گروه سياسي: روزها فضاي سياسي کشور تحت تاثير موضوع راي اعتماد مجلس به وزراي پيشنهادي رئيسجمهور قرار گرفته است. بسياري از خود ميپرسند آيا در مجلسي که اکثريت آن در دست اصولگرايان است، وزراي پيشنهادي نزديک به اصلاحطلبان و ميانهروها راي خواهند آورد؟ پايگاه خبري جماران، اين دغدغهها و همچنين چرايي و چگونگي پيروزي دکتر روحاني در انتخابات رياستجمهوري 92، معناي اعتدال و وضعيت حاکم بر دانشگاههاي کشور به عنوان يکي از مهمترين عوامل پيروزي دکتر روحاني در انتخابات را با دکتر محمد کيانوش راد، نماينده اصلاحطلب مجلس ششم و استاد بازنشسته دانشگاه شهيد چمران اهواز در ميان گذاشته است. او در ميانه گفتوگو و هنگام سخن گفتن از وضعيت دانشگاههاي کشور، گريزي نيز به چگونگي بازنشستگي اجبارياش زد و از وضعيت دوستان ديگرش که به مانند او از سر اجبار، تن به بازنشستگي زودهنگام دادهاند، گلايه کرد. متن اين گفت و گو را در ادامه ميخوانيد:
انتخابات رياستجمهوري سال 92 با فراز و نشيبهاي ويژهاي همراه بود. از نظر برخي از جريانهاي سياسي اين نتيجه غيرمنتظره و تحيرآور بود. به نظر شما مهمترين عامل و يا عواملي که باعث رقم خوردن چنين نتيجهاي در سپهر سياسي ايران بود، چيست؟
در مورد پيروزي آقاي روحاني بر خلاف نظر بسياري که اين پيروزي را شگفتي ميدانستند، من معتقد به وقوع يک شگفتي نيستم. به اين دليل که در يک شرايط آزاد و امکان حضور کانديداها وجود داشته باشد و مردم به نتيجه رأي خودشان اطمينان داشته باشند، در ايران جريان اصلاحطلب راي خواهد آورد. سير تحولات در ايران اين را نشان داده که وقتي فضاي انتخابات فضاي يک انتخابات آزاد، رقابتي و قانوني و عادلانه بوده است، جريانات محافظهکار نتوانستهاند که راي مردم را کسب کنند. از اين رو من معتقد هستم که از پيش معلوم بود که اگر از آراء مردم صيانت کافي صورت بگيرد، نتيجه انتخابات معلوم و مشخص است. نکته ديگري هم بايد به آن توجه کنيم اين است که آقاي روحاني گزينهاي قابل دسترس يراي مردم بود. در واقع با توجه به محدوديتهاي موجود آقاي روحاني بهترين گزينه موجود در انتخابات گذشته بود که مردم ميتوانستند او را انتخاب کنند.در نتيجه انتخاب مردم در يک محدوده خاصي بود و مردم البته بهترين گزينهاي را که ميتوانستند به او اعتماد کنند، انتخاب کردند و با راي خود باعث وزش نسيم خنکي بر فضاي بسته کشور شدند. از اين رو من معتقد نيستم که اتفاقي غيرمنتظره و متحير کننده در انتخابات گذشته رياستجمهوري روي داده است.
به هر حال کمتر کسي تصور ميکرد که آقاي دکتر روحاني در همان دور اول و با فاصلهاي سه برابري از نزديکترين رقيب اصولگراي خود پيشي بگيرد...
با توجه به شرايط انتخابات سال 88 و ترديدهايي که در بحث صيانت از آراء وجود داشت، ميتوان دل نگرانيهاي جريانها و افراد را قابل تامل دانست اما مقصود من اين است که هرگاه در ايران يک انتخابات آزاد و مطمئن برگزار شود قاعدتا اصلاحطلبان (در مفهوم عام آن) راي خواهند آورد و محافظه کاران در ميان مردم از اقبال خاصي برخوردار نيستند.البته به لحاظ اجتماعي هم مردم از شعارهاي توخالي آقاي احمدينژاد خسته شده بودند، ما در عرصه بينالمللي دچار مشکلاتي زيادي شده بوديم، در زمينههاي اقتصادي هم حرکتهاي پوپوليستي و عوامفريبانه آقاي احمدينژاد باعث دلزدگي و خستگي مردم شده بود. اين شرايط مردم را به سمت يک تحول و تغييرخواهي سوق داد و در اين ميان تدبير اصلاحطلبان در انتخاب کانديداي واحد تاثير بهسزايي بر روند انتخابات رياستجمهوري داشت.
در علوم سياسي گفته شده که پيروزي معلول چند علت است؛ يکي از اين عوامل هوش و تدبير يک جريان سياسي است. در انتخابات رياستجمهوري شاهد بوديم که اصلاحطلبان با درايت و پختگي عمل کردند و کنارهگيري آقاي دکتر عارف باعث شد که تجميع آراء به نفع آقاي روحاني صورت پذيرد. عامل دوم قدرت اجتماعي است که اين عامل نيز در ميان مردم وجود داشت. مردم ميل به سوي تغيير وضعيت موجود داشتند. همچنانکه اشاره نمودم اکثريت مردم همچنان به اصلاح امور در يک فرايند دموکراتيک علاقهمند هستند. مورد بعد هم که به آن اشاره ميکنم، اشتباه محاسباتي مهندسان انتخابات بود. آنها تصور نميکردند که اصلاحطلبان بتوانند به يک ائتلاف برسند و باز تصور نميکردند که بعد از کنارهگيري آقاي عارف بتوانند همگي به صورت منسجم پشت آقاي روحاني قرار بگيرند. در واقع اين وضعيت اخير که بدان اشاره کردم، همان عامل سوم، يعني عنصر تصادف است. در واقع اين اشتباه محاسباتي محافظهکاران، يکي از عوامل ديگر پيروزي جريان رقيب آنان شد.
با تمام اين اوصاف هم اکنون آقاي روحاني پيروز اين انتخابات شده است. اگرچه حمايتهاي آقاي خاتمي، هاشمي و اصلاحطلبان در اين پيروزي غير قابل اغماض است. با اين حال از نظر شما آقاي روحاني چطور بايد عمل کند تا به مطالبات اصلاحطلبانه راي دهندگان به وي، جامه عمل بپوشاند؟
من سه سطح را براي عملکرد آتي ايشان قائل هستم. در واقع ميتوان نوع رفتارهاي آينده ايشان را از سطح عملکرد قابل قبول تا عمکرد مطلوب طبقهبندي کرد. همين که آقاي روحاني بتواند جلوي اقدامات تخريبي دولت قبل را بگيرد و به بازسازي خرابيهاي ايجاد شده، بپردازد حد قابل قبولي است. در مرحله بعدي اگر آقاي روحاني بتواند به بازسازي اقتصادي و ترميم روابط خارجي و اصلاح آن بپردازد، بايد به ايشان دست مريزاد گفت. و در سطح آخر اگر ايشان بتواند در جهت اجراي بدون تنازل قانون اساسي اقدام کند و به شعارها و وعدههاي خود عمل کند، قطعا مسير انقلاب و جامعه ايران به مسير اصلي خود بازگشته و ميتوان اين را حد مطلوب براي ايشان در نظر گرفت.
در واقع ميتوانم مطالبات جريان اصلاحطلب را نسبت به دولت آقاي روحاني چنين دستهبندي کرد که خواست حداقلي ما از آقاي روحاني ممانعت از تداوم تخريبهاي دولت احمدي نژاد است. خواست متوسط ما بازسازي و بهبود وضعيت اقتصادي و ترميم روابط خارجي کشور و موضوع هستهاي است و خواست حداکثري ما از ايشان اين خواهد بود که در اجراي بدون تنازل قانون اساسي با هيچکس رودبايستي و مماشات نداشته باشد. البته براي تحقق چنين خواستي افراطگري و آرمان گرايي را ضروري نميبينم بلکه بايد اين روند مبتني بر واقع بيني سياسي در ايران باشد که به نظرم آقاي روحاني به اين نکته توجه دارند. با اين حال آقاي روحاني بايد توجه داشته باشند که نبايد در اجراي اين موضوعات کوتاه بيايند.
کوتاه آمدن تاکتيکي بلا اشکال است ولي کوتاه آمدن استراتژيک از اين برنامهها باعث ريزش بدنه اجتماعي که به ايشان راي داده است، خواهد شد. آقاي روحاني اين توجه را نيز بايد داشته باشند که نبايد تنها به تکنوکراتها تکيه کرده و تنها نگاههاي نخبهگرايانه را پشنوانه عمل خود قرار دهد. دکتر روحاني بايد توجه کنند که آن انتقادي که بعضا به آقاي خاتمي وارد ميشد اين که نتوانست از پشتوانه اجتماعي خود در هنگامي که بايد، استفاده کند، به آقاي روحاني نيز وارد شود. در واقع ايشان بايد توجه ويژهاي به اين بدنه اجتماعي خود داشته باشد. آقاي روحاني بايد توجه داشته باشد همان گونه که ستاد ضد اصلاحات برعليه آقاي خاتمي شکل گرفت، ستاد ضد اعتدال ولي به نام اعتدالگرايي در حال شکلگيري است. آقاي روحاني بايد بتواند اين جريانات را رصد و کنترل کنند.
در فضاي پس از برگزاري انتخابات 24 خرداد و پيروزي آقاي روحاني، جريانهاي محافظه کار تلاش زيادي براي تببين مفهوم اعتدال، چنانکه خود ميپندارند، داشتهاند. در اين ميان بخشي از نيروهاي سياسي که عمدتا از اصلاحطلبان نيز هستند در مظان اتهام قرار گرفتهاند که افراطي بودهاند و باعث و باني بسياري از وقايع تلخ سالهاي گذشته رفتارها و عملکرد آنها بوده است. نظر شما درباره اين رويکرد برخي از اشخاص و احزاب محافظه کار چيست؟
محافظهکاران در عمل هيچگاه از شعار اعتدالگرايي پيروي نکردهاند. لااقل در دوره 8 ساله رياستجمهوري آقاي احمدينژاد، اگر دوره چهار ساله اول رياستجمهوري وي را دوره حمايت همه جانبه و کامل همه اصولگرايان از آقاي احمدينژاد بدانيم، خواهيم ديد که اين جريان دقيقا در انتخابها و انتصابهاي خود به هيچ وجه وزن اجتماعي جريانهاي مخالف خود را لحاظ نکرده و دست به حذف گسترده آنان زده است. اين در حالي است که در دوره آقاي ميرحسين موسوي، هاشمي رفسنجاني و همچنين آقاي خاتمي و در کابينه معرفي شده آقاي روحاني، سهم مخالفين و منتقدين در دولت ديده شده است. اما محافظهکاران حتي نميتوانند ژست اعتدالگرايي بگيرند و در واقع محافظهکاران تنها زماني از اعتدالگرايي سخن ميگويند که در موضع پايين دستي قرار گرفته باشند. در اين موضع هم بيشتر از موضع سهمخواهي سخن از اعتدالگرايي ميزنند.
در حال حاضر با توجه به همين شعار اعتدالگرايي که از سوي دکتر روحاني مطرح شده است، ميبينيم که در ترکيب کابينه پيشنهادي از جريانهاي مختلف سياسي استفاده شده است. اين نوع ارائه ليست وزيران باعث برانگيختن حساسيتها و اعتراضهايي از سوي جناحهاي مختلف سياسي شده است. نظر شما درباره کابينه پيشنهادي آقاي دکتر روحاني و ترکيب آن چيست و با توجه به اکثريت محافظه کار مجلس، احتمال راي آوري وزراء پيشنهادي را چه ميزان ميدانيد؟
به نظرم اکثر افراد پيشنهادي راي خواهند آورد و شايد يکي دو نفر از افراد که منسوب به جريان اصلاحطلب هستند، با مشکلاتي مواجه شوند اما در مجموع به اعتقاد من نبايد به آقاي روحاني خرده گرفت. با توجه به شرايط فعلي و همچنين با توجه به وعدههاي آقاي روحاني ميتوان کابينه پيشنهادي را قابل قبول ارزيابي کرد. اگرچه جريان اصلاحطلب نسبت به برخي از انتحابها منتقد است، ولي چنان که گفتم کليت اين کابينه قابل قبول است. با اين حال بايد توجه داشت که با توجه به چينش وزرا که مشي اعتدالي آقاي دکتر روحاني را نمايان ميکند، به نظرم اصولگرايان منصف و حتي نمايندگان تندرو بايد با پيروي از راي مردم و تبعيت از عدل و انصاف، به تمامي وزراي پيشنهادي آقاي روحاني رأي مثبت دهند.
شما مهمترين آسيبهايي که در دوره آقاي احمدينژاد بر دانشگاه و وزارت علوم وارد شد را چه ميدانيد؟
مهمترين حوزههاي آسيب خورده دانشگاهها از ديدگاه من يکي از بين رفتن زير ساختهاي انساني دانشگاههاست و ديگري ضربه خوردن فضاي عمومي دانشگاههاست. زيرساختهاي انساني دانشگاهها به اساتيد دانشگاهها برميگردد. سرمايه دانشگاهها فقط به ساختمان، آزمايشگاهها و کتابخانه محدود نميشود، سرمايه اصلي دانشگاهها، اساتيد خبره دانشگاهها هستند. متاسفانه جمع زيادي از اساتيد دانشگاهها را از کار برکنار کردند. اخراجهاي بدون دليل و يا بازنشستگيهاي اجباري نمونهاي از اين موارد است. خود من به عنوان يکي از اعضاي کوچک جامعه دانشگاهي کشور مجبور به درخواست بازنشستگي از دانشگاه شدم. در واقع بنده را بين اخراج و ارائه درخواست بازنشستگي مخير کرده بودند و اين موضوع درباره تعداد زيادي از اساتيد انجام شد.
مورد ديگر به فضاي عمومي دانشگاها باز ميگردد. به عنوان مثال در دانشگاهها شعاري تحت عنوان کرسيهاي آزاد انديشي مطرح شد. کرسيهاي آزاد انديشي جز از طريق دادن آزادي در دانشگاهها تحقق پيدا نميکند. اين ساده انديشي است که فکر کنيم با ايجاد کرسيهاي آزادانديشي به اين عنوان که کساني بيايند و بخواهند جواب سئوالات دانشجويان را بدهند، بدون اينکه بحث و چالشي وجود داشته باشد، بدون اينکه مخالفان سياسي و فکري جريان حاکم در دانشگاهها حضور داشته باشند. اين بيشتر به يک شوخي شبيه است. چگونه ممکن است تقويت بنيه علمي و فکري دانشگاهها علي الخصوص در حوزه علوم انساني را بدون وجود فضاي آزاد انتظار داشته باشيم؟
برای اینکه بفهمیم اعتدال چیست باید شاخصی ارائه گردد که آیا این شاخص خواسته ها و حقوق حقه مردم است و یا اینکه این شاخص خدایی نکرده توجه به مبانی و اصولی است که اقتدارگرایان مطرح می کنند و بر روی آن پافشاری دارند
اگر شاخص اعتدال از نوع اول باشد بسیار خوب است و باعث ایجاد نحوه مواجهه با اقتدارگرایان (که همان تدبیر بشود)،برای احقاق حقوق حقه مردم می شود،وگرنه اگر از نوع دوم باشد، می شود امتیاز گرفتن از مردم برای اقتدارگرایان و این گونه اصلاح طلبان(که سبز هستند)تندرو می شوند و باید براساس اصل اعتدال حذف شوند که موردی غیرقابل قبول است (109797)