گروه سیاسی-رسانه ها: حجتالاسلام غلامرضا مصباحي مقدم همواره و در مقاطع مختلف تاريخي يكي ازاعضاي ثابت اتاق فكر جريان اصولگرايي بوده و از نزديك با تمام جوانب جريان اصولگرايي آشناست. وي علاوه براينكه عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام است، سخنگويي جامعه روحانيت مبارز را نيز برعهده دارد و در هفتم اسفند نيز يكي از گزينههاي اصلي اصولگرايان براي ورود به مجلس دهم بود. به همين دليل و براي تحليل و ارزيابي دلايل شكست اصولگرايان در انتخابات هفتم اسفند در تهران و همچنين برنامه اصولگرايان براي انتخابات رياستجمهوري آينده با وي گفتوگو كرديم. عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام با بيان اينكه احمدينژاد در انتخابات رياستجمهوري حضور پيدا نميكند به«آرمان» ميگوید: «احتمال اين مساله وجود دارد كه اصولگرايان در انتخابات رياستجمهوري آينده از آقاي روحاني حمايت كنند. در ادامه ماحصل گفتوگوي روزنامه «آرمان» با حجتالاسلام مصباحي مقدم را ميخوانيد:
دلايل شكست كامل اصولگرايان در انتخابات هفتم اسفند در تهران چه بود؟حضور مستقل برخي اصولگرايان در انتخابات و وجود اعضاي جبهه پايداري در ليست اصولگرايان به چه ميزان در اين شكست تاثير داشت؟
اصولگرايان براي نخستين بار در انتخابات هفتم اسفند شكست نخوردند بلكه در گذشته نيز اين اتفاق افتاده است. درانتخابات مجلس ششم نيز اصولگرايان به جز در تهران در سراسر كشور شكست خوردند و موفق نشدند اكثريت مجلس را به دست بياورند. از ابتداي انقلاب تاكنون دو جريان اصلاحطلب و اصولگرا در همه انتخابات با هم رقابت داشتند و در هر انتخابات نيز نتايج متفاوتي به دست ميآوردند. با اين وجود در اغلب انتخابات مجلس شوراي اسلامي اصولگريان به پيروزي رسيدهاند و اكثريت مجلس را به دست آوردهاند.
در انتخابات هفتم اسفند نيز اصلاحطلبان در سراسر كشور به پيروزي نرسيدند و تعداد نمايندگان منتخب اصولگرا نسبت به اصلاحطلبان بيشتر است. اصلاحطلبان تنها در تهران موفق شدند به اهداف انتخاباتي خود دست پيدا كنند و در اغلب مناطق كشور كانديداهاي اصولگرا به مجلس راه يافتند. با اين وجود در انتخابات تهران به دليل شرايط متفاوتي كه وجود داشت اصلاحطلبان به صورت كامل به پيروزي رسيدند كه اين مساله نيز جاي بحث و تامل دارد. اصولگرايان قبل از انتخابات اهتمام جدي داشتند كه طيفهاي مختلف اين جريان زير يك چتر و به صورت واحد و منسجم در صحنه انتخابات حضور پيدا كنند. در نهايت نيز اين اتفاق به استثناي آقاي لاريجاني صورت گرفت و اصولگرايان با يك ليست منسجم وارد انتخابات شدند. يكي از مهمترين پيامدهاي ليست منسجم اصولگرايان تجمیع و افزايش آراي اصولگرايان نسبت به انتخابات گذشته بود. در انتخابات هفتم اسفند بسياري از چهرههاي اصولگرا نسبت به انتخابات گذشته با افزايش راي روبه رو بودند به شكلي كه برخي حتي دوبرابر گذشته راي به دست آوردند.
به همين دليل بنده معتقدم ائتلاف اصولگرايان دستاوردهاي مثبتي براي اين جريان داشته كه در گذشته سابقه نداشته است. در گذشته طيفهاي مختلف اصولگرايي در آستانه انتخابات با شيوههاي مختلف وارد انتخابات ميشدند و به همين دليل آرا بين طيفهاي مختلف اصولگرايي تقسيم ميشد. اين در حالي بود كه اين تقسيم آرا در نهايت به سود جريان رقيب تمام ميشد و اصولگرايان نميتوانستند به اهداف از پيش تعيين شده خود دست پيدا كنند. شرايط انتخابات هفتم اسفند به شكلي بود كه مردم به جاي اينكه به افراد راي بدهند به «ليست»جريانهاي سياسي راي دادند كه به نظر من اتفاق مثبت و خوشايندي است. راي به ليستهاي جريان سياسي به منزله تقويت احزاب در فضاي سياسي ايران است. با اين وجود نكته مهم انتخابات هفتم اسفند اين بود كه آراي اصولگرايان بدون اينكه به صندوق رقيب ريخته شود كاهش پيدا كرد. دليل اصلي اين مساله نيز نابساماني وضعيت معيشتي و اقتصادي مردم است.
به نظرمي رسد برخي از طبقات جامعه كه از وضعيت معيشتي مناسبي برخودار نيستند اين مساله را از چشم نظام ميبينند و نسبت به برخي سياستهاي نظام خوشبين نيستند. وضعيت معيشتي نامناسب برخي طبقات اجتماعي سبب سرخوردگي و نااميدي اين طبقات اجتماعي شده و به همين دليل به شكلهاي مختلف از حاضر شدن در پاي صندوقهاي راي امتناع ميكنند. در نتيجه آراي اصولگرايان در حدود۲۰تا۳۰ درصد كاهش پيدا كرد و از سوي ديگر آراي اصلاحطلبان به همين ميزان افزايش پيدا كرد. از سوي ديگر نيز برخي از افرادي كه پس از انقلاب اسلامي در هيچ انتخاباتي شركت نميكردند با مشاهده وضعيت انتخابات وارد صحنه شدند و از اصلاحطلبان حمايت كردند. در نتيجه برخي از افرادي كه به اصلاحطلبان راي دادند هوادار جدي آنها نبودند بلكه با برخي سياستهاي نظام مشكل داشتند يا اينكه از وضعيت معيشتي خود رضايت نداشتند.
برنامه اصولگرايان براي انتخابات اين بود كه پس از ارائه ليست مشترك همه كانديداهاي ديگر به نفع ليست كنارهگيري كنند. با اين وجود اين اتفاق رخ نداد و بسياري از چهرههاي اصولگرا در صحنه انتخابات باقي ماندند. چرا چنين اتفاقي رخ داد؟
هنگامي كه ليست ائتلاف اصولگرايان اعلام شد برخي از افراد به سود ليست انصراف دادند و در مقابل برخي حاضر نشدند كنارهگيري كنند و ترجيح دادند به شكل مستقل در صحنه انتخابات باقي بمانند. با اين وجود اين افراد به موفقيت خاصي در انتخابات دست پيدا نكردند و آراي كمي به دست آوردند. نفر اول اصولگرايان خارج از ليست آقاي غفوري فرد بود كه در نهايت موفق شد۶۳ هزار راي به دست بياورد. در نتيجه حضور مستقل برخي كانديداها با دستاورد قابل توجهي همراه نبود. مساله مهم ديگر در اين زمينه حضور اعضاي جبهه پايداري در ائتلاف اصولگرايان بود كه واكنشهاي مختلفي را در برداشت. هدف اصلي اصولگرايان در انتخابات هفتم اسفند حضور واحد و منسجم و جلوگيري از تشتت و چند دستگي بود. پيش بيني ما اين بود كه اگر اصولگرايان با چند ليست وارد انتخابات شوند به صورت قطعي شكست خواهند خورد. به همين دليل حضور اعضاي جبهه پايداري در ائتلاف سبب انسجام و نظم بيشتر اصولگرايان شد كه در نهايت به ارائه ليست مشترك منجر شد. با اين وجود حضور اعضاي جبهه پايداري در ليست اصولگرايان پيامدهايي نيز به همراه داشت كه در سرنوشت انتخابات تاثيرگذار بود.
يكي از مهمترين پيامدهاي اين مساله اين بود كه آقاي لاريجاني حاضر نشدند به ائتلاف اصولگرايان بپيوندند كه در نوع خود اتفاق مهمي بود و در سرنوشت انتخابات تاثيرگذار بود. عدم حضور آقاي لاريجاني در ائتلاف اصولگرايان سبب شد افراد ديگري نيز از حضور در ليست اصولگرايان امتناع كنند و به ليست اميد ملحق شوند. به نظر من اگر آقاي لاريجاني در ليست اصولگرايان قرار ميگرفت در كيفيت حضور اعضاي جبهه پايداري در ليست تاثير ميگذاشت و از سوي ديگر برخي از افراد كه به ليست اميد ملحق شدند در ليست اصولگرايان باقي ميماندند. حضور يا عدم حضور آقاي لاريجاني و نزديكان ايشان در ليست اصولگرايان در ميزان آراي اصولگرايان تاثير مستقيم داشت. در نتيجه عدم حضور ايشان در ليست اصولگرايان يكي از عوامل شكست جريان اصولگرايي در انتخابات بود. با اين وجود بنده معتقدم قرار نيست كرسيهاي مجلس هميشه در اختيار يك جريان قرار داشته باشد و جريانهاي ديگر سياسي نيز بايد كارآمدي يا عدم كارآمدي خود را در مجلس نشان دهند. در جمهوري اسلامي مردم تعيين ميكنند چه كسي بايد در چه جايگاه و مقامي قرار بگيرد. در شرايط كنوني نيز مردم منتخبان خود را در مجلس انتخاب كردهاند و به همين دليل بايد به آراي مردم احترام گذاشت.
آقاي لاريجاني عنوان كردهاند آقاي حدادعادل براي حضور ايشان در ليست اصولگرايان هيچ پيامي به وي نداده است. اين اقدام آقاي حدادعادل چه پيامي با خود به همراه دارد؟آيا از بين اصولگرايان هيچ كس با آقاي لاريجاني در اين زمينه صحبت نكرد؟
بنده شخصا در اين زمينه با آقاي لاريجاني صحبت كردم. آقاي لاريجاني در پاسخ به بنده گفتند: «بنده شخصا در ائتلاف حضور پيدا نميكنم اما نماينده خود را به شوراي ائتلاف ميفرستم». با اين وجود پس از مدتي مشخص شد كه نماينده ايشان نيز در شوراي ائتلاف حضور پيدا نميكند. آقاي لاريجاني تصميمگيري در اين زمينه را به فراكسيون رهروان ولايت محول كرده بود و خود را تابع تصميم اين فراكسيون قرار داده بود. در جلسهاي كه فراكسيون رهروان ولايت در اين زمينه تصميمگيري كرد آقاي كاظم جلالي رياست جلسه را برعهده داشت. ايشان در ابتداي جلسه عنوان كرد آقاي لاريجاني از ايشان خواسته كه فراكسيون در اين زمينه تصميمگيري كند.
سپس اعضاي موافق و مخالف صحبت كردند و در نهايت رايگيري در اين زمينه انجام شد. نتيجه رايگيري فراكسيون رهروان ولايت اين بود كه هيچ كس و از جمله آقاي لاريجاني در شوراي ائتلاف حضور پيدا نكند. در نهايت نيز آقاي لاريجاني هيچ فردي را به عنوان نماينده خود در ائتلاف معرفي نكرد. اين در حالي بود كه ايشان در اين زمينه دستشان باز بود و ميتوانست با مسئوليت خود يك يا دو نفر را به ائتلاف اصولگرايان معرفي كند كه اين كار را نكرد. پس از مشخص شدن اين وضعيت بنده و آقاي ابوترابيفرد دوباره با آقاي لاريجاني صحبت كرديم و عنوان كرديم شوراي ائتلاف برحضور شما در شورا تاكيد دارد و درخواست دارد كه شما در شوراي ائتلاف حضور داشته باشيد. آقاي لاريجاني در پاسخ به ما عنوان كردند: «بنده چون رئيس يكي از قوا هستم در شرايط كنوني به مصلحت نيست در انتخابات جريانهاي سياسي نقش آفريني كنم».
شما اين مساله را ميپذيريد كه اگر برخي اتفاقات در مجلس نهم رخ نميداد و برخي تندرويها از سوي برخي اصولگرايان صورت نميگرفت آقاي لاريجاني در شوراي ائتلاف حضور پيدا ميكردند؟
آقاي لاريجاني معتقد بود ليست ارائه شده توسط اصولگرايان با اقبال عمومي روبه رو نميشود و دستاورد مهمي در انتخابات به دست نميآورد. البته ايشان به رويكرد جبهه پايداري در مجلس نهم نيز انتقاد داشتند.
به نظر شما ردصلاحيت گسترده چهرههاي جريان اصلاحات باعث واكنش مردم و عدم ورود برخي چهرههاي نخبه اصولگرا مانند احمد توكلي، ابوترابيفرد يا آلاسحق به مجلس نشد؟
به نظر من در ابتدا اصولگرايان بايد به اين سوال پاسخ بدهند كه چرا چهرههاي برجسته جريان اصولگرايي موفق نشدند وارد مجلس شوند. از سوي ديگر اصلاحطلبان زمينه را براي راي نياوردن چهرههاي برجسته اصولگرا در انتخابات هفتم اسفند مهيا كردند. هنگامي كه اصلاحطلبان متوجه شدند نميتوانند با چهرههاي برجسته خود در انتخابات حاضر شوند تلاش كردند شرايطي را به وجود بياورند كه چهرههاي برجسته جريان اصولگرا نيز به مجلس راه پيدا نكنند. هنگامي كه رئيس دولت اصلاحات در يك ويدئو كه در شبكههاي اجتماعي بازتاب زيادي پيدا كرد به صراحت عنوان كرد به دوليست جريان اصلاحات به صورت كامل راي بدهيد به همين منظور بود.
اصلاحطلبان به دليل ردصلاحيتهاي گسترده مجبور بودند با تمام قوا و امكانات موجود به صحنه انتخابات وارد شوند. درنتيجه راي نياوردن چهرههاي برجسته اصولگرا بيشتر به سياستهاي نظارتی بازميگردد و نه برنامههاي انتخاباتي اصلاحطلبان. ديدگاه شما در اين زمينه چيست؟
رد صلاحيت اصلاحطلبان به دليل گذشته اين جريان بود كه در فتنه سال ۸۸ اقدامات ناخوشايندي برعليه نظام جمهوري اسلامي انجام دادند و پس از آن نيز به هيچ عنوان ابراز ندامت نكردند. به همين دليل نبايد بدون هيچ دليل پاي شوراي نگهبان را به مسائل جرياني و جناحي باز كنيم.
شما قبل از انتخابات هفتم اسفند از«حذف ليدر» سخن گفتيد. با اين وجود ليدر جريان اصلاحات از تاثيرگذاري زيادي در انتخابات برخوردار بود. هنوز هم از حذف ليدر حمايت ميكنيد؟
منظور من از حذف ليدر حمايت از حذف ليدر نبود بلكه قصد داشتم از حذف ليدر جلوگيري كنم. ما هيچگاه پيش بيني نميكرديم يك ظرفيت بزرگ براي ايشان در فضاي مجازي به وجود بيايد كه ايشان بتوانند در سرنوشت انتخابات تاثيرگذار باشند. بنده از سردلسوزي عنوان كردم جريان اصلاحات بايد سياستهايي را در پيش بگيرد كه بتواند از پتانسيل شخصيتهاي مهم خود در فضاي انتخابات استفاده كند. متاسفانه برخي سخن من را برعكس جلوه دادند و گمان كردند بنده به دنبال حذف ليدر در فضاي سياسي هستم كه در واقعيت چنين قصدي نداشتم.
حضور همزمان دو فراكسيون با اهميت اميد و فراگير در مجلس دهم سبب جنگ قدرت و كشمكشهاي سياسي بين دو جريان سياسي نميشود؟اين در حالي است كه تعداد مستقلين مجلس دهم نيز نسبت به مجالس گذشته بيشتر شده و هر دو فراكسيون تلاش ميكنند براي تاثيرگذاري بيشتر در فضاي مجلس مستقلين را به سوي خود جذب كنند. ارزيابي شما از اين مساله چيست؟
همكاري يا جدال دو فراكسيون اميد و فراگير اصولگرايان در مجلس دهم به عملكرد هر دو فراكسيون در تصميمگيريهاي مجلس بستگي دارد. به نظر من فراكسيون اميد و فراگير اصولگرايان در۸۰ درصد مسائل با هم اشتراك نظر دارند و اختلافات كمي بين آنها وجود دارد. اگر اين دو فراكسيون روي اشتراكات فيمابين برنامهريزي كنند و يك تعامل منطقي بين اين دو فراكسيون به وجود بيايد مجلس دهم پويايي و نشاط بيشتري خواهد داشت و بهتر ميتواند مشكلات مردم را حل كند. نكته مهم در اين زمينه ضرورت گفتوگو و تعامل بين اين دو فراكسيون در مجلس است. نمايندگان هر دو فراكسيون بايد ضرورت گفتوگو و تعامل را در شرايط كنوني درك كنند و از هر گونه تنش و دو دستگي خودداري كنند. از سوي ديگر آقاي لاريجاني بايد تلاش كند حلقه اتصال فراكسيونهای اميد و فراگير اصولگرايان باشد تا مجلس از هارموني و نظم بهتري برخوردار باشد. بنده اين توانايي و درايت را در آقاي لاريجاني مشاهده ميكنم و با توجه به شناختي كه از ايشان دارم اعتقاد دارم ايشان در نظمدهي به مجلس دهم موفق خواهند شد.
پيامدهاي انتخاب آقاي لاريجاني به رياست مجلس براي اصلاحطلبان چيست؟آيا اصلاحطلبان با استراتژي مناسبي به مساله انتخاب هيات رئيسه مجلس ورود كردند؟
فضاي تبليغاتي انتخابات هفتم اسفند به شكلي بود كه به نظر ميرسيد اصلاحطلبان در نهايت به پيروزي خواهند رسيد. با اين وجود آنها در هفتم اسفند به موفقيت نسبي در مقايسه با گذشته رسيدند. نكته مهم اينكه جريان اصلاحات نبايد دستاورد هفتم اسفند را بزرگتر از واقعيت نشان ميداد كه چنين اتفاقي رخ داد و اصلاحطلبان گمان كردند به دستاورد بسيار بزرگي دست پيدا كردهاند. اصلاحطلبان با اين تحليل اشتباه احساس كردند در شرايط كنوني آقاي عارف ميتواند به راحتي رياست مجلس را به دست بياورد. به همين دليل در روزهاي منتهي به انتخاب رئيس مجلس تمام امكانات و ابزارهاي خود را به كار گرفتند و به صورت تمام قد از آقاي عارف براي به دست آوردن رياست مجلس حمايت كردند. با اين وجود آقاي لاريجاني به دليل تجربه وظرفيت بيشتر در مديريت مجلس موفق شدند به رياست مجلس برسند و مورد حمايت نمايندگان قرار بگيرند. اين در حالي است كه به نظر ميرسد برخي از اصلاحطلبان نيز با وجود اعلام همكاري با فراكسيون اميد در نهايت به آقاي لاريجاني راي دادند. از سوي ديگر به نظر ميرسيد دولت آقاي روحاني نيز به صورت غيرمستقيم از حمايت آقاي لاريجاني حمايت ميكرد اما حاضر نبود اين مساله را به صراحت عنوان كند.
موضع شما درباره جريان پايداري چيست؟آيا قبول داريد در مجلس نهم در برخي مقاطع مواضع شما همراستا با مواضع پايداري بود؟
خير؛ بنده هيچ گاه به پايداري نزديك نشدم. به نظر من جريان پايداري جزئي از جريان اصولگرا است. با اين وجود برخي از اعضاي اين جريان خود را بزرگتر از آنچه در واقعيت بودند نشان ميدادند.
گزينه اصولگريان براي انتخابات رياستجمهوري۹۶ چه كساني هستند؟ آيا در اين زمينه در جريان اصولگرايي صحبت شده است؟آيا احتمال حمايت اصولگرايان از آقاي روحاني وجود دارد؟ موضع شما درباره احتمال بازگشت احمدينژاد در سال۹۶ چيست؟
هنوز بررسي شرايط انتخابات رياستجمهوري در دستور كار جريان اصولگرايي قرار نگرفته است. با اين وجود احتمال اين مساله وجود دارد كه اصولگرايان در انتخابات رياستجمهوري آينده از آقاي روحاني حمايت كنند. از سوي ديگر اين احتمال نيز وجود خواهد داشت كه اصولگرايان از يك گزينه جديد حمايت كنند و آن را در مقابل آقاي روحاني قرار بدهند. گزينه سوم اصولگريان نيز«سكوت» است كه ممكن است از هيچ گزينهاي حمايت نكنند و تنها در انتخابات مشاركت داشته باشند. درباره آقاي احمدينژاد هم بنده معتقدم ايشان در انتخابات حضور پيدا نميكنند اما اگر حضور پيدا كنند بسيار بعيد است مورد حمايت جريان اصولگرا قرار بگيرد.