در میان دستگاههای فرهنگی، بیشترین بودجه نصیب سازمان صداوسیمای جمهور اسلامی میشود. در بودجه سال گذشته کل کشور، سهم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان متولی اصلی فرهنگ در کشور، از ۶۰۰۰ میلیارد تومان بودجه فرهنگی در سال گذشته، کمتر از۱۳ درصد بود و ۸۷ درصد مابقی، در اختیار نهادها، سازمانها، بنیادها و ارگانها قرار گرفت. سهم سازمان صداوسیما هزار میلیارد تومان بود که در بودجه سال جاری، با 35 درصد افزایش، به 1335 میلیارد تومان بالغ شد. بخشی از انتقاد اخیر رهبر معظم انقلاب از عدم اهتمام در بخش فرهنگ و تولید محتوا، میتواند متوجه این دستگاه عظیم فرهنگی شود که تولید فرهنگی آن به لحاظ بودجهای، باید قاعدتاً بیشتر از دستگاههای مسئول دیگر باشد.
قادر باستانی (نویسنده و مدرس علوم ارتباطات اجتماعی) در اینباره گفت: سازمان صداوسیما به جهت امکانات وسیع و نیروی انسانی بسیار زیاد، امکانات خوبی برای تولید فرهنگی در اختیار دارد، اما نگاه تنگ نظرانه موجود در این سازمان باعث شده است، محتوای تولید شده، تناسب چندانی با توان و ظرفیت بزرگ آن نداشته باشد.
وی افزود: تولیدات نازل فرهنگی و کمتوجهی رسانه ملی به مقولههای مهم ملی و البته تحولات متعدد در فناوریهای ارتباطات، باعث شده است که جوانان و نوجوانان، اغلب از رادیو و تلویزیون عبور کردهاند و اوقات خودشان را در فضای مجازی با رسانههای آنلاین سپری میکنند. در واقع برنامههای تولیدی صداوسیما، جذابیت کمی برای نسل جدید دارد و اغلب برنامهها، حالت دافعه برایشان ایجاد میکند.
باستانی تصریح کرد: در دنیا، رسانه با مخاطب خود شناخته میشود. رسانهای که نتواند مخاطب خود را ارضا و اقناع کند، ناگزیر به ترک صحنه است، چون ارتزاق شبکههای رادیویی و تلویزیونی از پول آگهیهاست و کسی به رسانه کممخاطب آگهی نمیدهد. در کشور ما، رسانه ملی به برکت وجود بودجه هزار میلیاردی از خزانه عمومی و عدم وابستگی به حجم مخاطب، این موضوع را فعلاً جدی تلقی نمیکند. اما تا چند سال آینده گردانندگان سازمان صداوسیما، با ریزش مضاعف مخاطبان جوان، متوجه این خبط عظیم خواهند شد.
این استاد دانشگاه تأکیدکرد: تولید فاخر فرهنگی در صداوسیما، با توجه به غنای فرهنگی کشور ما، سادهتر است، اما میبینیم که بزرگان فرهنگ و هنر کشور، جایی در تولیدات رسانه ملی ندارند. مثلاً در حوزه ادبیات داستانی، کدامیک از نویسندگان بزرگ معاصر، امثال محمود دولت آبادی در برنامههای رسانه ملی شرکت دارند. چرا شاعران و نویسندگان بزرگ ما راهی به تلویزیون پیدا نکردهاند؟ چرا تا به حال برای ساخت فیلمها و سریالها، به سراغ اقتباس از آثار ادبی بزرگ، مثل کلیدر یا آثار نویسندگان ارزشمندی مانند سیمین دانشور و امثال ایشان نرفتهاند؟
وی با اشاره با انتقادها و هشدارهایی که هر ساله از سوی منتقدان و حتی مقامات عالیرتبه نظام اظهار میشود، گفت: چرا با وجود این همه انتقاد، کسی به سراغ حل مشکل نمیرود؟ آیا تاکنون ضرورت اعمال این انتقادات در صداوسیما حس شده؟ یا شورای نظارت بر صداوسیما، قدرت اعمال نظر در این سازمان را داشته است؟ متاسفانه خیر، زیرا صداوسیما یک سازمان فعالِ مایشاء بوده است.
باستانی خاطرنشان کرد: اگر نگاهی به تلویزیونهای همین کشورهای همسایه خودمان، مثل جمهوری آذربایجان، پاکستان، ترکیه و هند بیندازیم، میبینیم که بیشتر برنامهها با حضور هنرمندان و شخصیتهای مهم فرهنگی آن کشورها تولید و پخش میشود. در حالی که در تلویزیون ما جای بسیاری از چهرههای فرهنگی و شخصیتهای مهم خالی است. برای تولید فرهنگی فاخر، باید بزرگان عرصه فرهنگ ملی را بر صدر نشاند و به آنها اهمیت داد. مقابله در برابر فرهنگهای مهاجم، نیاز دارد که به داشتههای فرهنگی خودمان تکیه کنیم و حذف بزرگان فرهنگ، تنها باعث ضعف فرهنگی و آسیبپذیری دربرابر تهاجمها شده است.
باستانی اضافه کرد: تولید محتوای غنی فرهنگی، نیازمند فضایی است که نگاههای تنگنظرانه جای خود را به واقعبینی بدهد. چرا تلویزیون، بیشترین مخاطب را در برنامههای فوتبالی دارد؛ چون از بهترینهای موجود در این ورزش استفاده میکند. بخش فرهنگ هم همین است؛ اگر از بهترینها استفاده شود، برنامه فاخر تولید میشود و مخاطب فراوان پیدا میکند. الان تلویزیون بخش بزرگی از تایم خود را صرف تولید و پخش برنامههای مذهبی میکند. اما این برنامهها اثرگذاری کافی ندارد، چون مخاطب کافی ندارد و توان جذب نسل جدید را ندارد. درحالیکه وقتی تولید و پخش برنامهها، حالت منطقی و عادلانه و پاسخگویی به نیازهای مخاطبان را به خود گرفت، آن برنامهها هم اثرگذار خواهند شد. وی در پایان ابراز امیدواری کرد، تیم جدید مدیریتی در صداوسیما، مسیر گذشته سازمان را اصلاح کند و با مخاطبمحوری و پرهیز از تنگنظری، به سمت رشد تولیدات فرهنگی تأثیرگذار و ارزشمند در رسانه ملی حرکت کند.