به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۲ - ۱۸:۱۲
 
۴
تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۱۵ ساعت ۰۸:۴۲
کد مطلب : ۷۳۴۴۱
مقاله وارده

افراطی‌گری بزرگترین دشمن حال اسلام

افراطی‌گری بزرگترین دشمن حال اسلام
رضا اصغری زادگان‌فر

گروه مقالات: خبر غیرقابل باور و عجیب بود. زنی مسلمان در کشوری مسلمان به دست مردانی مسلمان تنها به سبب ادعای فردی مقدس نمای مسلمان برای آتش زندن قرآن، بدون محاکمه کتک خورده و سوزانده شده است. ظاهرا غیورمردان چماق بدست مومن نما، رگ غیرتشان آنچنان برافروخته بوده که از غیب به آنان الهام شده که چه نشسته اید؛ اگر این زن به ظاهر محجبه و عفیفه اما در باطن شیطان را دمی خلاص بگذاریم بنیان اسلام از ریشه نیست و نابود مي‌شود و چه بهتر که از شیوه کلیسای مسیحیان قرون وسطی (شما بخوانید کافران) برای عقوبت چنین هتاکی به اسلام استفاده کنیم تا آمریکای مستکبر و نوچه هایش حساب کار دستشان بیاید. عجبا که مسلمانی را مجازات مي‌کنند تا کافری عبرت بگیرد.

کتک زدن یک مومنه به دست مردان مومن آنچنان درد آور است که باید خون گریست چه رسد به کشف حجابش و سوزاندنش در ملاء عام. انگار، عقل در این جماعت بی مقدار، گوهر نایابی‌ست، نتوان پیدا کرد؛ مردمانی که تنها دهن دارند تا گوش و قوه قهریه بر عقلیه شان مي‌چربد، شاید از این قوم انتظاری نیست اما دردآور، آن امام جماعتی و مقام انتظامی که قرار بوده است نماینده و نماد خرد و امنیت کشوری و دولتی باشد یکی در تایید آن مظلوم سوزی خطابه مدح سر مي‌دهد و دیگری به نظاره مي‌نشیند تا بدن آن مرحومه خونین و خاکستر شود و حتی به فریاد‌هاي من بی گناهم او نیز توجه ای نمی کند.

با انتشار اخبار مربوط به تهدید خانواده فرخنده، زن افغانی توسط پلیس افغانستان و نیز حمایت‌هاي امام جماعت آن مسجد محل واقعه و برخی از مقامات آن کشور جز آهی از غم، زبان عاجز مي‌شود از بیان حرفی، همان آهی که برای کتک خوردن علی مطهری مي‌توان کشید و پس از اظهارات استاندار شیراز و امامان جماعت مشهد و شیراز جز سکوت، حرفی نیست برای گفتن.

آخر چه مي‌توان به جماعت افراطی گفت آنان اگر منطق داشتند سنگ و چماق و چاقو و سوزاندن را تنها گزینه خود انتخاب نمی کردند، خوارجی که با دیدن پوست هایی برسر نیزه بی هیچ تاملی، فتنه را علی (ع) دانستند و چشمشان بر مکر عمروعاص و معاویه کور. مردمانی که وضع حیرت آور فساد‌هاي اقتصادی و اخلاقی برخی مقامات را که چطور ایمان مردم مسلمان را به دین سست و جوانان را از نظام اسلامی ناامید مي‌کند را در شعاع رادار فتنه شناسی شان نیست، فقر و کپرنشینی را درک نمی کنند و تنها راه درمان کاهش سن فحشا و اعتیاد و عمل به امر به معروف و نهی از منکر را در لرزاندن دل دختران و پسران جوان و دلشوره همیشگی پدران و مادرانشان که خدا کند سالم به خانه برگردد، مي‌بینند.

آن روز سیاه برای علی و فرخنده یک شکل بود هیچکس نگذاشت این دو کلامی بگویند و از خود دفاع کنند در چشمان آن جماعت تنها خون بود و سوت فریادهای خشمشان در گوش، یکی را به قصد کشت با سنگ و چماق در پی اش رفتند و رکیک ترین و شرم آورترین الفاظ را به یک حلال زاده شیرپاک خورده زدند و دیگری را بی هیچگونه شرم به جهت دست بردن به بدن و موی عریان زنی مسلمان و نامحرم، زدند و کشتند و سوزاندند. و واسفا که هر دو گروه دغدغه مند و دلواپس اسلام بودند.

از صدر اسلام تا همین حالا بزرگترین قاتل امت مسلمان نه کفار، بلکه چماقداران و شمشیرکشان به اصطلاح غیور و مومن نمایی بوده و هستند تا به بهانه حفاظت از دین، تنها عطش سیری ناپذیر خشونتشان را ارضاء کنند. خوارجی با پیشانی‌هاي پینه بسته ولی از قرآن نه اندیشیدن را که در هر بخشش ابتدا مسلمان را دعوت به تعقل و تفکر مي‌کند تا عمل و آنها فقط آیه‌هاي مورد فهمشان شمشیر و خون است و حتی بر روی آن هم لحظه ای تفهم و تفکر نمی کنند و اینجاست که به مسلمان در عراق و افغانستان و پاکستان و نیجریه و... تجاوز، تعرض و کشته مي‌شود و دین محمد (ص) باید بار سنگین تهمت ها و عقده گشایی نا محرمان و دشمنان را تحمل کند.

سخیف تر و بی مایه تر از عمل افراطیون، مقاماتی است که اشعث وار حرکت خود را در جهت باد تنظیم مي‌کنند. پلیسی که قرار بود از فرخنده به عنوان شهروند افغانی در مقابل تعرض حمایت کند اما تا جمعیت خشمگین را دید سکوت را به مصلحت دانست و استانداری که قرار بود از علی مطهری نه به عنوان شهروند ایرانی و نماینده مجلس و حتی آقازاده ای بزرگ بلکه یک مسلمان محافظت کند او را در محاصره جماعت عربده کش خشمگین در کلانتری‌ای که نماد برقراری قانون در یک کشور است را تنها مي‌گذارد تا فقط او باشد و خدایش.

اما چه زیباست؛ مسلمانان واقعی، آنان که دین را در مهربانی و عطوفت مي‌بینند و ارج نهادن به کرامت و شرافت انسان را به عنوان اصل اساسی آموزه‌هاي قرآن درک کردند، انزجار خود را از این نوع اعمال وحشیانه بیان داشتند و در روز تدفین فرخنده، در کنار زنانی که همیشه بی دفاع ترین افراد در برابر افراطیون بودند ولی این بار ایستادگی کردند و شیرزنانه تابوت همجنس مظلومشان را بر دوش کشیدند و مانع از حضور امام جماعت آن مسجد کذایی و مسئولان حکومت شدند تا بار دیگرقدرت مردم را که قوی تر از هر تفنگ و شمشیریست را نشان دهند و باعث شوند آن امام جماعت در ظاهر هم که شده است عذر خواهی کند و با مسببین این حادثه از قاتلان تا ماموران خاطی برخورد شود.

اما در ایران هم انتشار خبر حمله اوباش به مطهری و قرق سه ساعته کلانتری ای که او را پناه داده بود در شهر بزرگ شیراز و مرکز استان فارس، موجب شد افکار عمومی به شدت این عمل سخیف را محکوم کند و استاندار شیراز را مجبور به تغییر مواضع خود کرد و از سویی حامیان حمله کننده به مطهری را نه از موضع حق بلکه با مرتبه ای پایین تر در موضع توجیه و حتی برائت قرار دهد و اگر چه هنوز اقدام ملموسی در جهت مقابله با مسببان و عاملان حمله به فرزند اصلح معلم شهید آیت الله مرتضی مطهری نشده است و با گذشت زمان و به حاشیه رفتن این موضوع، افراطیون مواضعی تندتر در حمایت از آن دلواپسان چماق به دست بیان کرده اند ولی این را نشان داد که هر زمان ملت مسلمان بخواهد مي‌تواند خوارج و اشعثیون زمان را از صحنه خارج کند و اسلام معتدل را نشان دهد.