مرجان یگانه پرست- روزنامه بهار:
اگر موسیقی فیلمهايي چون«کنعان»، «سعادتآباد» و «در دنیای تو ساعت چند است؟» را شنیدهاید و در ذهن تان جای گرفته، باید بدانید که یک آهنگساز با نگاهی عمیق و متفاوت آنها را ساخته است. کریستف رضاعی، سال گذشته سیمرغ بلورین بهترین موسیقی را در جشنواره فیلم فجر به خاطر فیلمنگاربه کارگردانیرامبد جواندریافت کرد. او پیش از این هم برای فیلمهای«ماهی و گربه»،«در دنیای تو ساعت چند است؟» و«اژدها وارد میشود» از طرف خانه سینما، انجمن منتقدین و جشنواره حافظ کاندیدا و برنده جوایزی شده بود. او اخیرا کنسرت موسیقی فیلم هایش از جمله «در دنیای تو ساعت چند است؟»، «نزدیکتر»، «سعادتآباد» و موسیقی تئاتر«متولد1361» در فرهنگسرای نیاوران برگزار کرد. به این بهانه با او به گفتوگو نشسته ایم.
***
چرا تصمیم به اجرا و برگزاری کنسرتی بر مبنای موسیقی فیلمها و تئاترهای موفقی که در این سالها ساخته اید، گرفتید؟ آیا این آثار علاقه مندان جدی داشت که از شما تقاضای اجرای آن را داشتند؟
برای اولین بار این کنسرت در سال گذشته در فستیوال هفته موسیقی تلفیقی تهران برگزار شد. این فستیوال توسط خانه هنرهای شهری برگزار میشود و دو سال قبل با گروه نور در این فستیوال شرکت کردم و امسال از من خواستند که با برنامهای متفاوت در این مراسم حاضر شوم. من هم از این پیشنهاد استقبال کردم و از آنجایی که کمی پیش در جشنواره موسیقی فجر، کنسرت سیر را به همراه مسعود شعاری و ارکستر سمفونیک تهران به رهبری بردیا کیارس تجربه کردم و آن کنسرت خیلی با استقبال روبهرو شد. آن تجربه موجب شد تا به این فکر کنم که برخی از کارهایی که برای صحنه تئاتر و سینما ساختهام را جمع آوری کنم. البته با توجه به اینکه فرهنگسرای نیاوران صحنه کوچکی دارد و پشتیبانی مالی این پروژه هم زیاد نبود، باید به سراغ موسیقایی که آنسامبل کوچکی دارند، میرفتم. قطعاتی که برای اجرا در نظر گرفتم، موسیقی یک فیلم تجربی فرانسوی است که مجموعهای از سازهای پیانو، ویولون، ویولونسل و فولوت است و همچنین قطعاتی از موسیقی فیلمدر دنیای تو ساعت چند است؟ ساخته صفی یزدانیان را در نظر گرفتهام که سازهای آن هم شامل پیانو، گیتار و کلارینت است. تصور کردم با انتخاب این قطعات جمعی از هنرمندان و سازها میتوانند روی صحنه باشند.
ویژگی خاص این کنسرت با اجرای موسیقی صحنهای چیست؟
شاید تنها تفاوت اش این باشد که همزمان با اجرای موسیقی در صحنه و تصویر و برخی از سکانسهای فیلمهای مرتبط پخش میشوند. نوازندهها در لحظه بر روی صحنههای فیلم مینوازند. این موسیقیها شاید خیلی ایرانی و شرقی نباشند اما به شیوه آنسامبل کوچک و یک جور کنسرت مجلسی برگزار میشوند. خوشحالم که با بهترین نوازندههای نسل جوان همکاری میکنم. ایده این کنسرت این است که هم تصویر ببینیم و هم موسیقی گوش بدهیم. معتقدم که سلطه تصویر در این دوره و زمانه آن قدر زیاد است که فراموش کردهایم که به ذات موسیقی بپردازیم و انگار دیگر بلد نیستیم بدون تصویر، موسیقی گوش بدهیم. گوش دادن به موسیقی، تخیل بسیار عظیمی با خودش به همراه دارد. در واقع قطعاتی که در این کنسرت به اجرا در میآیند برای تصویر نوشته شدهاند اما وقتی تصویر مورد نظر نیست، تخیل و تصوری در ذهن شکل میگیرد که بسیار فراگیرتر و فراتر از تصاویر است.
به نظرتان کسانی که در این کنسرت شرکت میکنند، لازم است که آن فیلمها را دیده باشند و برای حظ دوباره در سالن حاضر شوند یا نه، هر مخاطبی میتواند از این کنسرت لذت ببرد و تجربه جدیدی به دست آورند؟
به نظر من تجربه جدیدی را خواهند داشت چون امکان اینکه بسیاری از مخاطبان این کنسرت فیلم فرانسوی را دیده باشند یا حتی قطعاتی که برای برخی از تئاترها ساخته ام، شنیده باشند، کم است. ملاک بیشتر این است که به عنوان یک شنونده میتوان تصورات خاص خود را در ذهن داشت. در بخشهايي از اجرا، تصویر فیلمها نمایش داده میشوند ولی در ادامه تصاویر قطع میشوند و اینکه چه تصاویر و معانی میتواند روی پرده باشد، در اختیار تصور شنونده است و او با خیالپردازیاش تصاویر را میسازد. این تخیل شنونده و تمرکز روی چیزی که میشنود، جالبتر و نابتر است.
اجرای کنسرت موسیقی فیلمها چه در ایران و چه در خارج از ایران تجربه شده و چقدر متداول است؟ چون اخیرا شاهد بودیم که گروه آوازی تهران هم موسیقی«خوب، بد، جلف» را اجرا کردند.
این اتفاق در خارج از ایران رخ داده است و فکر میکنم آقای خلعتبری هم برای برخی از فیلم هایشان وترانههايي که نوشته اند، اجراهایی داشته اند. البته ایده اجرای کنسرت موسیقی کار ما، خواننده ندارد و بیشتر بر جنبه ارتباط تصویر و موسیقی تکیه دارد. میدانم که آهنگسازهای بزرگی مثل هانس زیمر وانیو موریکونه، برنامههای جهانی با ارکستر عظیم میگذارند. فکر میکنیم در آینده میتواند بیشتر هم بشود ولی اساسا اجرای موسیقی فیلم، متداول نیست. خیلی مهم هست که سرمایه گذاری این حرکت فرهنگی را پشتیبانی کند. این کنسرت به همت مجموعه فرهنگی هنری سازباز برگزار میشود. مجموعه سازباز یک مجموعه مستقل و خصوصی است که در چند سال گذشته بسیار فعال عمل کرده و برگزاری هفته موسیقی تلفیقی تهران را در کارنامه دارد.
موسیقی برخی از فیلم ها، درگیرکنندهتر از خود اثر میشوند مثلا در ایران به حد افراطی از موسیقی فیلم «از کرخه تا راین»،«بوی پیراهن یوسف» یا این اواخر«اخراجی ها» استقبال شد. موسیقی برخی از فیلمها هم شاید به شکل افراطی از آنها استفاده نشود ولی در ذهن میمانند و به شخصه فکر میکنم موسیقیای که شما برای فیلم«کنعان»ساختهاید بی شک اثری ماندگار است اما موسیقی دیگرتان روی فیلم«در دنیای تو ساعت چند است؟» بیشتر دیده شد. سئوالم این است که آیا اقبال یک موسیقی به دلیل فراتر رفتن از فضای فیلم یا در هماهنگی با تصاویر است که این اثرگذاری را دارد؟
به نظرم هماهنگی موسیقی با فیلم، آن را موفق میکند البته تاکید میکنم که موسیقی، تخیلی فراتر از فیلم در شما ایجاد میکند و فکر میکنم به موسیقی فیلم بهاندازه تصویر پرداخت و توجه نمیشود و این نوع کنسرت، یادآوری است و خیلی متکی به تخیلی خواهد بود که شنونده در ذهن خود میآفریند. از همان بدو تولد فیلم، موسیقی فیلم هم وجود داشت که تصویرسازی فیلم را جان میبخشد. موسیقی نمیتواند سوار بر فیلم شود چون آهنگساز تصمیم گیرنده نهایی نیست و کارگردان است که همه موارد را هدایت میکند و به نظرم آهنگساز باید در خدمت فیلم باشد. موسیقی مدیومی است که هر لحظه میتوانید همراه خود روی موبایل یا لپ تاب داشته باشید و در دسترستر از تصویر و موسیقی است. موسیقی فیلمهايي که مورد اقبال قرار میگیرند، خارج از خاطره فیلم نبودهاند و ممکن است خیلی ناخودآگاه تصاویر فیلم هم در ذهن شنونده بیایند و حتی فراتر از آن در ذهن شکل بگیرند.
مخاطب ایرانی به خوبی با موسیقی فیلمهای شما ارتباط برقرار میکند حتی با اینکه آنها تم شرقی ندارند. آیا سعی میکنید که خارج از قاعده عمل کنید و بدون پرداخت به ملودیهای ایرانی مخاطب را همراه خود کنید؟
اتفاقی که در فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» موسیقی عامه پسند و سادهای نیستند اما همان ملودیها جهانی شدهاند و حس عاشقانه و سرگردانی را دریافت کردهاند و مخاطبین خارجی را هم جذب کرده است. از طرفی فکر میکنم موسیقی مرز ندارد و همه مخاطبین را با خود همراه میکند. همه آدمها با هر ملیتی که دارند، غم، شادی و عاشقی و حیرانی را به یک شکل تجربه کردهاند و شاید رنگ احساس شان با هم فرق دارد.
*همنوازی یا گروهنوازی، همان نوازندگی هماهنگ جمعی است که در اصطلاح موسیقیایی به آن’آنسامبل’ (Ensemble) گفته میشود.