با حادثهای که در روزهای اخیر برای اتوبوس حامل سربازان پادگان ۰۵ کرمان به وجود آمد، بار دیگر بسیاری از توجهات به وضعیت سوانح و تلفات در جادههای ایران جلب شد. حوادثی که در طول سال چند ده هزار خانواده ایرانی را برای همیشه داغدار میکنند و خساراتی کلان به بار میآورند.
براساس آمارهای رسمی ارائه شده از سوی سازمانهای ذیربط از سال ۱۳۸۰ تا امروز جادههای ایران بیش از ۳۰۰ هزار نفر را به کام مرگ کشاندند. این آمار از سال ۱۳۸۰ که حدود ۱۹ هزار نفر تلفات جادهای به ثبت رساندهاند با روندی تصاعدی از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۱ به بیش از ۲۷ هزار تصادف فوتی در جادههای کشور رسیده و در طول سالهای گذشته نیز هرچند روند آن کاهش یافته است، اما همچنان بیش از ۱۷ هزار نفر را در طول سال به کام مرگ کشانده است.
براساس این آمارها حتی در سالهای ۱۳۹۳ و ۱۳۹۴ که پیگیریهای گستردهای برای مقابله با این روند خطرناک آغاز شده بود، همچنان چند هزار تلفات جادهای به بار آمده که به نسبت آمارهای جهانی اوضاع ایران را بسیار خطرناک نشان میدهد.
براساس آمارهایی که از وضعیت جادهها در کشورهای توسعه یافته منتشر شده حوادث جادهای منجر به مرگ به ازای هر یکصد هزار نفر در ایران حدود ۱۱ برابر سوئد، ۹ برابر انگلیس، هفت برابر آلمان و سه برابر ترکیه بوده است. اگر بنا باشد آمار مصدومیتها و معلولیتهای ناشی از این تصادفات را به آمار اضافه کنیم، قطعا وضعیت ایران بسیار خطرناکتر خواهد شد.
براساس مطالب مندرج در کانال تلگرامی تفکر سیستمی، در کنار هزینههای اجتماعی که این تصادفات به خانوادههای ایرانی منتقل میکند بحث هزینههای اقتصادی نیز اهمیتی بسیار بالا دارد. براساس آماری که مدیر عامل راهآهن اعلام کرد: حدود چهار درصد از تولید ناخالص ملی کشور در تصادفات به هدر میرود و در صورتی که بتوان بخشی از این حوادث کنترل کرد میتوان انتظار داشت که منابع مالی گستردهای برای طرحهای زیربنایی ایران آزاد شود.
هرچند در طول سالهای گذشته طرحهایی مانند افزایش ضریب نفوذ آزادراهها در جادههای کشور، افزایش علائم ایمنی و کاهش نقاط پرخطر و افزایش اهرمهای نظارتی در جادهها کلید خورده که نتیجه آن کاهش قابل توجه تخلفات رانندگی به عنوان اصلیترین عامل اثرگذار در تصادفات بوده، اما رقم بالای تلفات جادهای نشان از آن دارد که تصمیم جدید باید زیرساختی باشد. تصمیمی که قطعا راهآهن جزو اصلی آن خواهد بود.
این نوع از حملونقل که براساس آمارهای رسمی تلفات را به شکلی قابل توجه کاهش داده و به رقمهای نزدیک به صفر میرساند، هرچند در ایران و در طول سالهای گذشته با توجهاتی جدی روبهرو شده، اما هنوز راهی طولانی تا بدل شدن به انتخاب نخست در سفرهای داخلی دارد. آمارها نشان میدهد طول خطوط راهآهن نسبت به مساحت کشورها در آلمان حدود ۱۹ برابر ایران است و این نسبت در لهستان ۱۰ برابر، در رومانی هفت برابر و در ترکیه دو برابر ایران تخمین زده میشود.
با در کنار هم قراردادن این آمارها میتوان به این نتیجه رسید که در صورت رسیدن منابع مالی لازم به راهآهن و تغییر تصمیمهای ساختاری در این حوزه شاید حملونقل ریلی بتواند ایران را از فاجعهای به نام تلفات جادهای دور کند، درغیر این صورت آماری که در طول کمتر از ۱۵ سال به کشته شدن بیش از ۳۰۰ هزار ایرانی رسیده، قطعا در آینده نزدیک تعداد بیشتری از متخصصان، دانشجویان، اساتید، سربازان و تمام اقشار جامعه ایرانی را تهدید میکند.