به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۳ - ۰۷:۵۶
 
۸
تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۳۰ ساعت ۱۴:۱۷
کد مطلب : ۷۸۴۰۹
معنای اعتدال را به نزدیکی با اصولگرایان تعبیر کردند

قرار‌ نبود اعتدال بسود اصولگرایان تمام شود

قرار‌ نبود اعتدال بسود اصولگرایان تمام شود
گروه سیاسی-رسانه ها: رئیس‌ دفتر رئیس‌جمهور در دولت اصلاحات این روزها در موسسه گفت‌وگوی ادیان که خود ریاست آن را برعهده دارد، فعالیت می‌کند. حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمدعلی ابطحی مانند گذشته در فعالیت‌های سیاسی حضور ندارد و بیشتر وقت خود را با مسائل مذهبی و فرهنگی سپری می‌کند. هنگامی که درخواست گفت‌وگو را با ایشان در میان گذاشتم با اندکی طمأنینه پذیرفت. او معتقد بود از مفهوم اعتدال آقای روحانی تعبیر مناسبی صورت نگرفته و مفهوم اعتدال به سود اصولگرایان تمام شده است. این عضو مجمع روحانیون مبارز همچنین تصریح کرد: «گروه‌های فشار که در دوران اصلاحات وجود داشتند دوباره احیا شده‌اند». در ادامه متن گفت‌وگوی روزنامه «آرمان» با حجت‌الاسلام سیدمحمدعلی ابطحی را از نظر می‌گذرانید.

یکی از شعارهای اصلی آقای روحانی در دوران مبارزات انتخاباتی تقویت فضای مدنی، احزاب و تشکل‌های سیاسی بود. دولت آقای روحانی در حالی که نزدیک به دو سال از عمر آن می‌گذرد چه عملکردی در این زمینه داشته است؟
درمجموع دولت آقای روحانی را دولت موفقی می‌دانم.دولت آقای روحانی در کلیات با توجه به واقعیت و مشکلات عملکرد قابل‌قبولی داشته است. در ابتدا توقعات زیادی از دولت آقای روحانی وجود داشت. ما این تجربه را در دوره اصلاحات هم از سر گذراندیم. در آن دوران هم ما با توقعات زیادی روبه‌رو بودیم. براساس قانون اساسی جمهوری اسلامی قدرت بین نهادهای مختلف تقسیم شده است و نهادهای گوناگون باید براساس میزان قدرتی که در اختیار دارند، فعالیت داشته باشند. به همین دلیل باید به این نکته توجه داشت که شعارهای آقای روحانی در دوران مبارزات انتخاباتی شعارهای دیگر حاضران قدرت نیست. برخی نهادها که اتفاقا قدرت زیادی را نیز دراختیار دارند از آقای روحانی حمایت نمی‌کردند و از کاندیدای دیگری حمایت می‌کردند. تجربه دوران اصلاحات و همچنین دوران آقای روحانی نشان داده که این‌گونه نهادها با برگزاری یک انتخابات، خود را جدا از منظومه قدرت به شمار نمی‌آورند و همواره و در همه حال خود را در چارچوب قدرت فرض می‌کنند.به همین دلیل اتفاقات مقطعی در سیاست‌ها و برنامه ریزی‌های آنها تأثیر چندانی ندارد. در نتیجه با توجه به شرایط منظومه قدرت، باید به آقای روحانی حق داد که اولویت‌های خود را جابه‌جا کند و با توجه به شرایط موجود دست به تدوین استراتژی بزند.به همین دلیل آقای روحانی مسائل کلی و سیاست خارجی و برداشتن تحریم‌ها را در اولویت اول خود قرار داد. بنده معتقدم شعارهای مدنی آقای روحانی که قابل اندازه گیری در جامعه است، بیشتر مورد توجه مخالفان آقای روحانی قرار گرفته است. به همین دلیل مخالفان آقای روحانی از ابزار قدرت استفاده می‌کنند که این شعارها تحقق پیدا نکند. این عده تلاش می‌کنند به صورت سمبلیک به افکار عمومی نشان بدهند که همچنان دارای قدرت هستند و اتفاق خاصی رخ نداده است.

آقای روحانی این مسئله را درک کرده است.
آقای روحانی گمان می‌کند اگر وارد درگیری و کشمکش با این عده شود علاوه براینکه به نتیجه نخواهد رسید، برنامه‌ها و سیاست‌های دیگرش نیز آسیب خواهد دید. نکته دیگر اینکه آقای روحانی در کابینه خود تنهاست. آقای روحانی در زمینه جامعه مدنی یاور و همراهی در کابینه همانند خودش ندارد.

آیا آقای روحانی در چینش کابینه خوب عمل کرده است؟
برخی معتقدند که آقای روحانی تنها کسی است که روی شعارهای خود پافشاری می‌کند و همچنان بر سر وعده‌های خود با مردم ایستاده است.اغلب وزارتخانه‌های دولت آقای روحانی حالت ایستا و یکسانی دارند و اگر به‌جای آنها اشخاص دیگری هم انتخاب می‌شدند شاید زیاد تفاوت نمی‌کرد. در بیشتر اتفاقات مدنی اغلب اعضای کابینه آقای روحانی ظاهرا حالت بی‌تفاوت دارند و دخالت مستقیمی درحد انتظار نمی‌کنند. در نتیجه هنگامی که آقای روحانی مجموعه این شرایط را مشاهده می‌کند. چاره‌ای جز این ندارد که حوزه‌های مدنی را در اولویت‌های بعدی خود قرار بدهد. این درحالی است که مخالفان آقای روحانی نسبت به مسائل جامعه مدنی به شدت حساسیت دارند. شرایط کار هم‌اکنون به جایی رسیده که نمایندگان مجلس، وزیر ارتباطات دولت آقای روحانی را به مجلس احضار می‌کنند و ایشان را مورد بازخواست قرار می‌‌دهند که چرا سرعت اینترنت تغییر کرده است و یا بالا رفته است. آقای روحانی در چنین فضا و شرایطی قرار گرفته است. مخالفان آقای روحانی نیز به لحاظ سمبلیک روی چنین مسائلی تأکید می‌کنند تا قدرت خود را به افکار عمومی و نسل جوان نشان دهند و به صورت تلویحی اعلام کنند که اتفاق خاصی رخ نداده است. این عده تلاش می‌کنند این نکته را به افکار عمومی منتقل کنند که آقای روحانی هر کاری دوست داشته باشد نمی‌تواند انجام دهد و ما هم در قدرت سهیم هستیم و باصطلاح خودشان، جلوی خطاهای دولت را خواهیم گرفت.

چینش کابینه تأثیر بیشتری بر عملکرد فضای مدنی گذاشته یا سیاست‌هایی که دولت و به‌خصوص وزارت کشور در زمینه جامعه مدنی در پیش گرفته است؟
چینش کابینه یک بحث است، با این وجود جدا از چینش کابینه برخی مسائل دیگر نیز وجود دارد. هنگامی که رقبای آقای روحانی از خود قدرت نشان دادند متأسفانه حتی وزرایی که از نظر سابقه سیاسی جز جریان اصلاحات تعریف می‌شدند نیز بیشتر امکانات کشور را در اختیار رقبای اصولگرایان قرار دادند. بنده معتقدم تعبیر نارسایی از مفهوم اعتدال در دولت آقای روحانی صورت گرفته است، به شکلی که در اغلب مواقع اعتدال به معنای حمایت از اصولگرایان تعریف می‌شود. این مساله حتی درمورد وزرایی که سابقه اصلاح‌طلبی دارند نیز صادق است.

وزرای اصلاح‌طلب کابینه گمان می‌کنند اگر از اصولگرایان حمایت کنند و امکانات را دراختیار آنها قرار بدهند، درصد آسیب‌پذیری خود را کاهش داده و به عنوان شخصیت‌های معتدل شناخته می‌شوند. اصولگرایان نیز به این نقطه ضعف پی برده‌اند. به همین دلیل هرچه وزرای کابینه امکانات و امتیازات بیشتری در اختیار آنها قرار می‌دهند بیشتر این وزرا را تحت فشار قرار می‌دهند تا امتیازات بیشتری بگیرند. بنده معتقدم اغلب وزرای کابینه آقای روحانی اهمیت بیشتری به سخنان اصولگرایان اعم از حامیان احمدی‌نژاد و بقیه اصولگرایان می‌دهند تا سخنان و تفکرات خود آقای روحانی.

برخی معتقدند که دخالت مدیران دولت قبل در بدنه دستگاه اجرایی دولت روحانی همچنان وجود دارد. از سخنان شما چنین برداشت می‌شود که این وضعیت تاثیرپذیری در بین وزرای کابینه هم وجود دارد. آیا همین منظور را دارید؟
به هر حال این وضعیت در بین وزرای کابینه آقای روحانی قابل مشاهده است. برخی وزرای کابینه معنای اعتدال را به معنای نزدیکی به اصولگرایان تعبیر کرده اند. نتیجه این وضعیت به این صورت درآمده است که علاوه براینکه کابینه به سمت اصولگرایان تمایل پیدا کرده اصولگرایان نیز از این وضعیت استفاده می‌کنند. بخشی از اصولگریان هرگاه احساس کنند منافعشان به خطر افتاده، هجمه‌ها را علیه دولت بیشتر می‌کنند تا به این وسیله به اهداف موردنظر خود برسند.

اصلاح‌طلبان از وضعیت موجود راضی هستند؟
بنده با توجه به واقعیت‌های اجتماعی، دولت آقای روحانی را دولت موفقی قلمداد می‌کنم. ما نباید این مساله را از یاد ببریم که چه اتفاقی قرار بود با شخصی به جز آقای روحانی رخ بدهد؟ معلوم نبود اگر آقای روحانی سر کار نمی‌آمدند وضعیت به چه شکلی پیش می‌رفت. به همین دلیل ما از دولت آقای روحانی راضی هستیم و معتقدیم با توجه به واقعیت‌های اجتماعی و سیاسی، عملکرد موفقی داشته است.این عملکرد موفق شامل کابینه دولت تدبیر و امید هم می‌شود. آقای روحانی مجبور بود این کابینه را از آرای نمایندگان مجلس عبور بدهد. نماینده‌ای که وزیر را برای بالارفتن سرعت اینترنت به مجلس احضار می‌کند و یا آقای ظریف را در اوج محبوبیت بین‌المللی به چالش می‌کشد.البته این حق قانونی نمایندگان است. واقعیت این بود که آقای روحانی باید از همین مجلس و با توجه به همین شرایط برای وزیران پیشنهادی رأی اعتماد می‌گرفت.

این دولت در زمان‌هایی که باید مشی اصلاح‌طلبی به خود بگیرد اصولگراست و در زمان‌هایی که باید رویه اصولگرایی را دنبال کند از استراتژی‌های اصلاح‌طلبی استفاده می‌کند. البته برداشت‌های متفاوت از مفهوم اعتدال نیز به این وضعیت دامن زده است. چرا دولت تکلیف خود را در مواجهه با جریان‌های سیاسی شفاف‌تر مشخص نمی‌کند؟
معتقدم مفهوم اعتدال به‌صورت ناکافی معنا و تعریف شد. این درحالی است که به صورت عملی «اعتدال» به معنای رضایت اصولگرایان تعبیر شده است، درحالی که معنای اعتدال به معنای رضایت اصولگرایان نبود. مفهوم اعتدال به معنای رضایت همه جریان‌های سیاسی در کشور بود. قرار نبود مفهوم اعتدال تنها به سود اصولگرایان تمام شود. نکته اصلی دقیقا همین جاست. تصور همه مردم از دولت آقای روحانی این بود که همه جریان‌های سیاسی در این دولت در چارچوب قانون قادر خواهند بود از یک فرصت برابر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برخوردار باشند. در عمل اما این قضیه آنطور که مدنظر بود، محقق نشد و تلاش شد به شکل‌های مختلف مطالبات اصولگرایان توسط دولت تامین شود.

اگر بخواهید با یک کلمه بله و یا خیر به سوال من پاسخ بگویید آیا اصلاح‌طلبان از آقای روحانی راضی هستند؟
نمی‌توان در این زمینه یک نظریه عمومی مطرح کرد و با بله و یا خیر اظهارنظر کرد. اگر می‌شد من این کار را می‌کردم. در شرایط فعلی دیدگاه‌های متفاوتی درباره دولت روحانی وجود دارد. این درحالی است که در کنار دیدگاه‌های متفاوت باید واقعیت‌های اجتماعی و سیاسی را نیز درنظر گرفت. بنده تنها به‌عنوان یک عقیده می‌توانم عنوان کنم که دولت آقای روحانی موفق بوده است.

آقای روحانی در سخنرانی اخیر خود عنوان کردند که کسانی که«کلت» و «دستبند» دارند نمی‌توانند اجتهاد کنند. به نظر شما هدف آقای روحانی از این اظهارنظر چیست؟
این جمله آقای روحانی جمله کاملا روشنی بود و بنده با این مساله کاملا موافق هستم. معنای سخن آقای روحانی این بود که هیچ شخصی نباید تفسیر شخصی از اسلام داشته باشد و براساس آن اقدام کند. دراین‌باره از یک طرف «بحران فهم» وجود دارد و از طرف دیگر برخی علیه دولت بهانه‌گیری می‌کنند. سخن آقای روحانی به این مضمون بود که در کشور اسلامی همه باید قانون را سرلوحه کار خود قرار بدهند و آن را رعایت کنند. اگر کسی از طرف خود اجتهاد کند که به فرض این بخش از قانون، اسلامی نیست. در آینده ممکن است عده‌ای مدعی شوند که برخی از مسائل دیگر نیز درست نیست و ما به سلیقه خودمان امربه معروف و نهی از منکر می‌کنیم.به هر حال این دور تسلسل باید در نقطه ای به پایان برسد. اگر کسانی که «نهی از منکر»می کنند به قانون پایبند نباشند کسی نمی‌تواند جلوی آنها را بگیرد. هنگامی می‌توان جلوی این عده را گرفت که بتوان به قانون استناد کرد. به هر حال مبانی اسلام در قانون اساسی ما مستتر است و کسانی که قانون اساسی جمهوری اسلامی را نوشتند با توجه به مبانی دینی و سیره پیامبر اسلام و ائمه‌اطهار(س) این کار را کردند. بنده کاملا با سخن آقای روحانی موافق و همراه هستم. هیچ‌کس نمی‌تواند قانون را به صورت شخصی و گروهی تفسیر کند و سپس به آن عمل کند. هنگامی که کسی قانون را اجرا می‌کند درواقع درحال اجرای احکام اسلام نیز هست. نمی‌توان بین قانون و اسلام در جمهوری اسلامی تفکیک قائل شد.

هجمه‌ها علیه آقای روحانی به همان شدت هجمه علیه دولت اصلاحات است؟
نمی‌توان حجم هجمه‌ها علیه دولت اصلاحات را با هجمه‌ها با دولت آقای روحانی مقایسه کرد. یعنی قابل اندازه‌گیری نیست. بنده معتقدم برخی در حال برانگیختن حساسیت‌هایی از جنبه باصطلاح ارزشی بی‌دلیل دینی علیه دولت و شخص آقای روحانی هستند تا دوباره به دوران سابق خود بازگردند.

حامیان محمود احمدی‌نژاد به این مساله دامن می‌زنند؟
هم حامیان احمدی‌نژاد و هم کل جریان اصولگرایی در این مسئله سهیم هستند.من بین حامیان احمدی‌نژاد و جریان اصولگرایی هیچ گونه تفکیکی قائل نیستم. به هر حال محمود احمدی‌نژاد محصول سیاست‌های جریان اصولگرایی است و همه اصولگرایان در خوب و بد دولت احمدی‌نژاد مقصرند.

آقای زاکانی به‌تازگی مدعی شده‌اند احمدی‌نژاد محصول سیاست‌های اصولگرایان نیست و احمدی‌نژاد هیچ سنخیتی با اصولگرایان ندارد.
س ما در ستاد احمدی‌نژاد فعالیت می‌کردیم؟ پس چه کسانی بودند که عنوان می‌کردند احمدی‌نژاد را [...] انتخاب کرده است؟ با این حساب اصولگرایان اگر در انتخابات سال84 شرکت کرده‌اند باید بین آقای ‌هاشمی و آقای احمدی‌نژاد یکی را انتخاب کرده باشند.بنده از اینکه آقای زاکانی طرفدار آقای‌ هاشمی بشود، استقبال می‌کنم.

برخورد با علی مطهری در شیراز و همچنین نامه‌های تهدیدآمیز و نیز حواشی حضور آیت‌ا... ‌هاشمی در دانشگاه امیرکبیر را چگونه تحلیل می‌کنید؟
معتقد نیستم کسانی که از ابزار دین برای پیشبرد اهداف خود استفاده می‌کنند متدین‌تر هستند. فعال‌ترشدن گروه‌های فشار بیشتر برای به رخ کشیدن قدرتشان به افکار عمومی و همچنین دولت آقای روحانی است. به‌تازگی آقای احمدی‌نژاد در بابل با آرامش کامل سخنرانی کرد. قطعا هیچ شخصی در کشور معتقد نیست هواداران آقای احمدی‌نژاد از دوستداران آیت‌ا... ‌هاشمی یا سیدحسن خمینی بیشتر است. در واقعیت هم چنین نیست. مساله اینجاست که آقای احمدی‌نژاد می‌تواند در آرامش کامل سخنرانی کند، اما شخصیت‌های طرفدار دولت نمی‌توانند با آرامش سخنرانی کنند. این مساله یک نشانه بسیار بزرگ است که نشان می‌دهد همه قدرت و نفوذ در اختیار دولت نیست. گروه‌های تندرو اتفاقا از بیان اینکه تبلیغ کنند، قدرت همچنان در اختیار ماست، ابایی ندارند. درعین حال عناصر موجود در دولت هم در این زمینه عملکرد مناسبی ندارند. دلیل این مساله هم این است که عناصر متمایل به اصولگرایان در چینش کابینه لحاظ شده است. هنگامی که استاندار استان فارس در مخالفت با حضور سخنرانی علی مطهری سخن می‌گوید اما فرماندار بابل به جلسه سخنرانی احمدی‌نژاد می‌رود و پای سخنرانی وی می‌نشیند، نشان می‌دهد که دولت فاقد ابزار لازم برای پیشبرد اهداف سیاسی و مدنی خود است. پشت‌پرده این وضعیت نیز کاملأ روشن است که انگیزه سیاسی مطرح است.

شخصیت‌هایی به مانند ناطق‌نوری و سیدحسن آقا خمینی جز هیچ جریان سیاسی نیستند و شأنیت فراتری نسبت به جریان‌های سیاسی دارند. حتی آقای علی مطهری نیز در همین گروه افراد جای می‌گیرد. با این وجود این عده در حمایت از دولت سخن می‌گویند. مخالفان دولت به هر شکل و ابزاری تلاش می‌کنند این نکته را به افکار عمومی القا کنند که تاثیرگزاری آنها بالاست آقای روحانی نمی‌تواند هر کاری که دوست داشت، انجام بدهد.

عکس‌العمل آقای روحانی در این زمینه چگونه بوده است؟
دولت در این زمینه توانایی لازم را ندارد. من فکر نمی‌کنم آقای روحانی دوست داشته باشد چنین اتفاقی بیفتد.

چرا این شائبه به وجود آمده که تاثیرگذاری گروه‌های تندرو بیشتر است؟
این مساله دو دلیل مهم دارد؛ دلیل اول کسانی هستند که در لایه‌های پنهان دارای جایگاه هستند و تلاش می‌کنند این نکته را به افکار عمومی القاء کنند که با روی کار آمدن آقای روحانی اتفاق خاصی رخ نداده است. دلیل دوم به ضعف در بدنه دولت باز می‌گردد که فکر می‌کند اعتدال به معنای سهم‌دهی به اصولگرایان است.

مدیران باقی مانده از دولت قبل که در دستگاه‌های اجرایی دولت آقای روحانی وجود دارند چه نقشی در این زمینه دارند؟
منظورم تنها هوداران احمدی‌نژاد نیست و بلکه فضا عمومی‌تر و جدی‌تر از هواداران احمدی‌نژاد است. منظور من گروه‌هایی است که در انتخابات ریاست‌جمهوری از کاندیدایی به جز آقای روحانی حمایت کردند و دوست نداشتند، آقای روحانی سرکار بیاید. به نظر من همه این گروه‌ها در مقابل آقای روحانی موضع گیری کرده اند.هدف اصلی این عده هم این است که به افکار عمومی این نکته را القاء کنند که قدرت ما از دولت بیشتر است. این وضعیت به‌خصوص در آستانه انتخابات بسیار جدی تر خواهد شد و این عده خود را بیشتر به رخ دولت می‌کشند. این گروه تلاش می‌کنند انتخاب آقای روحانی را یک سوءتفاهم نشان دهند و معتقدند که آقای روحانی باید خواسته‌های‌آنها را برآورده کند.

چرا شما بین احمدی‌نژاد و اصولگرایان فاصله قائل نیستید؟
معتقدم احمدی‌نژاد و اصولگرایان جز یک مجموعه فکری هستند و ما نباید فریب فاصله جبری اصولگرایان از احمدی‌نژاد را بخوریم.ممکن است احمدی‌نژاد و اصولگرایان در «تقسیم قدرت» با هم مشکل پیدا کردند اما همه ما به خاطر داریم که قاطبه اصلی اصولگرایان با تمام وجود از احمدی‌نژاد حمایت می‌کردند و همه آنها در روی کار آمدن وی نقش داشتند. این وضعیت درباره هر دو دولت احمدی‌نژاد وجود داشت.در دور دوم انتخابات حتی منتقد تندی چون محمدباقر قالیباف هم عنوان کرد به احمدی‌نژاد رأی داده‌ام. در نتیجه هنگامی که اصولگرایان و احمدی‌نژاد در تقسیم قدرت با یکدیگر مشکل پیدا می‌کنند و دچار چالش می‌شوند دلیلی براین مساله نیست که این دو در یک چارچوب فکری حضور ندارند.

حضور آیت‌ا... ‌هاشمی در جمع دانشجویان دانشگاه امیر کبیر تلنگری به جنبش دانشجویی بود. دولت اصلاحات از یک جنبش دانشجویی فعال و قوی برخوردار بود که دولت را در پیشبرد اهداف مدنی و سیاسی خود یاری می‌داد. وجود جنبش دانشجویی در دولت روحانی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
راه‌های تاثیرگزاری و نفوذ دولت به دانشگاه‌ها به شکل‌های مختلف چندان همواره نشده است. نظرات غیرقابل تغییری که نهادهای نظارتی نسبت به جنبش دانشجویی دارند سبب شده روزنه‌های‌های نفوذ دولت به فضای دانشگاه‌ها آنطور که دولت خودش می‌خواهد، نباشد. دانشگاه به دلیل فهم متفاوتی که نسبت به بخش‌های دیگر جامعه دارد به صورت عقلانی در مورد مسائل هزینه می‌کند. دانشجو در سال‌های گذشته به «مرغ عروسی و عزا» تبدیل شده بود که هر کسی یا خود را بخشی از جنبش دانشجویی معرفی می‌کرد یا اینکه علیه آن موضع‌گیری می‌کرد.هنگامی که جنبش دانشجویی خود را در اختیار یک تفکر مشخص قرار می‌دهد رفتار عقلانی‌تری از خود نشان می‌دهد. حضور آقای‌هاشمی در دانشگاه را هم نمی‌توان به معنای حضور جبهه اصلاحات تلقی کرد. آقای‌هاشمی همچنین ادعایی ندارند. ایشان معتقدند که هم در بین اصولگرایان و هم در بین اصلاح‌طلبان دارای ظرفیت سیاسی هستند. درنتیجه نمی‌توان حضور آقای ‌هاشمی در دانشگاه امیرکبیر را معیار سنجش سیاسی جناحی برای جنبش دانشجویی به‌شمار آورد.

مساله تائید صلاحیت اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس آینده وجود دارد. اصلاح‌طلبان انتظار دارند آقای روحانی در این زمینه چگونه تعاملی با این جناح داشته باشد؟
به‌صورت طبیعی انتظار اصلاح‌طلبان این است که آقای روحانی در این زمینه رایزنی‌های لازم را داشته باشد. با این وجود زیاد نمی‌توان به رایزنی‌ها خوش‌بین بود. انتخابات مجلس آینده بسیار مهم است. موفقیت و یا عدم موفقیت آقای روحانی در چهار سال دوم ریاست‌جمهوری ایشان مشخص خواهد شد. مجلس نهم برای دولت آقای روحانی و دولت، مجلس موردنظر صددرصد برایش نبوده است. به همین دلیل تردیدی وجود ندارد که باید به انتخابات مجلس دهم توجه بیشتری کند. دولت آقای روحانی نیز باید توجه زیادی به انتخابات آینده داشته باشد.

به‌نظرم من موفقیت یا عدم موفقیت دولت آقای روحانی به انتخابات مجلس بستگی دارد. آقای روحانی اگر تلاش کند مجلسی همراه با دولت شکل بگیرد به این معناست که دولت می‌تواند امیدوار باشد در تحقق شعارهایی که به مردم داده است، موفق‌تر باشد. من معتقدم جریان کلی اصلاحات نیز باید در این زمینه به دولت کمک کند. نوعی «بلوغ نیمه‌کاره» در انتخابات ریاست‌جمهوری پیدا شد که باید در انتخابات مجلس کامل شود. منظور من از نیمه‌کاره این است که زمانی که آقای عارف قرار بود به سود آقای روحانی صحنه انتخابات را ترک کند و به تصمیم شورای مشورتی تمکین کند، باید شورای مشورتی مانند همه جهان از آقای روحانی چند پست و منصب مهم دولتی را مطالبه می‌کرد اما این کار را نکرد. تمکین آقای عارف از نظر شورای مشورتی و رئیس دولت اصلاحات نیز نشانه گذشت، فداکاری و بزرگ‌منشی آقای عارف است. به همین دلیل آقای عارف به شخصیتی محبوب و با ظرفیت‌های بالای سیاسی و اجتماعی تبدیل شده است.

نکته دیگر اینکه نظام‌سیاسی نیز بالاتر از ظرفیت آقای عارف را برنمی تابد. پیشنهاد من این است که حامیان دولت، اصلاح‌طلبان و هواداران آقای‌ هاشمی همگی آقای عارف را در انتخابات مجلس محور برنامه‌های خود قرار بدهند تا از ظرفیت به وجود آمده درباره آقای عارف بهترین استفاده به عمل بیاید. با این وجود پیش‌بینی نمی‌کنم پیشنهاد من جنبه عملیاتی پیدا کند.

شما چطور به این نتیجه رسیدید که آقای عارف می‌تواند محور اجماع همه گروه‌های تحول خواه باشد؟
به دودلیل به این نتیجه رسیدم؛ اول اینکه آقای عارف دارای ظرفیت موفقیت در انتخابات می‌باشد و دوم اینکه سقف بیشتری از این به اصلاح‌طلبان داده نخواهد شد. این مساله می‌تواند سبب انسجام بیشتر جریان اصلاح‌طلبی باشد.اصلاح‌طلبان باید بلوغ فکری و سیاسی خود را در انتخابات مجلس نشان دهند. جریان رقیب هم تلاش زیادی صورت می‌دهد که این بلوغ در بین اصلاح‌طلبان به وجود نیاید.اگر این بلوغ صورت نگیرد نمی‌توان آینده روشنی برای اصلاح‌طلبان در این انتخابات متصور شد. از یک طرف اصلاح‌طلبان با مسائل تائید صلاحیت‌ها روبه‌رو خواهند شد و از طرف دیگر اصلاح‌طلبان امکانات و ابزارهای کمتری نسبت به رقبا در اختیار دارند.

شما انتظار دارید آقای عارف رئیس مجلس آینده باشد؟
در شرایط فعلی من به بحث ریاست ایشان فکر نمی‌کنم. به نظر من آقای عارف می‌تواند کانون اجماع اصلاح‌طلبان، حامیان دولت و هواداران آقای‌ هاشمی باشد.

برنامه مجمع روحانیون مبارز برای انتخابات مجلس چیست؟
تاکنون بحثی در این مورد در مجمع مطرح نشده است.

با ورود اسامی اصولگرایان معتدل به لیست اصلاح‌طلبان و حالت عکس آن موافقید؟
نمی‌توان انتظار داشت مجلس آینده مجلسی باشد که یکدست در اختیار اصلاح‌طلبان قرار داشته باشد. به نظر من باید از همه امکانات استفاده کرد و از برخی اهداف تنازل کرد. با این وجود گمان نمی‌کنم افراد نامدار اصولگرا در لیست اصلاح‌طلبان قرار بگیرند و افراد نامدار اصلاح‌طلب در لیست اصولگرایان حضور داشته باشند.اگر همه بزرگان اصولگرا و اصلاح‌طلب تلاش کنند که مجلس آینده به دور از هرگونه افراط شکل بگیرد به سود همه جریان‌های سیاسی و در نهایت کشور خواهد بود.