به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۲ - ۲۱:۱۸
 
۱۷
تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۲۲ ساعت ۰۹:۴۳
کد مطلب : ۷۴۱۱۳

همصدایی با دشمن سال‌88 بد بود 93 خوب!

گروه سياسي: محمد طباطبایی در یادداشتی  در سايت انصاف نیوز، نوشت: همصدا شدن با دشمن می‌تواند نشانه‌ی بدی باشد یا نه؟ این سوالی است که در شرایط اجتماعی ایران امروز ما و با توجه به فضای رسانه‌ای حاکم بر آن بسیار شایع است. به طور مشخص در وقایع سال 88 یکی از مهمترین دلایل طیف منسوب به کاندیدای پیروز همین مطلب بود که معترضین به نتیجه‌ی انتخابات با رسانه‌های بیگانه همصدا شده‌اند و این دلیل بر خائن بودن آنهاست. اما پس از گذشت تنها 4 سال و عوض شدن دولت و تغییر روند مذاکرات هسته‌ای ایران و 1+5 این همصدایی بین رسانه‌های بیگانه و همان طیف پیروز در انتخابات 88 شکل گرفت و این بار موافقین توافق هسته‌ای این همصدایی را دلیل بر عدم حقانیت مخالفان و دلواپسان دانستند.

اما پرداختن به جواب این سوال در چند فصل:
1 - همصدا شدن با دشمن فی نفسه نمی‌تواند دلیل بر عدم حقانیت گروهی شود، به ویژه در مواردی که مقدمات فهم مساله برای خود ما فراهم است. مساله‌ی حقانیت یک گروه، فکر و یا جناح، یک امر بسیط نیست که ما صرفا با یک شبه الدلیل تکلیف همه را مشخص کنیم. این گزاره‌ها، گزاره‌های تحلیلی و پیچیده‌ای هستند که برای فهم حقیقت باید مجموعه‌ای از ادله را فراهم کرد تا به جواب رسید. پس در بهترین حالت همصدا شدن با دشمن می‌تواند موید و شاهد بر عدم حقانیت باشد نه دلیل. و اینکه شاهد دلیل را بخواهیم به جای دلیل بنشانیم صورت بحث را از حالت استدلالی به حالت جدلی تبدیل کرده‌ایم.

2 - اما اگر ما همصدایی با دشمن را در حد مؤید هم بخواهیم استفاده کنیم باید از قاعده‌ای عقلایی پیروی کنیم، و آن اینکه، باید به صادقانه بودن ادعای دشمن یقین حاصل کنیم. وقتی دشمن در رسانه‌های عمومی خبر از خوشحالی خود از یک اتفاق درون کشور ما می‌دهد، و ما به واسطه‌ی این خبر گروهی از معترضین داخلی را ساکت می‌کنیم، اولین نتیجه‌اش آن است که ما به خبری که دشمن به ما داده اعتماد کردیم و آن را صادقانه انگاشته‌ایم.

3 - یکی از قرائن مهم در تشخیص غیر صادقانه بودن ادعای دشمن، اجماع همه‌ی رسانه‌های دشمن بر یک موضع است، به عنوان مثال در وقایع 88 همه‌ی رسانه‌های بیگانه به طرفداری از معترضین پرداختند؛ که این خود دلیلی بر تیز شدن تیغ جریان اقتدارگرا برای بریدن بخشی از نظام به نام اصلاحات شد، قطعا بیشترین سود را دشمنان نظام بردند که بخش اعظمی از پتانسیل فکری و اجرایی کشور به محاق بروند و بی مصرف بشوند.

از دیگر قرائن در غیر صادقانه بودن مواضع دشمن در 88 این بود که طیف مورد حمایت دشمن یا همان معترضین به نتیجه‌ی انتخابات در موضع ضعف بودند و دشمن با علم به این قضیه با حمایت خود، جریان اقتدارگرا را در محو کردن معترضین از صحنه‌ی سیاسی جری‌تر می‌کرد. قطعا روی کار آمدن یک دولت اصلاح‌طلب که ایران را از حالت انزوا خارج می‌کرد بیشتر به ضرر دشمنان نظام بود تا باقی ماندن دولتی افراطی همچون دولت نهم و دهم. اما دشمن از معترضین حمایت می‌کرد نه از دولت؛ چرا که می‌دانست حمایتش از معترضین مستمسکی است برای حذف اصلاح‌طلبان که این به نفع دشمنان نظام بود.

4 - مشخصا این دو قرینه در قضیه‌ی توافق هسته‌ای در اظهارات رسانه‌ای دشمن یافت نمی‌شود؛ خبری از اجماع نیست، بخشی از دشمنان موافق توافق و بخشی دیگر مخالف هستند که این دو گانگی خبر از اختلاف درون می‌دهد. ضمن اینکه مخالفین توافق در کشور هم در موضع ضعف نیستند، حداقل اینکه در انتخابات 92 با چند دهم درصد میدان را به حریف واگذار کردند و در مراکز اقتصادی و نظامی و سیاسی و رسانه‌ای هم نسبت به دولت و موافقین توافق هسته‌ای؛ دست برتر را دارند.

شاید بتوان گفت که در مورد اصل توافق هسته‌ای، مواضع دشمن صادقانه به نظر می‌رسد و در این میان سهم دلواپسان همصدا شدن با رژیم اسراییل است و این همصدایی می‌تواند موئیدی بر اشتباه آنها باشد، هر چند که ادله بر این ادعا فراوان است و بیان آنها در مجال این مقال نمی‌گنجد.

در پایان می‌توان یک فرض دیگر را هم تصور کرد و آن اینکه: منشاء همه‌ی این موضع‌گیری‌های داخلی، مصالح جناحی و حزبی است و برای حذف حریف به دنبال بهانه‌اند و الا دشمن این وسط می‌خواهد هر کاری بکند اصلا مهم نیست، مهم حذف حریف است به هر وسیله‌ای. و اینکه این وسیله بعدا می‌تواند گریبان خودشان را بگیرد هم مهم نیست، چون دیوار حاشا و توجیه بلند است و رسانه هم که در دست خودشان است.