گروه سیاسی: دوست نزدیک روحانی است، با او همخانه بوده، 5 دوره نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی را تجربه کرده، رئیس شورای فرهنگی ریاست جمهوری دولت یازدهم است و عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز تهران. همه این ویژگیها باعث میشود تا سید رضا اکرمی جایگاه ویژهای در فضای سیاسی کشور داشته باشد. برای گفتوگو با یکی از نزدیک ترین چهره های اصولگرا به حسن روحانی راهی نهاد ریاست جمهوری شدیم و در گفتوگویی جالب و البته کوتاه به سیر عملکرد دولتهای گذشته و نحوه برخورد سیدرضا اکرمی با آنها پرداختیم. این روحانی صریح الکلام، اعتقاد دارد که حق گویی برای او از منافع هر حزب و جناحی ارجح تراست. شاید همین ویژگی باعث شد تا او در سال 88 برخلاف نظر جامعه روحانیت مبارز تهران به سراغ میرحسین موسوی برود و از او حمایت کند. اکرمی در کنار تمام دوستیهایش با روحانی و همچنین ارادتش به هاشمی رفسنجانی، انتقادهای جدی را نیز به این دو چهره دارد و اعتقاد دارد که هاشمی عاطفی است و برخی کارهای روحانی از جمله گران کردن نان را نمیپسندید. مشروح گفتوگوی سایت نامهنیوز با سید رضا اکرمی، عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز را در ادامه بخوانید:
حاج آقا! از کی و چگونه وارد انقلاب و فعالیتهای انقلابی شدید؟
از سال 41 . یک سال قبل از آن من طلبه شده بودم به بهانه داستان انجمنهای ایالتی و ولایتی که در زمان نخست وزیری علم مطرح شده بود وارد فضای سیاسی آن روزهای کشور شدم. بعد از آن نیز درگیر ماجرای انقلاب سفید شاه و ملت، ماجرای مدرسیه فیضیه که خودم در آن حضور داشتم و در نهایت انقلاب اسلامی شدیم که تا به امروز نیز ادامه دارد.
حضورتان در مبارزات انقلاب چگونه بود؟
به عنوان یک طلبه که هم درس میخواند و هم شاهد حوادث است در جریان امور بودیم. در حادثه فیضیه در روز دوم فروردین از جمله کسانی بودم که کتک خوردم.
اولین مسئولیتان در انقلاب چه بود؟
من در سال 58 اولین مسئول عقیدتی سیاسی نیروهوایی ارتش بودم. بعد از آن نیز در سال 62 به عنوان نماینده مردم سمنان وارد دومین دوره مجلس شورای اسلامی شدم. در مجالس سوم، چهارم و پنجم نیز حضور داشتم. در دوره ششم رای نیاوردم در دوره هفتم شرکت نکردم، در دوره هشتم دوباره راهی مجلس شدم و در دوره نهم نیز شرکت نکردم و هم اکنون نیز در خدمت شما هستم.
در دور دوم مجلس به جای آقای روحانی نماینده شدید؟
بله، آقای روحانی در دور اول مجلس نماینده مردم سمنان بود.
یعنی با ایشان رقابت کردید؟
نه، ایشان در دوره دوم از تهران نامزد شدند.
با آقای روحانی در سمنان همسایه بودید؟
خیر، من و ایشان از سال 48 در تهران ساکن هستیم و آقای روحانی حتی مدتی در خانه من زندگی میکردند تا اینکه خانهای خرید.
این هم خانه شدن به خاطر این بود که آقای روحانی همشهری شما بود یا آشنایی دیرین نسبت به هم داشتید؟
من از سال 40 که به قم رفتم با ایشان رفاقت و دوستی داشتم و این دوستی تا امروز ادامه دارد.
دور دوم، ایشان از شما خواستند نماینده مجلس شوید؟
نه، ایشان آمد تهران و من از سمنان نامزد انتخابات مجلس شدم. آن زمان من در عقیدتی سیاسی ارتش بود که اتفاقا آقای روحانی هم آنجا بود که ایشان رفت به مجلس و من هم دور دوم به مجلس رفتم و 16 سال با ایشان بودم. ما به دلیل نزدیک بودن اندیشهها و روشها سالهاست که با یکدیگر هستیم. ایشان عضو موسس جامعه روحانیت بودند و من عضو این جامعه. یا زمانی که حزب جمهوری اسلامی تشکیل شد، ما با هم همکاری داشتم. الان هم من عضو مرکزی جامعه روحانیت هستم ایشان نیز هست.
اما عملا در جلسات جامعه روحانیت حضور ندارد؟
بله همینطور است.
علت این عدم حضور چیست؟
به نظر بنده در روشها اختلاف وجود دارد و همین اختلاف باعث شده بود که ایشان کم به جلسات جامعه بیاید و الان هم چند وقتی است که اصلا شرکت نمیکنند. یا مثلا آقای ناطق در روش سیاسی خود با برخی از اعضای جامعه اختلاف داشت که بعد از سال 88 این اختلافها تشدید شد.
این اختلاف را با چه کسانی داشتند؟
این اختلافها مانند یک اختلاف خانوادگی است. این دوستان مبنایی با هم اختلاف ندارند.
علت ناراحتی آقای ناطق نوری از جامعه به مناظره سال 88 موسوی و احمدی نژاد برمیگردد؟
بله، آقای ناطق از آن ماجرا دلخور است. من آغاز گر فتنه 88 را احمدی نژاد و کلید آن را نیز مناظره معروف بین ایشان و میرحسین موسوی میدانم. ایشان بدون هیچ دلیلی و سندی، نام آیتالله هاشمی و خانواده ایشان را برد. نام آقای ناطق و پسرش را برد. صداوسیما نیز اجازه نداد تا این آقایان به این سخنان پاسخ بدهند و جامعه روحانیت نیز حاضر نشد از این دو بزرگوار که عضو موسس جامعه بودند دفاع کند.
البته باید بگویم که شخص مرحوم آیتالله مهدوی کنی شخصا و به احمدی نژاد تذکر داد و از رفتار او انتقاد کرد و به ایشان گفت چرا اسم افراد را بدون سند و مدرک بردید اما جامعه حاضر نشد در بیانیهای جداگانه این حرکت را محکوم کند. آقای ناطق نیز توقع داشت این سخنان محکوم شود. او میگفت من عضو موسس هستم و شما هم میدانید این سخنان خلاف است چرا نیامدید آن را محکوم کنید و به مردم بگویید که آقای احمدی نژاد به نیروهای انقلاب تهمت زده است. به همین دلیل ایشان گفت که وقتی شما حاضر نیستید از عضو موسس خود حمایت کنید حضور من در جلسات چه فایدهای دارد.
علت نیامدن آقای روحانی چیست؟
روحانی قبلا هم کم میآمد الان هم اصلا نمیآید.
گفته می شود برخی از اعضای جامعه به دلیل اختلاف با شهید بهشتی، به سراغ بنی صدر رفتند و به او رای دادند.
شهید بهشتی معتقد بود که ما احتیاج به تشکل و حزب داریم اما مثلا آیتالله مهدوی کنی اعتقادی به حزب نداشت لذا هرچه وازرت کشور به جامعه روحانیت میگوید که بیایید نام خود را به نام حزب ثبت کنید، میگوید نه. ما کار آخوندی میکنیم. نگاه شهید بهشتی اینگونه نبود. مرحوم بهشتی یک نگاه خاصی داشت که بعضیها این نگاه را نداشتند. بنی صدر نیز با سخنان خود به قدری افراد را مجذوب خود کرده بود که بعضی از دوستان روحانی ما نمیتوانستند حقیقت را لمس کنند. مثلا آقایان محلاتی و انواری مجذوب بنی صدر شده بودند. در کنار اینها با منتفی شدن نامزدی جلال الدین فارسی ما از آقای حبیبی حمایت کردیم. بعد از آنکه بنی صدر چهره واقعی خود را نشان داد جامعه روحانیت از او فاصله گرفت.
موضع آیت الله مهدوی در مورد بنی صدر چه بود؟
من چون عضو موسس نبودم، نظر شخصی ایشان را نمیدانم.
شما اصول گرا هستید اما جریان تندرویی هم وجود دارد که به نظر میرسد فاصله فراوانی با کلیت جریان اصولگرا دارند. تفاوت بین طیف نزدیک به شما با تندروها چیست؟
من اصول گرای معتدل هستم و با اینکه افراد را تحت نظر دارم و مسائل کشور را رصد میکنم، اهل قیل و قال نیستم. کم سخنرانی از من سراغ دارید که مسائل را به مردم بگویم ولی در مصاحبههای خود حرفهایم را میزنم. من منصفانه نقد میکنم و معتقدم در نقد باید چهار نکته را رعایت کرد. 1- از اصل موضوع کاملا مطلع باشیم2- آگاهانه و ناصحانه نقد کنیم3- انصاف داشته باشیم4-پیشنهاد بدهیم به طور مثال بگوییم ای کاش این حرف زده نمیشد و مسائل اینگونه مطرح میشد. این مشی من در نقد باعث میشود گاهی از اصلاح طلبان انتقاد کنم گاهی هم از اصول گرایان. گاهی من شوخی میکنم و میگویم بنده به جای اینکه محبوب الطرفین باشم، مغضوب الطرفین هستم.
گریزی به گذشته و دولت اصلاحات بزنیم، بسیاری در سال 76 نگران آمدن آقای خاتمی بودند، شما هم نگران بودید؟
من در سال 76 چون آقای ناطق نوری عضو جامعه روحانیت بود به او رای دادم. بنده خیلی کم نسبت به شخص آقای خاتمی نقد داشتم. در دوران ریاست جمهوری هم اگر نقدی داشتم مثلا در مورد عملکرد عبدالله نوری گاهی به صورت پیام به ایشان میگفتم.
نگران نبودید؟
من نسبت به انقلاب نگاه خاص دارم و هیچوقت در بدترین شرایط هم حالت نومیدی مرا نگرفته است. من معتقد هستم که امام عبد صالح بود که میتوانست کشور را به خوبی هدایت کند حتی گاهی این حرفها را در ذهنم مرور میکردم که خدایا هر مسئلهای که قرار است انقلاب را تهدید کند در دوران امام رخ بدهد تا امام آن را دفع کند که بعدها ما یک الگوی رفتاری برای برخورد با مسائل داشته باشیم. قطعا ما اشتباه داریم، قطعا خطا میکنیم در حرف زدن اما نباید نگران بود.
به دولت خاتمی چه تذکرهایی دیگری دادید؟
به نظرم خاتمی بیش تر فرهنگی بود تا سیاسی. خاتمی توانست با ادبیات ویژه خود مردم را جذب کرد. آنها میگفتند که ناطق روش هاشمی را ادامه خواهد داد و به خاطر همین مردم به سمت خاتمی رفتند. بعد از رسیدن به قدرت ما هرچه جلوتر رفتیم قلمها و اندیشهها حالت لیبرالی پیدا کرد که متاسفانه الان هم در روزنامههای اصلاح طلب مشاهده میکنید. مثلا آقای مرتضی حاجی معاونت پرورشی را در آموزش و پرورش حذف کرد در حالی که ما به این معاونت در انقلاب اسلامی اهمیت فراوانی قائل بودیم. مسئله دیگر مثلا رفتار عبدالله نوری و تاج زاده در وزارت کشور بود. من نماینده بودم و می دیدم این دو چه کار می کنند. تاج زاده هرجا سفر میکرد یا در جلسات شورای اداری استان ها حرف هایی می زد که خیلی تناسبی با شرایط کشور نداشت.
مثلا چه حرفهای میزد؟
آنها میگفتند هرکسی هرچه دلش میخواهد بگوید و ما نباید با او کاری داشته باشیم. آنها دم از آزادی بیان و بعد از بیان میزدند. روزی در مجلس نشسته بودم و به روحانی گفتم این عبدالله نوری چه کار میکند؟ و این چه حرفهایی است میزند. ایشان گفت اتفاقا روزی به خاتمی گفتم عبدالله نوری چرا اینگونه رفتار میکند؟ آقای روحانی تعریف میکرد وقتی اسم عبدالله نوری را برای خاتمی بردم، مثل اینکه شوکی او را گرفته باشد منفعل شد و گفت:« نمیدانم این شیخ چرا اینگونه میکند. من هرچه به او میگویم گوش نمیدهند.
جواب خاتمی به پیامهای شما چه بود؟
به دنبال جواب نبودیم و معمولا هم جوابی نمیآمد ما منبر خود را می رفتیم.
بعد از خاتمی فکر میکردید احمدی نژاد ظهور کند؟
اصول گرایان از عملکرد خاتمی ناراضی بودند به ویژه در مسائل فرهنگی که حاصل رفتارهای مهاجرانی بود. در انتخابات سال 84 هم نامزدهای مختلف اصول گرا در انتخابات حضور داشتند و در نهایت احمدی نژاد توانست نظر مثبت مردم را به خود جلب کند. در انتخابات 92 هم دیدید که یک جمله روحانی که من حقوقدان هستم و سرهنگ نیستم توانست فضا را هم عوض کند احمدی نژاد هم آن زمان فضا را به نفع خود تغییر داد. کارهای او در شهرداری توانست فضا را به نفع او عوض کند.
احمدی نژاد را قبل از 84می شناختید؟
در جلسه اصول گرایان در چهار راه ولی آباد برای انتخابات مجلس ششم، احمدی نژاد کنار من نشسته بود، چون او هم جزء لیست سی نفره تهران بود که الحمدالله هیچ کدام از این سی نفر رای نیاوردند البته آیتالله هاشمی رای آورد که بعد استعفا داد.
آن زمان هم از این اخلاق های ویژه را داشت؟
در آن زمان خیلی متوجه او نبودیم و رفتارش را پیگیری نمی کردم. این را هم بگویم من هیچوقت به او رای ندادم. من اعتقاد دارم که احمدی نژاد هم خواص را فریب داد و هم عوام را. الان ببیند در مقابله با رحیمی به چه سادگی رنگ عوض کرد و گفت این فساد به او ارتباطی ندارد.
به رحیمی اشاره کردید، آقای اکرمی، این ماجرای رحیمی را چطور تحلیل میکنید؟
من رحیمی را هنرپیشه میدانم. او در فضا های مختلف رنگ عوض میکند.
مشایی هم از افراد پرحاشیه دولت احمدی نژاد بود، چرا در مورد مشایی جامعه روحانیت هیچ گونه برخورد ویژهای با او نداشت؟
ما در جامعه کار آخوندی میکنیم و بیشتر حالت مشورتی دارد. ما یک تشکل سیاسی نیستیم که از قبل برنامه را آماده کینم که در جلسه چه بگوییم و چه نگوییم. جامعه قبلا سیاسی تر بود و مثلا در انتخاباتها لیست میداد ولی الان فقط حمایت میکنیم. ما در زمان احمدی نژاد به خط رهبری در مورد او نگاه میکردیم. نگاه رهبری آرامش در کشور بود و ما هم همین را پیگیری میکردیم. در دور دوم یعنی انتخابات 88 ایشان من به اعضای جامعه گفتم رئیس جمهور در دور اول به دیدار ما آمد حالا ما باید این دیدار را پس بدهیم و حرفهایمان را بزنیم و پاسخهای او را بشونیم بعد تصمیم بگیریم که از او حمایت کنیم یا نه که اعضای جامعه با این پیشنهاد موافقت نکردند.
در مورد مهندس موسوی نظر جامعه چه بود؟
در مورد او نظر جامعه این بود که به اسم حمایت نکنیم. اما برخی از اعضا نسبت به موسوی نظر مثبتی داشتند که بنده هم از آن جمله بودم. من برای خودم سه تا دلیل داشتم خوب دوران دفاع ایشان نخست وزیر بود چندسالی هم که من نماینده بودم ایشان را از نزدیک دیدم ساده زیستی و کوشش و تلاش. بیست سالی هم که از زمان نخست وزیری تا آن زمان من انصافا نقطه منفی از ایشان ندیدم.
در مورد موسوی، در جامعه بالاخره جمع بندی این شد که به اسم حمایت نکینم برخی از اعضا نسبت به موسوی حمایت داشتند من می گفتم اقای موسوی دوران دفاع مقدس و نخست وزیر را دیدم و بعد از آن نکته منفی ندیدم . نسبت به رهبری هم ایت الله امامی کاشانی گفت که من از ایشان سوال کردم که شما در دوران نخست وزیری با آقا موضع داشتید الان چه میکنی، جواب داده بود که آن زمان ایشان رئیس جمهور بود و من نخست وزیر ولی امروز ایشان رهبراست من رهبری و خود آقا را قبول دارم، آن زمان، زمان خودش بود و الان زمان دیگر است.
من هم گفتم به این سه دلیل از ایشان حمایت می کردیم. در مجموع من، ناطق نوری و روحانی از ایشان حمایت می کردیم. بعد از انتخابات، هم من نماینده مجلس بودم هم در مراسم تنفیذ و تحلیف شرکت کردم و هم نامه تبریک مجلس را امضا کردم. تمام حوادث بعدی در خیابانها را هم محکوم کردم.
بعد از انتخابات به مهندس موسوی پیام ندادید یا با ایشان دیدار نکردید؟
نه، من ایشان را ندیدم که پیام بدهم. ما یک ستادی درست کردیم که بنده بودم، آقایان آخوندی، غفوری فرد، کاتوزیان.که تنها حالت حمایتی از ایشان داشت و نه ستادی. من تنها به آقای آخوندی گفتم که این پیام را برساند که این شعار نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران یعنی چه؟ و موارد دیگر که توسط اقای آخوندی به ایشان اعلام میکردم.
آقای اکرمی رفتار علی مطهری در موردد رفع حصر را چگونه تحلیل میکنید؟
من رفتار او را نمیپسندم. مسئله حصر در شورای عالی امنیت ملی تصویب شده است، مقام رهبری آن را تایید کرده است و دیگر نباید در مورد آن اینهمه سخن گفت. مخصوصا که در جلسه خصوصی رهبرانقلاب خطاب به آقای مطهری گفتهاند که اگر رفع حصر بشود و بخواهد دادگاهی برگزار شود، نتیجه غیر از آنی است که شما فکر میکنید. مطهری بعد از شنیدن این سخن باید تسلیم شود و دیگر سخن رفع حصر نزند. او به واسطه روحیه آزاد منشی که دارد نمی تواند برخی مسائل را لمس کند. یکی از دوستان تعبیر کرده بود که مطهری « نخود نپز » است. مطهری باید خود را حفظ کند و در مورد سخنانش با اهل فن مشورت کند. او باید حد خود را بداند. بنده نطق مطهری را شنیدم. چهارتا حرف حسابی و ناحسابی را به هم بافته بود که در آن هم به روحانی اعتراض کرد، هم به قوه قضائیه، هم به سران فتنه و ...
با آقای روحانی، در مورد رفع حصر و نظر شورای عالی امنیت ملی حرف نزدید؟
نه با او در این مورد سخن نگفتم.
جناب آقای اکرمی، تغییرات آقای هاشمی را چگونه ارزیابی میکنید؟ ایشان روزی محبوب اصول گرایان بودن بود و دیگر روز مغضوب اصلاح طلبان و امروز بالعکس شده است. آقای روحانی نیز تقریبا همین حالت را دارد.
آدم ها شبیه هم نیستند و هرکسی را در حد خودش باید نمره داد. من هاشمی را شناسنامه انقلاب میدانم. ایشان از نظر سابقه و اندیشه عالی است اما این به معنا نیست که به او نمره 20 میدهیم نه، یقیننا هاشمی رفسنجانی هم اشتباه زیاد دارد. مثلا ایشان بسیار عاطفی است. به خاطر همین عاطفی بودن است که نمیتواند به دخترش بگوید که کمتر وارد حاشیه شود. یا ایشان رانندهای داشت که باید بعد از 4 سال عوض میشد و اگر آیتالله هاشمی این را می فهمید میگفت: نه، من با او انس گرفتم و نمیخواهد او را عوض کنید. آیتالله هاشمی خوشبینی مفرط نسبت به افراد دارد. ببینید چه حملههای به ایشان شد اما آیتالله هاشمی به دلیل ان روحیه عاطفی، برخوردی با این آقایان نکرد.
آفای روحانی هم نسبت به گذشته تغییری محسوسی کرده است یا نه همان روحانی سالهای قبل است؟
ببینید بنده از نظر بینشی مشکلی با روحانی ندارم بلکه همراه او نیز هستم اما در برخی روشها به او «ان قلت» دارم. به طور مثال وزارت علوم در دولت یازدهم کارنامه خوبی از خود نشان نداده است. این وزارتخانه 9ماه وزیر داشته، 6 ماه سرپرست، سه نفر معرفی شدهاند که مجلس رای نداد که بالاخره به آقای فرهادی ختم به خیر شد. بنده به ایشان گفتم که آقای روحانی وزیر علوم باید قابل و لایق باشد. لایق باشد که وزارت خانه را اداره کند و قابل باشد تا مجلس به او رای اعتماد بدهد. الان اداره شدن 27 دانشگاه با سرپرست چه معنایی دارد؟ نسبت به مسئله نان نیز اعتراض داشتم. به ایشان گفتم که گران کردن نان در آخر سال چه معنایی دارد؟ زندگی مردم با این نان گره خورده است و خوب نیست قیمت آن را بالا برد.
در مورد سیاست خارجی و مذاکرات هستهای با آقای روحانی حرف نزدید؟
نه، اما من مذاکرات را تایید می کنم و معتقد هستم باید کمی فضا باز شود تا کارشناسان امر در جریان امور قرار بگیرند.
میگید چرا ؟ بابا مردم تو این مملکت از داروی تقلبی و بی دارویی میمیرن بعد اولین پروازمون به صنعا کمک هایی دارویی و بشر دوستانه است . میخوام بدونم ما مردم ایران بشر نیستیم که کسی دوستمون داشته باشه . خدایا همه ی چیزهایی این مملکت چمدون چمدون داره بیرون میره و خودمون تو فقر و بدبختی . (294882)