گروه سیاسی: اصلی ترین مسئله ای که مسوولان کشوری خصوصا در بخش سیاست خارجی با آن دست به گریبان هستند مذاکرات برجام است. در واقع سندی را که ترامپ کنار گذاشت، دولت جدید آمریکا و طرفهای دیگر توافق نامه میخواهند احیا کنند و در این راه با موانع بسیاری همراه هستند که مهمترین آن عدم گفت و گوی مستقیم و رودرروی دو طرف اصلی ماجرا یعنی ایران و امریکا است. یکی از چالش های اصلی مذاکرات این است که روسیه مشابه نماینده ایران در مذاکرات نقش ایفا می نماید و مشخص نیست چه چیزی از سوی ما میگوید و عمل میکند. از سوی دیگر تحریم ها اقتصاد کشور را زمین گیر کرده و ترمیم آن کاری بس دشوار است و به نتیجه رسیدن مذاکرات را می طلبد. در این باره سایت امتداد گفت و گویی با محسن میردامادی «رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ششم» داشته که در زیر میخوانید:
در شرایط فعلی و با توجه به مشکلات اقتصادی که کشور دارد، دولت باید چه سیاست خارجی را در پیش بگیرد؟
واقعیت امروز روابط خارجی ما در این است که سیاست خارجی ایران در حال حاضر گروگان برجام است. تا تکلیفمان را با برجام روشن نکنیم، در خیلی از موارد، سیاست خارجیمان هم خیلی قابل تبیین و ترسیم نخواهد بود. به این معنی که طرفهای مقابل ما با توجه به این که آیا برجام به نتیجه میرسد یا نمیرسد، برای خودشان روابط متفاوتی با ایران تعریف میکنند. ما در شرایط فعلی هم به طور کلی و همچنین به طور خاص مشکلات جدی اقتصادی داریم، طبیعی است که در چنین شرایطی هم با کشورهای منطقه روابط نرمال و فعالی داشته باشیم و هم با کشورهای فرامنطقهای. اما نگاه همه اینها به برجام است. به عنوان مثال عربستان که بازیگر مهم منطقه است، بعد از انتخاب بایدن و احساس این که سیاست دولت جدید آمریکا بازگشت به برجام و احیای برجام است، با وجود آن همه تقابل و خصومتی که در سالهای گذشته و به خصوص در دوران ترامپ با ما داشت، آمد و وارد مذاکره شد تا مسائلش با ایران را حل و فصل کند. ولی بعد از این که برجام دچار کندی گشت و تردید حاصل شد که آیا برجام احیا خواهد شد یا نه، آنها هم این روند را کند کردند تا ببینند چه خواهد شد و درحال حاضر نگاهشان به وین است که ببینند برجام به کجا میرسد. خارج از بازیگران منطقهای، درحال حاضر روسیه هم نقش واسط را در مذاکرات بین ما و آمریکا پیدا کرده که پیام را میبرد و میآورد که طبیعتا دنبال منافع خودش است، البته این یک امر طبیعی است و قاعدتا برای همه کشورها همینطور است که منافع خودشان را دنبال کنند. این منافع در جاهایی با منافع ملی ما منطبق میشود و در جاهایی خیر.
در فایل صوتی آقای ظریف که منتشر شد، در آنجا آقای ظریف به نکات مهمی اشاره میکرد که -روسها در مذاکرات برجام، تازه آن موقع که ایران با آمریکا در زمان وزارت خارجه آقایان ظریف و کری مستقیم و رو در رو گفت و گو می کردند- در مواردی روسها به هیچ وجه موافق نبودند که برجام به این صورت به نتیجه برسد و بین ایران و آمریکا مسائل حل شود چراکه منافع آنها در مواردی در این است که مشکلات میان ایران و آمریکا به طور کامل حل نشود. آن وقت امروز روسیهای که چنین نقشی را در مذاکرات گذشته داشته ، حلقه واسط میان هیئت مذاکره کننده ایرانی با آمریکاییها شده که پیام ببرند و بیاورند و صحبت کنند و در مواردی مدعی شوند آنها (روسها) مواضع ایران را تعدیل کردهاند. به هیچ وجه به نظرم این مساله در جهت منافع ما نخواهد بود. من واقعا متوجه این نمیشوم که استدلال تصمیم گیرندگان چیست. طرف اصلی دعوای ما آمریکاست و در مذاکرات برجام با دیگران اختلاف و دعوایی نداشتیم. آنها که از برجام خارج نشدند و همیشه مدافع برجام بودند و منتقد ترامپ که چرا از برجام خارج شده است. آمریکاست که از برجام خارج شده و الان میخواهد برگردد و باید برگردد و باید مذاکره کنیم که چطور برگردد. او باید چه کند، ما باید چه کنیم. با اینکه آمریکا طرف اصلی دعوای ماست، اما با این کشور مذاکره نمیکنیم و بر این امر غلط پای میفشاریم. باید با بقیه صحبت کنیم، آنها پیام ببرند و بیاورند، ببرند و بیاورند تا ببینیم به کجا میرسیم. بعد هم از طریق سفارت سوئیس پیام به آمریکا رد و بدل میکنیم. در این نوع مذاکره کردن نمیدانم این واقعا چه منطقی است که هم مذاکرات را کند میکند و هم نتیجه گیری را به تاخیر میاندازد، هم این که این واسطهها منافعی متفاوت با ما دارند. طبیعتا در برخی جاها منافع خودشان را دنبال میکنند که با منافع ما هم لزوما انطباق ندارد و ما هستیم که متضرر میشویم. واقعا این تصویری که اخیرا پخش شد که نماینده روسیه در مذاکرات هستهای با رابرت مالی -که نماینده آمریکاست-، دو نفری با هم راجع به بحث برجام و ایران مذاکره میکنند، خیلی برای ایران نامناسب است. ایران خودش میتوانست مستقیم صحبت کند، خودش از منافع خودش دفاع کند. من فکر میکنم این تصمیم عاقلانه و درستی نیست.
به فرض به نتیجه رسیدن برجام، آیا این امر به برقراری روابط دیپلماتیک میان ایران و آمریکا کمک خواهد کرد یا نه؟
من نکتهای را عرض کنم. روابط دیپلماتیک میان ایران و آمریکا، روابطی نیست که به این راحتی و به سرعت قابل احیا و تجدید باشد. کلا در سیاست خارجی روال پذیرفته شده و معقول، تداوم و تغییراست. برای دو کشوری که بیش از چهل سال با هم روابط خصمانه داشتند، نه این که صرفا رابطه نداشته باشند، روابط خصمانه داشتند برقراری روابط عادی به این راحتی امکان پذیر نیست. در این مدت هر دو طرف، هر کاری از دستشان برآمده علیه دیگری انجام داده است. این که تصور کنیم این روابط خصمانه میتواند در یک دوره زمانی کوتاه به روابط متعارف دیپلماتیک منجر شود، غیر واقع بینانه است.
یعنی اگر برجام به نتیجه برسد و اگر بنای کشور بر حل و رفع مسائل و مشکلات گذشته باشد، مراحلی که باید طی شود، حتما باید در دورهای برای ” تنش زدایی” تلاش شود و تنش میان دو کشور کمتر شود. بعد از آن دوره اعتمادسازی خواهد بود که دو طرف بتوانند با اتخاذ سیاست هائی تا حدی نسبت به هم اعتماد کنند و بی اعتمادی شدید و قوی که در این چهل ساله شکل گرفته و هر روز تقویت شده، کاهش پیدا کند. اگر در این سیر توانستند خوب عمل کنند، آن وقت طبیعتا حوزههایی که در بحث روابط بین الملل، حوزه لو پلتیک (low politics) میگویند، که شامل روابط اقتصادی، روابط فرهنگی، روابط اجتماعی و امثال اینهاست، باز گامهای اولیه است که دو کشور بتوانند مبادلات اقتصادی داشته باشند، بتوانند مبادلات فرهنگی داشته باشند، دانشگاهها و محافل علمی آنها بتوانند با هم ارتباط داشته باشند. همه اینها مقدم بر حوزه “های پالیتیک” (high politics ) است که حوزه سیاست خارجی و مسائل دفاعی و امثال اینها را شامل خواهد شد. ما تا این مراحل را طی نکنیم، این که فکر کنیم اگر برجام حل شد، شرایطی است که میتوانیم روابط دیپلماتیک با آمریکا برقرار کنیم، در روابط بین الملل خیلی واقع بینانه نیست. ولی اگر ارادهای در دو طرف باشد در یک سیر گام به گام شدنی است. البته باید توجه داشت که این مسئله یک طرفه هم نیست که ایران به تنهائی در موردش تصمیم گیر باشد. بحث رابطه میان دو کشور، هم در ایران و هم در آمریکا مخالفان خیلی جدی دارد. اینطور نیست که در آمریکا هم منتظر باشند تا ببینند ایران چه تصمیمی میگیرد و حتما آن تصمیم را بپذیرند و همراهی کنند. دو طرف مشکلات جدی در داخل خودشان و بین دو کشور دارند. به هر حال پروسه خیلی پیچیدهای است. منتها اگر بنای دو طرف بر این باشد و ارادهای وجود داشته باشد که این کار را کنند، طبیعتا طی برنامه ریزی زمان بندی شدهای، دست نیافتنی نیست.
به این ترتیب چه توصیهای در سیاست خارجی به دولت به نظرتان میآید که خوب است انجام شود؟
ما برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی با شرایطی مواجه هستیم که هم دولت و هم مجلس، دولت و مجلس اقلیت هستند. یعنی انتخابات به نحوی طراحی و مدیریت شد که نتوانست اعتماد اکثریت مجلس را به دست آورد و اقلیتی آمدند و دولت و مجلس را انتخاب کردند. طبیعتا یک برخورد عقلانی با مسئلهای که پیش آمد، این است که دولت تلاش کند که اگرچه با انتخابات نسبتا ضعیف روی کار آمده اما کاری کند که بتواند رضایت مردم را به دست آورد وباعث شود مردم در انتخابات بعدی با رغبت بیشتری شرکت کنند و انتخابات هم انتخابات اکثریت شود. این میتواند مهمترین دستاورد برای دولت باشد. فکر میکنم هر دولتی باشد، باید این تلاش را بکند که به چنین جایی برسد که مردمی هم که پای صندوق نیامدند، دفعه بعد احساس کنند خوب است پای صندوق بیایند و همینها با یک انتخابات بهتر دوباره برنده شوند. با انتخاباتی که اکثریت مردم بیایند، مجددا تلاش کنند ابرومندانه پیروز شوند. اگر بخواهند این کار را بکنند باید معیشت مردم را درست کنند. مهمترین مسئله رضایت یا عدم رضایت مردم، فعلا در معیشتشان است. معیشت آنها که میگوییم اعم از درآمد، اشتغال، کاهش تورم و امثال این مسائل را دربر میگیرد. اگر بخواهند این را حل کنند، لازمهاش این است که برجام به نتیجه برسد. حالا هرچقدر دولت بگوید ما اقتصاد را به برجام گره نمیزنیم، اینکه اقتصاد را به برجام گره بزنند یا نزنند دست کسی نیست، اقتصاد با برجام یکی شده است. میبینید که در مذاکرات در وین، یک روز که خبر میآید مذاکرات خوب پیشرفت کرده است، قیمت دلار پایین میآید. یک بار که خبرها بیشتر حاکی از این است که مذاکرات به بن بست رسیده و به نتیجه نرسیده است، قیمت دلار بالا میرود. دلار که بالا و پایین میرود، همه اقتصاد کشور بالا و پایین میشود. یعنی روی همه چیز در بازار تاثیر میگذارد. این یک تصور واهی است که ما بدون برجام هم میتوانیم اقتصادی داشته باشیم که وضع معیشت مردم را بهبود بخشیم. اگر آنها میخواهند عملکرد موفقی از خودشان به جا بگذارند که در مردم رضایتمندی به وجود آید، شرط لازمش این است که برجام به نتیجه برسد. حالا اسمش را میخواهند برجام بگذارند، میخواهند نگذارند. بگویند ما توافقی کردیم، خیلی بهتر از توافقی که آقای ظریف و تیمش انجام داده بودند. هرچه می خواهند بگویندعیب ندارد، اما آخرش کاری کنند که این مذاکرات به نتیجه برسد. نه این که این را آنقدر پیچ و خم دهند که به نتیجه نرسد یا این که آن دستاوردها را برای اقتصاد کشور نداشته باشد. توصیه من این است که توجه داشته باشند واقعا برای موفقیت دولت و برای حل مشکلات مردم، هیچ چیزی حیاتیتر از به نتیجه رساندن برجام و باز شدن ارتباطهای اقتصادی کشور، چه در بحث فروش نفت، چه در بحث مبادلات بانکی و امثال اینها نیست.