مهدی خلیلی
گروه مقالات: روز گذشته يك مقام مسئول كشور به صراحت اعلام كرد 90 درصد مردم ايران از شبكه هاي ماهواره اي استفاده ميكنند. صدا و سیما باید بعنوان رسانه ملی خواستار تحقق مطالبات ملی باشد و بتواند بعنوان سرمایه اجتماعی که محل و مورد اعتماد ملی قرار بگیرد و نقش شایسته و بایسته خویش را در تحقق آرمانهاي انقلاب اسلامی و جامعه ای دموکراتیک ایفا نماید اما اين رسانه انحصاري که با دارابودن سه هزار ساختمان در سراسر کشور؛ سهمِ هزار و 100 میلیارد تومانی از بودجه سال 94؛ جذبِ هزار و 300 میلیارد تومان از محلِ تبلیغات و زیرمجموعههای درآمدزا و نهایتا در اختیار داشتنِ دو هزار و 400 میلیارد تومان بودجه در سال و نیرویِ انسانیِ متشکل از دو هزار مدیر و 45 هزار کارمندی که 800 میلیارد تومان از این بودجه را گرداندنِ 121 شبکه رادیویی و تلویزیونی متاسفانه ثابت نموده است رابطهی چندان خوبی با اصلِ "مشتری مداری" ندارند و این رسانه ملی در تحقق اهداف ملی در رضایتمندی حداقلی به سر ميبرد.
تحلیل این امر به سواد رسانه ای و تخصص خارق العاده در ارتباطات نیازی ندارد.کافی است به بالای پشت بامها رفته و دیشهاي ماهواره ای که برای استفاده از شبکههاي غیر وطنی و گریز از برنامه وطنی را نظاره کنیم و به گفته مسوولان در شهر تهران حداقل 70 درصد از شبکههاي ماهوارهای استفاده ميکنند؛ و در خوشبینانه ترین صورت صدا و سیما 30 درصد ضریب نفوذ دارد و شبکههاي ماهواره ای از 70 درصد مخاطبان بهرهمند است و برخی از این شبکهها ادعا ميکنند که 40 تا 50 میلیون بیننده در ایران دارند.
متخصصان ارتباطات چهار کارکرد تعریف شده برای رسانه جمعی قائلند: اطلاعرسانی، همبستگی اجتماعی، آموزش و سرگرمی. متاسفانه رسانه ملی دغدغه ملی ندارد و ریزش مخاطب را مساله ای برای خود نمیداند و هزینهای که از بیت المال صرف برنامههاي بی هویت این رسانه ميگردد، پاسخگو نیت و در نتیجه در تحقق اهداف 4گانه فوق ناموفق عمل نموده است. مردم از اطلاع رسانی این رسانه ناراضی اند و برای آگاهی از اخبار و اطلاعات به شبكه هاي خارجي اعتماد بیشتری دارند. نکته تلخ داستان این است بسیاری از خبرهای صدا و سیما حالت رپرتاژ داشته و مردم ميگویند که صدا و سیما در بخش خبری نیز با تبلیغ شرکتها به سود خود مياندیشد.
صدا و سیما در تحقق همبستگی اجتماعی نیز موفق نبوده و مسوولانش در این باور غلط سیر ميکنند که همبستگی اجتماعی، یعنی همه ی آحاد ملت یکجور فکر کنند و یکجور بپرسند و یکجور بخواهند اما واقعیت و حقیقت این است که اگر ما شبیه هم فکر کنیم انگار هیچ کدام فکر نمی کنیم و مردم نمی خواهند چند نفر بعنوان قیم فکری و فرهنگی تصیم بگیرند و نتیجه تصیمیم گیری رضایت حداقلی ميباشد. رسانه ملی باید بداند که ایران کشوری است بزرگ با علایق و خواستههاي متنوع و بايد برای توفیق خود به این تنوع اعتقاد داشته باشد.
صدا و سیما در بخش آموزش و سرگرمی کمترین توفیق را بدست آورده و با ساختن فیلمها و سریالهاي پر هزینه اما کم مخاطب باعث رویگردانی مخاطبان از جام جم گردیده و این مخاطبان و تماشا گران به جم و شبکههاي دیگری که با یک دفترِ کار و چند دوبلور و برنامهساز؛ در قدمِ نخست؛ رگِ خوابِ مخاطبان ایرانی را بهدست آوردند و فرهنگِ کشور را به سمتی که خواستند؛ و ميخواهند سوق ميدهند! ترکیه با ساختن سریال هایی چون خليفه سلطان توانست ترکیه را به جوامع دیگر بشناساند و میلیونها گردشگر و توریست را جذب نماید.
یکی از مهمترین بازار مخاطب شناسی ترکیه، جامعه ایرانی است که در این راستا موفقیت مطلوبی را نیز بدست آورده است. درام و سریالهاي عشقی و خانوادگی سطحی و بی مایه که خانواده ایرانی را مورد هدف قرار داده است. چرا مسوولا صدا و سیما نمی خواهند به جبران اشتباهات خویش بپردازند و در برنامه سازی به اهداف ملی به مشتری مداری اهمیت ویژه ای قائل شوند؟
اما محتوای محدودِ تولیدات، عدم خلاقیت ِسوژهها، چشمپوشی بر نیاز مخاطب، عدم وجودِ فضای انتقادپذیری، چمبرهی مدیران و کارمندانِ فاقد خلاقیت، وجودِ برخی خطوط قرمز، در کنار خواب بودنِ مسئولان در زمانی که باید هوشیار میبودند؛ برخی از دلایلِ رسیدن به نقطهی فعلیست. همچنین شعارزدگی، سیاست زدگی و سطحی نگری و بی برنامگی و اینکه این رسانه فاقد یک برنامه استراتژیک است، این رسانه را در انزوای بیشتر و ناکامی بیشتر ميبرد. البته رسانه ای که خواب است ميتوان بیدارش نمود اما رسانه ای که خود را به خواب ميزند هرگز!
من و تو شده شبکه سرگرمی..
بی بی سی شده شبکه خبر..
جم شده شبکه سریال..
پی ام س شده شبکه موزیک..
صداوسیما هم بشینه برای دلواپس ها و افراطی ها خبررسانی کنه و واسه هم کف و سوت بزنن دور همی.. (306868)