به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۲ - ۱۸:۳۰
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۰۱ ساعت ۱۱:۰۰
کد مطلب : ۳۵۹۸۴۱

کارکودکان افغان در کوره‌های آجرپزی

گروه عکس: به دلیل فروپاشی اقتصاد پس از تسلط طالبان بر افغانستان و قطع کمک‌های مالی بین المللی تعداد کودکان کار در افغانستان افزایش یافته است. صندوق نجات کودکان تخمین می‌زند که نیمی از خانواده‌های افغانستان با از بین رفتن معیشت، کودکان را به انجام کار واداشته‌اند.هیچ کجا واضح‌تر از کارخانه‌های آجرپزی در شاهراه شمال کابل نیست. شرایط در کوره‌ها حتی برای بزرگسالان سخت است. اما تقریباً در همه آنها، کودکان چهار یا پنج ساله پیدا می‌شوند که از صبح زود تا تاریکی در گرمای تابستان در کنار خانواده خود کار می‌کنند.بچه‌ها تمام مراحل آجرسازی را انجام می‌دهند. آن‌ها قوطی‌های آب را حمل می‌کنند، قالب‌های آجری چوبی پر از گل را حمل می‌کنند تا آن‌ها را در معرض آفتاب قرار دهند تا خشک شوند. فرغون‌های پر از آجر خشک‌شده را بار می‌کنند و برای پخت به کوره می‌برند، سپس آجر پخته را به مکان دیگری منتقل می‌کنند.بچه‌ها با عزم و اراده‌ای کار می‌کنند که ناشی از دانستن چیز‌های دیگری جز نیاز خانواده‌شان است. وقتی در مورد اسباب بازی یا بازی از آن‌ها سوال می‌شود، لبخند می‌زنند و شانه بالا می‌اندازند. فقط تعداد کمی به مدرسه رفته اند.نبیلا، دختر ۱۲ ساله، از پنج یا شش سالگی در کارخانه‌های آجر کار می‌کند. مانند بسیاری دیگر از کارگران آجرپزی، خانواده او بخشی از سال را در کوره‌ای در نزدیکی کابل و بخشی دیگر را در کوره‌ای خارج از جلال آباد، نزدیک مرز پاکستان، کار می‌کند.چند سال پیش، او مجبور شد کمی در جلال آباد به مدرسه برود. او دوست دارد به مدرسه برگردد، اما نمی‌تواند او با لبخندی آرام گفت که خانواده اش برای زنده ماندن به کار او نیاز دارند. دختر افغان گفت: ما نمی‌توانیم به چیز دیگری جز کار فکر کنیم.محبت پسر ۹ ساله در حالی که بار زغال را حمل می‌کرد با حالتی دردناک لحظه‌ای ایستاد. او گفت: کمرم درد می‌کند.از او پرسیده شد که چه آرزویی دارد، ابتدا پرسید: آرزو چیست؟ بعد وقتی توضیح داده شد، لحظه‌ای ساکت شد و فکر کرد. وی با بیان اینکه آرزو دارم به مدرسه بروم و غذای خوب بخورم، آرزو دارم خوب کار کنم تا خانه داشته باشیم.چشم‌انداز اطراف کارخانه‌ها تاریک و بی‌ثمر است، از دودکش‌های کوره‌ها دود سیاه بیرون می‌زند. خانواده‌ها در خانه‌های گلی ویران در کنار کوره‌ها زندگی می‌کنند که هرکدام گوشه‌ای دارند که در آن آجر‌های خود را می‌سازند. برای بیشتر افراد، وعده غذایی روزانه نان خیس شده در چای است.رحیم سه فرزند دارد که با او در یک کوره آجرپزی کار می‌کنند، از سنین ۵ تا ۱۲ سال. بچه‌ها به مدرسه می‌رفتند. رحیم می‌گوید که مدت‌ها در مقابل سر کار کردن آن‌ها مقاومت کرده است. اما حتی قبل از به قدرت رسیدن طالبان، با ادامه جنگ و بدتر شدن اقتصاد، او گفت که چاره‌ای ندارد.وی گفت: راه دیگری وجود ندارد. وقتی ما نان نداریم چطور درس بخوانند؟ زنده ماندن مهمتر است.کارگران به ازای هر ۱۰۰۰ آجر که می‌سازند، معادل ۴ دلار دریافت می‌کنند. کارگران گفتند که یک بزرگسال که به تنهایی کار می‌کند نمی‌تواند این مقدار را در روز انجام دهد، اما اگر بچه‌ها کمک کنند، می‌توانند روزانه ۱۵۰۰ آجر بسازند.به گفته صندوق نجات کودکان، درصد خانواده‌هایی که می‌گویند فرزندشان بیرون از خانه کار می‌کند از ۱۸ درصد به ۲۲ درصد از دسامبر تا ژوئن افزایش یافته است. این نشان می‌دهد که بیش از یک میلیون کودک در سراسر افغانستان کار می‌کنند.در یکی از روز‌های اخیر در یکی از کوره‌ها، باران ملایمی شروع شد، و بچه‌ها در ابتدا شاد بودند و فکر می‌کردند که هوا با طراوت خواهد بود. سپس باد بلند شد. انفجاری از غبار به آن‌ها برخورد کرد و صورتشان را پوشاند. هوا از گرد و غبار زرد شد. برخی از بچه‌ها نمی‌توانستند چشمان خود را باز کنند، اما به کار خود ادامه دادند. سپس باران شدیدی بارید، بچه‌ها خیس شده بودند. یکی از پسر‌ها که آب و گل از وی سرازیر شده بود، مثل بقیه گفت که نمی‌تواند بدون تمام کردن کارش پناه بگیرد.او گفت: ما به آن عادت کرده ایم. سپس خطاب به پسر دیگری گفت: عجله کن، بیا تمامش کنیم.
مرجع : فرارو
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها