید که فهم چرایی عدم به کاربردن شاخص های کمی در بررسی وضعیت علمی کشور دشوار باشد از این رو تنها به یک مثال اکتفا می شود.

فرض کنید می خواهید میزان سواد و سطح علمی چند نفر را با یکدیگر مقایسه کنید و بعد معیار اندازه گیری را تعداد کتاب های هر فرد در نظر بگیریم و صغرا کبرا بچینیم که هر کس تعداد کتاب های بیشتری دارد با سواد است! ایا این معیار مناسب است؟ تعداد زیادی هستند که کتاب های بیشماری دارند اما از این کتاب ها یا در جهت دکور خانه اش بهره می برد یا امری است برای نشان دادن سرمایه اجتماعی و سرمایه نمادینش. اما هستند افراد بسیار زیادی که کتاب چندانی ندارند اما تعداد کتاب های بیشماری را مطالعه کرده اند و آن ها را درک کرده اند.

می شناسيم آناني که وقتی کتابی را می خوانند ان را می فروشند تا کتاب دیگری خریداری کنند. یا از کتابخانه امانت می گیرند. با توجه به این مثال واضح آیا می توان تنها افزایش دانشجویان، دانشگاه ها و مقالات را معیار وضعیت مطلوب علمی در نظر گرفت؟ به راستی افزایش بالای موارد ذکر شده در سال های گذشته چه تاثیری در وضعیت علم کشور داشته جز مطلوب شدن آمارها و بالا رفتن حجم گزارش کارهای مسئولین؟

چه تاثیری داشته جز افزایش دانشگاه های غیر انتفاعی، پیام نور، و علمی کاربردی که تبدیل به بنگاه های اقتصادی شده اند تا عرصه تولید علم و اموزش دانش؟ چه تاثیری داشته جز افزایش تعداد فارغ التحصیلان بیکاری که از درس خواندن پشیمان شدند و نا امید؟ و رو آوردن به مشاغلی دون شان رتبه علمی شان؟ چه تاثیری داشته جز افزایش بیمار گونه مدرک گرایی؟ افزایش پژوهش های انجام شده چه تاثیری داشته جز پر کردن قفسات کتابخانه که هیچ تاثیری در رفع مشکلات موجود نداشته است و نیز این پژوهش ها چه تاثیری داشته جز پر کردن جیب برخی اساتید و پژوهگران رانت خوار و بی سواد که کم نیستند؟

نمایندگان مخالف دکتر فرجی دانا در سخنان و گفته هایشان به بحث کاهش مقالات علمی اشارات بسیاری داشته اند در پاسخ به این دسته از افراد باید متذکر شد با فرض قبول کردن شاخص های کمی، مگر نگارش، پذیرش و چاپ مقالات علمی به مانند یادداشت های ژورنالیستی است که بتوان در مدت زمان نیم ساعت آن را نوشت و دقایقی بعد ان تایید و منتشر کرد؟ همه می دانند تنها روند پذیرش و چاپ مقالات علمی پژوهشی (چه داخلی و چه خارجی) به طور میانگین یک سال به طول می انجامد و این غیر از زمان صرف شده برای تحقیق و نگارش مقاله است.

البته عمده مقالاتی که به نگارش در می آید عمدتا برای پر بار کردن رزومه علمی است نه حل کردن مشکلات کشور یا تولید علم. مقالات پژوهشی که تکرار مکررات با زبانی دیگر است آیا می توان آن را تولید علم دانست؟ این متاسفانه هم گریبانگیر دانشجویان است و هم گریبانگیر اساتید بزرگ و صاحب نام. نتیجه ای که می توان گرفت این است که ساختار نظام آموزش عالی در ایران بیمار است و بر حاد شدن این بیماری هر روز افزوده می شود. شفاي این ساختار عزمی جدی و همه جانبه از سوی همه دستگاه ها و مسئولین ذیربط می خواهد که صد البته دانشجویان، پژوهشگران و اساتید دانشگاه هم سهم خود را باید داشته باشند.

این درد بزرگی است که برای مثال برای سنجش سطح علمی دانشجویان به ویژه پذیرفته شدگان مقطع دکترا، از سیستم نمره دهی به تعداد مقالات و کتاب ها استفاده شود. هستند کسانی که یک مقاله دارند و این یک مقاله به تنهایی ادبیات آن حوزه علمی را غنا بخشیده و به طوری که می تواند مورد استفاده همه پژوهشگران ان حوزه در سراسر جهان قرار بگیرد و هستند کسانی که شاید ده مقاله پژوهشی داشته باشند اما مجموع آنها هم ارزشی نداشته باشد و تکرار مکررات با حفظ ظواهر یک مقاله پژوهشی باشد.

در سیستم کنونی شخص اول پنج امتیاز می گیرد و شخص دوم پنجاه امتیاز! و این همان در نظر داشتن شاخص های کمی یعنی رشد علمی است و بدیهی است در چنین ساختاری توسعه علمی جایگاهی ندارد. توسعه علمی بر این است که مثلا کشور الف تنها یک دانشگاه دارد اما همه فارغ التحصیلان آن از نظر علمی قوی و صاحب اندیشه در گستره جهانی اند. توسعه علمی یعنی این که کشور الف تنها هزار دانشجو دارد اما این تعداد به اندازه هزاران دانشجو قوی تر هستند و هر یک از این هزار نفر جایگاه مشخص علمی و شغلی در جامعه دارند به طوری که به جز مسائل علمی دغدغه ای دیگر ندارند.

توسعه علمی یعنی این که این دانشگاه و علم است که برای دولت و سیاست و روند توسعه کشور نسخه بپیچد نه این که این سیاست باشد که برای دانشگاه تعیین تکلیف کند. اگر بشود در عرض چند سال رشد علمی کشور را بالا برد اما توسعه علمی روندی بلند مدت است که ممکن است چندین سال یا حتی چندین دهه به طول انجامد. شاید بتوان با بخشنامه و قانون و آیین نامه و نامه نگاری رشد علمی کشور را در فاصله کوتاهی بالا برد اما توسعه علمی با بخش نامه و کاغذ بازی به دست نمی آید یا حداقل این عاملی است که در رتبه پایین قرار دارد. شاید وزیر علوم بتواند در مدت زمان یک سال تعداد دانشگاه ها و مقالات و دانشگاه ها را افزایش دهد اما به هیچ وجه یک وزیر علوم در کل دوره چهار ساله اش نمی تواند به توسعه علمی برسد.

کوتاه سخن آن که معیارهای علمی ایران بر اساس قواعد و شاخص های رشد است و این ناشی از ساختار معیوب نظام آموزش عالی است که در طی سالیان مختلف از ورود آموزش عالی به ایران تا کنون باز تولید شده است و این از عوامل مهم و جدی فرار مغزها نیز به شمار می رود. این در حالی است که برای ارتقای سطح علمی کشور و تولیدات علمی باید معیارهای علمی تغییر کند و شاخص های توسعه و کیفی مد نظر قرار گیرد. اگر همچنان شاخص های کمی مد نظر باشد هر فردی و از هر طیفی بر مسند وزارت بنشیند همچنان این مشکلات ادامه خواهد داشت و تبعات نه چندان مطلوبی به ویژه در بعد اجتماعی خواهد شد.