بدنه اصلاحات در همراهی با خاتمی تردیدی ندارد
*نظر شما در مورد پیشنهاد منتخبنیا پیرامون تشکیل جبهه واحد اصلاحات چیست؟
این جبهه واحد به اعتقاد من هماکنون هم وجود دارد. اساسا هیچ تفرقهای در جبهه اصلاحات نیست. با وجود شخصیتی مثل سیدمحمد خاتمی در راس جریان اصلاحات ما از این بابت مشکلی نداریم و نخواهیم داشت.
بنابراین این جبهه وجود دارد و آقای منتخبنیا هم عضوی از این جبهه است. ممکن است چند نفری هم رهبری خاتمی و جریان اصلاحات را قبول نداشته باشند و دلشان بخواهد که کارهایی انجام دهند، اما بدنه اصلاحات در همراهی با خاتمی به عنوان رهبر اصلاحات تردیدی ندارد. ما بعد از تجربه سال 84 خود را اصلاح کردیم و الان با هم متحد هستیم چون پراكندگی سم است.
*نقدهایی که به شورای مشورتی آقای خاتمی وارد میشود را چقدر میپذیرید؟
آقای خاتمی به عنوان رهبر اصلاحات جمعی را برای مشورت دعوت میکند، این جمع تصمیم نمیگیرند. در واقع این جمع ارتباط آقای خاتمی با احزاب و گروههای مختلف را برقرار نگه میدارد.تصمیمات در احزاب گرفته میشود و در این خصوص مشکلی هم نیست.
*شما چقدر بحث اعمال نفوذ این شورا در لیستهای انتخاباتی را میپذیرید؟
من به هیچ وجه این مساله را قبول ندارم.
*یکی از انتقادات مطرح شده این است در انتخابات شورایشهر تهران از همین اعمال نفوذ استفاده شد و سه نفری معرفی شدند که باعث حذف 3 کاندیدای حزبی شدند.
این طور نیست؛ این سه نفر را هم احزاب پیشنهاد دادند. برای مثال راستگو کاندیدای حزب کار بود و شورای مشورتی خاتمی دستی در این کار نداشت. پس احزاب کار خود را میکنند. شورای مشورتی هم به آقای خاتمی مشورت میدهد و هم رابطه خاتمی با احزاب را مستحکم نگه میدارد.
*یکی از مباحثی که در عرصه سیاسی امروز مطرح میشود، این است که حزب کارگزاران با عارف مشكل دارد. شما چقدر به این مساله اعتقاد دارید که کارگزاران میتواند در انتخابات مجلس آینده از ظرفیت عارف استفاده کند؟
ما با هیچ کس مخالف نیستیم؛ به هر حال آقای عارف از شخصیتهای خوب کشور هستند و مادامی که در چارچوب جبهه اصلاحات حرکت میکنند ـ که تااکنون نیز حرکتشان بر همین مدار بوده ـ کسی با ایشان مخالفتی نخواهد داشت. ما با هیچ کس دشمنی نداریم. کارگزاران صلح تمام است.
تشکیل حزب "ندا" باعث ایجاد شکاف میان اصلاحطلبان نخواهد شد
*نظر شما در مورد تشکل حزب «ندا» چیست؟ به عقیده شما چقدر ضرورت دارد تا به شاخه جوانان در جریان اصلاحات بیشتر اهمیت داده شود؟
هیچ مشکلی از این جهت وجود ندارد. همه احزاب شاخه جوانان دارند و این شاخه در همه احزاب هم بسیار فعال است. ممکن است برخی از جوانان توقعاتی داشته باشند. ما به آنها میدان میدهیم تا خودشان برخی مسائل را تجربه کنند. اما جوانان نباید بخواهند که به تنهایی همه مسائل را تجربه کنند. آنها باید به تجربیات گذشته بیشتر مراجعه کنند. من معتقدم تشکیل حزب "ندا" هیچ اشکالی ندارد. یک حزب دیگر به احزاب اصلاحطلب اضافه شده است. با این مساله اتفاق خاصی نمیافتد.
قطعا این مساله موجب ایجاد افتراق و شکاف میان اصلاحطلبان نخواهد شد. در ایران ما به تعداد افراد حزب داریم چه اشکالی دارد اگر این حزب هم در کنار دیگر احزاب کشور به کار خود ادامه بدهد.
*چقدر احتمال دارد که در انتخابات مجلس آینده مطهری هم در لیست اصلاحطلبان قرار گیرد؟
هنوز برای اظهارنظر در این مورد زود است. باید ببینیم که شورای نگهبان فرصتی به رقابت میدهد یا خیر.
مواضع سیاسی مطهری حتی از مواضع اصلاحطلبان جدیتر و پررنگتر است
*اگر فرض کنیم که این فرصت داده شده باشد، باز هم این احتمال وجود دارد؟
مطهری در مسائل سیاسی مواضعش حتی از مواضع اصلاحطلبان هم جدیتر و پررنگتر است. ولی در مسائل فرهنگی یک مرتبه چرخش فوقالعادهای را از او میبینیم. اگر قرار شد مطهری در لیست اصلاحطلبان باشد، باید در مسائل فرهنگی کیسهای به او بکشیم و او را قدری ملایم کنیم.
احتمال حضور مطهری در لیست اصلاحطلبان وجود دارد
*پس این احتمال هست که مطهری در لیست اصلاحطلبان باشد؟
بله؛ در عالم سیاست احتمال هر چیزی وجود دارد.
*چقدر ممکن است که اعتدالیون در انتخابات مجلس آینده به شکل واحد عرصه شوند؟
اعتدالیون یعنی چه کسانی؟
*منظور طیف حامی دولت است...
از نظر ما دولت از جریان اصلاحات جدا نیست و اصلاحات هم جدای دولت نیست.
*نظر شما به طور کلی در مورد مساله حصر چیست؟
بنده واقعا از ادامه این وضعیت متاسف هستم. ما در جمهوری اسلامی گاهی تصمیماتی بنابر ضرورتهایی میگیریم اما بعد که حتی آن ضرورتها هم تمام میشود و شرایط هم تغییر میکند، این تصمیمات برای ما اصل میشود. ما همیشه در کشور این مشکل را داشتهایم.
مثلا در روابط ایران و امریکا به خاطر پناه دادن شاه توسط آمریکاییها درست یا غلط دانشجویانمان سفارت آمریکا را اشغال کردند، اما بعد از سالها و از بین رفتن این ضرورت و پاک شدن صورت مساله حتی در حالیکه شاه هم مرد، اما روابط تیره و تار ما با امریکا تبدیل به اصلی شد که سالها ما را سرگرداند. در مساله حصر هم با فرض اینکه و باز هم با فرض اینکه کسی تایید کند که در مقطعی لازم بود چنین اتفاقی بیفتد، باید توجه کرد که امروز صورت مساله عوض شده است.
سال گذشته تمام طرفداران موسوی و کروبی به روحانی رای دادند
امروز دیگر احمدینژاد در صحنه سیاسی کشور نیست. انتخابات جدیدی برگزار شده و طرفداران موسوی و کروبی سال گذشته به روحانی رای دادند و او رئیس جمهور ایران شده است و فضای اختلاف به سمت فضای دوستی و تفاهم پیش میرود و به عبارت دیگر فضا سازنده شده است ولی حصر امروز به یک اصل در کشور تبدیل شده است.
ضمن اینکه نباید فراموش کرد که مملکت قانون و دادگاه دارد. مگر میشود کسی را که محاکمه نشده است، از حقوق اولیه و طبیعی خود محروم کرد. مسئولین امنیتی و قضایی در مورد این مساله باید در پیشگاه ملت و خداوند پاسخگو باشند.
من هیچ توجهی در ادامه این حصر نمیبینم. این کار جز مشوش کردن چهره جمهوری اسلامی و جز ضربه زدن به پیکره سیاسی کشور هیچ ثمره دیگری ندارد. ادامه حصر هم غیرقانونی و هم خلاف اخلاق و انصاف است.
نباید فکر کرد که با انتخاب یک رئیس جمهورهمه مسائل تمام میشود
*در زمینه رفع حصر با توجه به اینکه روحانی بارها اعلام کرده که "دولت به تمام وعدههای خود عمل خواهد کرد" فکر میکنید چقدر دولت توان اقدام در این زمینه را دارد؟
در ساختار جمهوری اسلامی اینگونه نیست که اگر رئیسجمهور پیمانی با مردم بست، اختیارات مربوطه در دسترس وی باشد که به همه وعدهها عمل کند. یعنی نباید فکر کرد که با انتخاب یک رئیس جمهور همه مسائل تمام میشود.
البته روحانی هم تلاشهای خود را دارد اما روحانی یک تقسیمبندی و اولویتبندی کرده است و به نظر من هم این اولویتبندی درست است. روحانی تمام تمرکز خود را در حال حاضر روی حل مسائل بینالمللی ایران به ویژه مساله هستهای و مذاکرات گذاشته است، تا کشور را از خطر درگیر شدن به بحرانهای پیچیده نجات دهد.
موسوی و کروبی هم رویکرد روحانی را قبول دارند
البته بنده هم اطلاعی از آقای موسوی و کروبی ندارم، ولی با شناختی که از این دو بزرگوار دارم، میتوانم قاطعانه به شما بگویم که حتما مهندس موسوی و حجتالاسلام کروبی هم این سیاست را تایید میکنند که فعلا اولویت کشور این نیست که روحانی بخواهد وارد شود و مساله حصر را تمام کند. حتما اولویت فعلی کشور این است روحانی وارد شود و ایران را از پیچیدگیهای پرونده هستهای نجات بدهد و اقتصاد ایران را در معرض باز شدن گرهها قرار دهد.
عدم ترمیم زخمههای فتنه احمدینژاد خلاف تدبیر و انتظار است
به نظر من آقای روحانی تقریبا واقعبینانه با مسائل کشور برخورد میکند که من فکر میکنم این رویکرد هم مورد تایید اصلاحطلبان و هم شخص موسوی و کروبی هم میتواند باشد. هر چند که ترمیم نشدن زخمهای ناشی از فتنههای احمدینژاد در سال 88 هم خلاف تدبیر و هم خلاف انتظار است.
*برخی معتقدند که حل نشدن مساله حصر به اقتدار نظام ضربه میزند، شما چقدر با این نظریه موافق هستید؟
بستگی دارد که اقتدار را چه تعریف کنیم؛ اگر اقتدار را در پایگاه مردمی نظام بدانیم، قطعا ادامه این روند به اقتدار نظام ضربه میزند. اما اگر در واقع اقتدار را قدرت دادگاهها و زندانها و محاکم امنیتی بدانیم، باید بگویم که ادامه خیر بر اقتدار اثری نخواهد گذاشت.البته من معتقدم که فتنه اصلی کارهایی بود که احمدینژاد انجام داد.
آنچه در سال 88 اتفاق افتاد و واقعیت داشت این بود که احمدینژاد آمد یک بازی فرافکنانهای را آغاز کرد و آن را ادامه داد.
هدف او هم مشخصا این بود که نیروهای اصیل انقلاب را از رهبری جدا کند و با تنها گذاشتن رهبری به ایشان ضربه بزند، اما موفق نشد. مشکل احمدینژاد، آقای هاشمی، خاتمی و ناطقنوری نبود او از نظر خود این شخصیتها را تمام شده میدانست و به دنبال تضعیف نهاد رهبری بود.
او میخواست با ایجاد رنجش بسیاری از چهرهها را کنار بگذارد، اما نتوانست. ریشهها و پیوندها در درون خانواده انقلاب به قدری قوی بود که کسی مثل احمدینژاد نتوانست این بازی را پیش ببرد. در واقع فتنه واقعی هم همین بود.
با وجود هاشمی کسانی که هنری برای ارائه ندارند امکان فعالیت پیدا نمیکنند
*آیتالله هاشمی از شخصیتهایی است که نه تنها در دولت احمدینژاد حتی در دولت روحانی هم توسط تندروها مورد هجمه قرار گرفته و میگیرد. برخی معتقدند که هجمههایی که این روزها به خانواده هاشمی وارد میشود، در واقع به نوعی انتقامگیری از آیتالله هاشمی است.
آقای هاشمی از شخصیتهای تاثیرگذار در دوران مبارزه، استقرار نظام و دوران جنگ و دفاع مقدس است. با حضور شخصیتی مثل آیتالله هاشمی خیلی از افرادی که هنری برای ارائه ندارند، امکان حضور و نفوذ و فعالیت پیدا نمیکنند. هاشمی یک شخصیت انقلابی است که همواره یار امام و پشتیبان رهبری بوده است.
در این میان یک عده تنگنظر هم وجود دارند. در حالیکه وجود شخصیتی مثل آیت الله هاشمی برای کشور یک پشتوانه و فرصت است. یک عده این فرصت را برنمیتابند و مدام بهانهجویی میکنند. هر چند که آقای هاشمی هم به این مسائل عادت کرده است.
امیدوارم نسبت به اتهام مهدی هاشمی هم عادلانه برخورد شود
امروز سر و صداهای این بهانهجویان به خانواده هاشمی رسیده در حالیکه فائزه هاشمی محکومیت سیاسی داشت و سپری کرد و در مورد فرزندان دیگر آیتالله هاشمی هم موردی از تخلف وجود ندارد. در مورد مهدی هاشمی اتهاماتی مطرح شده که امیدوارم دادگاه به آن هم به شکل عادلانه رسیدگی کند.
*برخی نسبت به این مساله انتقاد دارند که چرا به پرونده افرادی مثل احمدینژاد و مرتضوی با سرعت برخی پروندههای دیگر و با شفافیت سایر پروندهها رسیدگی و اطلاعرسانی صورت نمیگیرد. نظر شما در این مورد چیست؟
باید به دور از مصلحتاندیشی به پروندههای قضایی رسیدگی شود
من امیدوارم که به دور از مصلحتاندیشی به پروندهها رسیدگی شود. نمیتوان گفت دستگاه قضا باید به دور از سیاست به مسائل مربوطه رسیدگی کند، این حرف پذیرفته نیست. به هر حال دستگاه قضایی هم جزیی از حاکمیت است و حتما تدابیر و سیاستهای کلی حاکمیت در سیاستهای دستگاه قضایی هم تاثیر میگذارد، اما در امر قضاوت نباید این اثرگذاری وجود داشته باشد.
*اخیرا برخی گذاشتن شرط سنی برای هیات رئیسه مجلس خبرگان را مطرح میکنند. نظر شما در این خصوص چیست؟
ما امیدواریم که خداوند به آیتالله مهدوی کنی شفا بدهد و دیگر نیاز به رئیس جدید نباشد، اما برای انتخاب هیات رئیسه مجلس خبرگان هم تنها اعضای این مجلس نظر میدهند.
اکثریت اعضای خبرگان به آیت الله هاشمی اعتماد فوقالعاده ای دارند
در خبرگان هیچ قانونی که بخواهد هاشمی را برای حضور در هیات رئیسه خبرگان محدود کند، وجود ندارد. اکثریت اعضای خبرگان هم به آیتالله هاشمی اعتماد فوقالعادهای دارند.شرط سنی برای مجلس خبرگان بسیاری از اعضای آن را با محدویت مواجه میکند.در صورت گذاشتن شرط سنی در مجلس خبرگان قطعا بسیاری از اعضای فعلی از جمله آیتالله یزدی و جنتی هم با محدودیتهایی مواجه خواهند شد. با این حال برای گذاشتن هر شرطی در آییننامه مجلس خبرگان اعضای آن باید رای بدهند.
*چقدر احتمال دارد که جریان حامی احمدینژاد بتواند در انتخابات مجلس آینده مورد تایید شورای نگهبان قرار گیرد؟
اولا که نمیتوان نام این را جریان گذاشت. فردی میگفت که من پیری و جوانیام با هم فرقی ندارد. چون در جوانی هم نمیتوانستم سنگ مقابل منزلم را بردارم و امروز هم که پیر شدهام از این کار ناتوانم. مساله احمدینژاد هم همین طور است؛ او تا زمانی که بود، نتوانست برای خودش و تیمش و ماندگاری خود در سیاست کاری کند.
از هر کسی که بخواهد فعالیت سیاسی سالم انجام بدهد، واهمهای نداریم
*اما با این حال آنها جلساتی برگزار میکنند و در حال تدارک دیدن برای حضور در انتخابات مجلس هستند...
ما از هر کسی که بخواهد فعالیت سیاسی سالم انجام بدهد، واهمهای نداریم. اما اینکه احمدینژاد بتواند در این کشور منشا یک حرکت سیاسی باشد که توسط نظام تایید شود یا به وسیله مردم حمایت شود را جزو محالات میدانم.
احمدینژاد بیشتر از مشایی مورد سوءظن نظام است
*چقدر مساله جدایی احمدینژاد و مشایی را واقعی میدانید.
مگر از هم جدا شدند؟
* اینطور میگویند.
با این حال هم به نظر من خود احمدینژاد بیشتر از مشایی مورد سوءظن نظام است.
*به نظر شما واکش طیف اصولگرا به بازگشت احمدینژاد به عرصه سیاست چگونه خواهد بود؟
من کسی را در جبهه اصولگرا و یا حتی جبهه پایداری نمیشناسم که از بازگشت احمدینژاد به عرصه قدرت حمایت کند. جبهه پایداری از تفکری که احمدینژاد به ظاهر منادی آن بود، حمایت میکند نه از خود احمدینژاد.
صلاحیت احمدینژاد در انتخابات مورد تایید قرار نخواهد گرفت
*اما پایداریها این را به جریان اصولگرا القا میکنند که اگر شما در انتخابات مجلس آینده پشت جریان احمدینژاد قرار نگیرید، موفقیتی نخواهید داشت.
من این تصور را ندارم. من فکر نمیکنم در عرصه سیاسی کسی بتواند پیش بینی قطعی کند. اینها نظرات شخصی است که پشتوانهای ندارد و حتی ارزش طرح هم ندارد.
به نظر من که احمدینژاد اصلا وارد انتخابات نمیشود، اگر هم بیاید اصلا صلاحیت او مورد تایید قرار نخواهد گرفت.
مردم به تفکرات داعشی رای نخواهند داد
*حاکمیت افکار تند در کشور چقدر میتواند به نظام آسیب برساند...
به حکومت رسیدن این تفکرات در کشور نیاز به رای مردم دارد و قطعا مردم نیز به چنین تفکرات داعشی رای نخواهند داد.
در این رابطه دو فرض وجود دارد، اول اینکه انتخابات در ایران انتخاباتی باشد که به وسیله نظام سیاسی به نوعی ملایم و کمرنگ مدیریت شود. در نظام سیاسی مدیریت شده افکاری مثل افکار آیتالله مصباح و احمدینژاد تایید نخواهد شد.
در انتخاباتی هم که انتخاب کاملا از هر نظر بر عهده مردم گذاشته شود و انتخابات هدایت نشود، مردم ایران این تفکر را نمیپسندند.
بخش مهمی از این تفکرات تند دکان و کاسبی است. به نظر من نه رسایی چندان اعتقادی به آقای مصباح دارد و نه اینکه دلواپس دین به این معنا است. طرح حکومت اسلامی و دین و انقلابی بودن برای برخی افراد همفكر آقایان ابزارهای کاسبی است.
مردم سالهاست که از تفکراتی مثل مصباح یزدی فاصله گرفتهاند
تفکر آیتالله مصباح تفکر محترمی است؛ اما اگر قرار باشد این تفکر از طرف مردم ایران رای بگیرد، باید یادآور شد که سالهاست مردم از این تفکر فاصله گرفتهاند.
*با همه این بحثها خبرها حاکی از آن است که احمدینژاد و تیم پایداری در حال تدارک برای حضور در انتخابات آینده است. شما این مساله را چگونه ارزیابی میکنید؟
هیچ سلسله پادشاهی در ایران برای دو بار به حکومت نرسیده است و احمدینژاد هم از این قاعده مستثنی نیست.
*برخی معتقدند عمر این دولت بیش از چهار سال نخواهد بود.
هنوز خیلی زود است که بخواهیم در این مورد صحبت کنیم. هنوز دولت روحانی در حال آغاز حرکت خود است. من هم فکر نمیکنم این حرف درست باشد یعنی عمر این دولت چهار سال نخواهد بود.
*با توجه به برخی از تفکرات تند در جامعه روحانیت مبارز چقدر ضرورت دارد تا امثال آیتالله هاشمی و ناطق نوری جایگاه خود را در این جریانات دوباره تجدید کنند؟
اگر امثال آقای شجونی در تشکلهای سیاسی کشور نباشند، دیگر کسی قدر آیتالله هاشمی، خاتمی و ناطق نوری را نخواهد دانست.(خنده)
* نظر شما نسبت به گشتهای موتوری و به طور کلی گشت ارشاد چیست؟
من اگر به عنوان یک مسلمان معتقد به جامعه و فرهنگ نظام ایران نگاه کنم، فکر میکنم که متولیان دین و فرهنگ از کمتاثیری یا حتی بیتاثیری سیاستهای فرهنگی خود در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی باید خیلی متاسف باشند و به خود بیایند.
راه تاثیرگذاری مثبت بر جامعه و تحت تاثیر قرار دادن فرهنگ، این مسیرها نیست. اگر ما شیوههای تربیتی و رفتار و منش و کردار خود را تغییر ندهیم، هیچ امیدی نمیتوانیم به آینده فرهنگی ایران داشته باشیم. همانطور که در طول 35 سال گذشته رفتارهای غلط، آثار معکوس داشته است، بحث گشت ارشاد هم از اشتباهاتی است که مردم به ویژه جوانان را از دین زده میکند و اعتقادات آنها را تضعیف میکند. امیدوارم دوستان فرصت بدهند که با مسائل فرهنگی و تربیتی جامعه هم عالمانه برخورد شود.
*نظر شما نسبت به بحث تفکیک جنسیتی که توسط شهرداری تهران مطرح شد، چیست؟
بحث تفکیک جنسیتی یک مساله سیاسی بود
با شناختی که من از آقای قالیباف دارم، فکر نمیکنم که این موضوع اعتقادی باشد قطعا این یک مساله سیاسی خواهد بود. البته بنده اطلاعی ندارم اما قالیباف قاعدتا باید با مشکلاتی در اداره شهرداری مواجه شده باشد که یک موضوع فرعی را امروز تبدیل به یک مساله اصلی کرده است و تلاش میکند پشت آن پنهان شود.
در بحث تفکیک جنسیتی اصولگرایان از قالیباف بازی خوردند
من قالیباف را اینگونه شناختهام که درد او این نیست که خانمها با آقایان تماس دارند یا خیر. قالیباف سالهاست که از این مسائل عبور کرده است. تا امروز ایشان را ندیدم که بپرسم چه مشکلی دارد ولی خیلی تعجب کردم از جناح اصولگرا که بازی قالیباف را خوردند و تحت تاثیر آن قرار گرفتند. یعنی قالیباف یک بازی فرعی را شروع کرد اصولگرایان هم سراغ آن رفتند و این مساله به موضوع اصلی آنها تبدیل شد.