گروه جامعه: تنها دوسال از اجرای طرح تحول سلامت میگذرد، صبح روز شانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۳ که مردم از خواب برخواستند مشاهده کردند که در بیمارستانهای دولتی کشور معجزهای رخ داده و هزینهها به شدت افت کرده و دیگر خبری از ارجاع بیمار به بخش خصوصی و یا دریافت زیر میزی نیست... صدا و سیمای ما که میخواست اثبات کند که از این دولت هم حمایت میکند، تمام قد از طرحی حمایت کرد که آگاهان علم اقتصاد سلامت و مدیران با تجربهی سابق نظام سلامت این طرح را عوامفریبانه، هزینهزا، غیر علمی، بر خلاف قوانین بالادستی و روح قانون و... میدانستند اما مردم و تودهی عوام جامعه که بیخبر از واقعیات این طرح ذوق زده شده بودند، وزیر بهداشت را موفقترین وزیر میدانستند، تریبونهای بیشمار برای وزیری که حالا رسانهی ملی برای مصاحبه با او فرش قرمز میانداخت در کنار برخی از کارهای خاص این وزیر کابینه؛ سبب شد که حتی برخی از اقشار فرهیختهی جامعه نیز گمان کنند که پشت طرح تحول سلامت خبری است،
به هرحال سه سال از عمر دولت گذشت، در کنار اختصاص دهها هزار میلیارد تومان به طرح تحول سلامت، دولت نتوانست حتی یک ریال صرف یارانهی تولید کند، قیمت نان را برای جبران هزینههای انجام شده در طرح تحول صد در صد افزایش داد تا فقرا داروی رایگان در صورت عدم دسترسی به نان و سوء تغذیه گیرشان بیاید، در این وانفسا شاید دوسال زمان لازم بود تا آن معلمی که به وزیر بهداشت نامه نوشته بود که پیگیر حقوق معلمان باشد به این نتیجه برسد که وضعیت نابسامان معیشت معلمان نیز به نقل قول از نایب رئیس اول مجلس ناشی از شکاف عمیق در اختصاص منابع بین وزارت بهداشت و آموزش و پرورش است؛ بالاخره دو سال زمان لازم بود که بازنشستگان دولتی با دست یابی به اسناد مالی سازمان خدمات درمانی دریابند که دولت اعتبارات خوبی را برای صندق بازنشستگی انها در طول سه سال اخیر اختصاص داده است اما...
متاسفانه سهم درمان از محل هزینههای این صندوق به حدی افزایش یافته که چیزی در کف دستان بازنشستگان به عنوان افزایش حقوق باقی نمانده است؛ تا پی ببرند جیک جیک مستانهی طرفداران طرح تحول سلامت از محل طعم خوب سفرهی بازنشستگان بلند شده است... حالا دولتی که از یارانه و اشتغال مانده تا طرح غیرعلمی و بدون پشتوانهی مطالعاتی تحول؟ سلامت به بار بنشیند، حالا دولتی که نارضایتی معلمان را در ازای اجرای طرح بدون همزاد تحول سلامت در کل دنیا به جان خرید، حالا دیگر کارش از اصلاح گذشته است و دیگر فرصتی برای دولت برای تصحیح این اشتباه بزرگ باقی نمانده است، حالا دیگر این مخالفان دولت نیستند که در مورد اشتباهات دولت در اجرای طرح تحول سلامت سخن میگویند؛ حالا دیگر آنقدر آش شور شده است که سخنگوی وزارت بهداشت و مدافع دو آتشهی ایدهی تحول سلامت (به نقل از دکتر خوش چهره) در نشست خبری بگوید که ادعا نمیکنیم کارمان کامل است و ایراد داریم. حالا بعد از دو سال حرکت با موتوری پر از سر و صدا و آلودده و مخرب؛ حالا که بنزین تمام کردهاند؛ آقای سخنگو اعلام کردهاند که گوش هایمان دارد میشنود! گوشهای شنوایی هم داریم؟
حالا منابع رسمی دولت در گزارشهای رسمی میگویند که پرداختی از جیب مردم با وجود این همه اعتبارات بیحساب و کتاب افزایش نیز یافته است؛ چه آنکه اگر منابع دولت نیز نگویند هرکس که این روزها سری به آزمایشگاههای تشخیص طبی و مراکز تصویربرداری و مطبهای خصوصی بزند؛ خواهد فهیمد که دست کم هزینهها، سه برابر زمان روی کار آمدن دولت تدبیر و امید شده است؛ حالا دیگر زمان بیخبری سپری شده است و لازم نیست که پرستاران و کادر درمانی با هزار گرفتاری با لو دادن فیش حقوقی چند ده میلیونی و بالای صد میلیونی برخی از مدافعان طرح تحول سلامت و مجریان این طرح به روشنگری بپردازند.
در این روزها دکتر جانبابایی رئیس دانشگاه علوم پزشکی مازندران نیز پرده از افزایش دندانهای پوسیده و دندانهای کشیده شده در دهان هم استانیهایش در طی سالیان اخیر برداشت تا از درون دولت و از درون وزارت بهداشت سند حقانیت گفتههای کسانیکه در طول دو سال اخیر مظلومانه نقد کردند و زشتی و تندی شنیدند و حتی پیه تبعید و تحقیر را به جان خریدند از درون دولت و از درون دستگاه متولی سلامت مردم و مجری طرح تحول سلامت بیرون بیاید؛ همانها که گفته بودند طرح تحول سلامت به ارتقای سلامت جامعه کمکی نخواهد کرد و در واقع فقط و فقط تزریق پول است به بخش درمان و دیگر لاغیر؛ اما حالا منتقدان گوشهای نشستند و زبان گویای آنها؛ معلمان و کارگران و پرستاران و گرسنگان و بیکاران و بازنشستگان و آمارهای رسمی نهادهای رسمی شدهاند که وخامت اوضاع سلامت کشور را تشریح میکنند. واقعا که زمان، حلال دردهاست و اگرچه میتواند متاسفانه از بین برندهی منابع یک کشور نیز باشد.
به نظر میرسد حال که دولت روحانی تمام اهداف و وعدههای داده شده به مردم در سال ۹۲ از اشتغال گرفته تا جبران قدرت خرید مردم و اختصاص یارانهی تولید و... را فدای اجرای این طرح کرده است؛ دست کم میتواند برای اینکه علم مدیریت نظام سلامت به تکامل بیشتر برسد به ادامهی این طرح ادامه دهد تا در ابعاد واقعی و نه در حد یک طرح نیمه تمام و در ابعاد چند ده میلیارد دلاری ابعاد خسارت بار این طرح برای متخصصین اقتصاد سلامت در جای جای دنیا مشخص شود تا یکبار برای همیشه برای دولتها و ملتهای دنیا هزینهی اجرای یک طرح بدون گایدلاین و بدون سطحبندی خدمات و بدون مدیریت تکنولوژی سلامت مشخص و عبرت آموز شود؛ که این تداوم در اجرای طرح تحول سلامت را بزرگترین خدمتی میدانم که به نظرم دولت آقای روحانی میتواند به پیشرفت علم اقتصاد سلامت در دنیا بکند.
برای تداوم و کامل شدن طرح تحول سلامت به اعتقاد بنده تنها یک گام تا تحقق همهی اهداف مجریان طرح تحول مانده که آنهم به دست گرفتن بیمهی تامین اجتماعی... نمیدانم اخباری که این روزها در محافل خصوصی و بعضا رسانهای در مورد تلاش دست هایی پشت پرده از دولت برای متقاعد کردن مجلس در تصویب قانونی برای حذف سازمان تامین اجتماعی از زیر مجموعهی یک وزیر و اختصاص آن به وزارت بهداشت واقعیت دارد یا نه؟! که اگر چنین امری واقعیت داشته باشد، باید گفت که اگر احمدینژاد اعتبار خود را با قانون هر فرزند یک میلیون تومان و ساخت سد گتوند و صدها اقدامی از این دست به افول نهاد، اما روحانی تنها یک اشتباه کرد...
تن دادن به اجرای طرح تحول سلامت و گیر کردن در باتلاقی که خلاصی از آن میسر نیست... بله قطعا تاریخ هر آنچه از اشتباهات ریز و درشت احمدینژاد بنویسد در مورد روحانی قطعا خواهد نوشت که رئیسجمهوری بود که تن به اجرای طرحی داد که در عصر ارتباطات و دانش و مدیریت، با هیچ منطقی به لحاظ علمی و عقلانی سازگار نبود، طرحی که در قبال رضایت اندکی از مردم و حل بخش اندکی از مشکلات مردم؛ فوج فوج تودههای مردم را از او دور کرد، قطعا آیندگان برای آقای روحانی و مغز متفکر سازمان مدیریت و برنامهریزی وی خواهند نوشت که در قرن بیست و یکم اینان کسانی بودند که دهها هزار میلیارد تومان از اعتبارات کشور را صرف اجرای طرحی بدون گاید لاین، طرحی بدون سطحبندی خدمات، طرحی بدون مدیریت تکنولوژی سلامت و... کردند، قطعا به نام آقای روحانی خواهند نوشت که ایشان رئیس دولتی بودند که دهها هزار میلیارد تومان از سرمایهی ملی این کشور را صرف اجرای طرحی کردند که تمام دنیا به نادرست بودنش چند دهه قبل پی برده بودند.
قطعا خواهند نوشت که روحانی رئیسجمهوری بود که برای اجرای چنین طرح بدون پشتوانهی علمی، حاضر شد به نامهی دهها هزار پرستار و پنج اقتصاددان برتر ایران و اعتراضات سنگین کارشناسان اقتصاد سلامت و... پاسخ ندهد، او رئیسجمهوری بود که برای اجرای این طرح عجیبالخلقه حاضر شد آنقدر در تنگنای بودجه قرار بگیرد که باتوم خوردن معلمان ناراضی را ببیند و دم بر نیاورد اما به تداوم این طرح تن بدهد!