جهانیان این روزها بهشدت تحتتأثیر
سبک زندگی ثروتمندان و افراد مشهورند؛ اما کسی به افراد ابر ثروتمندی توجه ندارد که هیچ ردپایی در جهان دیجیتال باقی نمیگذارند. ابرثروتمندان یکهزارمِدرصد از آن یکدرصد انسان ثروتمند را تشکیل میدهند؛ این افراد فعالیتهای آنلاینشان را مخفی میکنند، در جزیرههای خصوصیشان میمانند و عمارتهای خارج از شبکۀ۱ خود را میسازند. عادات مصرفی این گروه در ده سال گذشته بهشکل چشمگیری تغییر یافته است. امروزه دیگر برپاکردن مراکز غیرانتفاعی کافی نیست. امروز در کنارِ مالکیتِ حداقل یک بنیاد غیرانتفاعی، داشتن مزرعهای پایدار۲، مدرسهای خصوصی برای کودکان و یک پروژۀ کشاورزی یا صنعتی کوچک در کشورهای درحالتوسعه از الزامات زندگی مولتیمیلیاردرهای مدرن است.
شرکت ولثایکس شرکتی مشاورهای در زمینۀ «اطلاعات ثروت» است که استراتژیهای بازاریابی را برای مشتریهای لوکس فراهم میکند. این مشتریهای لوکسْ خود خریدارانی دارند که آنها را «ابرثروتمند» مینامیم. دیوید فریدمن مدیر شرکت ولثایکس معتقد است که گذراندن یک عمر زندگی بهمنظور زیرنظر گرفتنِ بازارهای مالی و فرازوفرودهای آن، باعث شده ابرثروتمندان بیش از هر زمان دیگری بهدنبال مفهوم کنترل باشند.
او میگوید: «در پشت بسیاری از اقدامات امروزیِ ابرثروتمندها تمایل به کنترل محیط زندگیشان نهفته است. این تمایل به کنترل، شامل سرمایهگذاریها، فعالیتهای بشردوستانه، خانواده و دیگر موضوعات مرتبط به سبک زندگی آنهاست. برای مثال سرمایهگذاری در مزرعه، تمام اینها را یکجا جمع میکند. علاوهبراین بهصورت بالقوه امکان پولدرآوردن را نیز برای آنها فراهم میکند.»
در کنار مزارع خصوصی، مزارع موجود در کشورهای در حال توسعه نیز سرمایهگذاری جذابی محسوب میشود. بنیاد بیل و ملیندا گیتس بیش از دومیلیارد دلار را برای پژوهش و اجرای فناوریهای نوین کشاورزی در افریقای سیاه و جنوب آسیا اختصاص دادهاند. در کنار سرمایهگذاریهای محلی بحث اکوتوریسم یا گردشگری طبیعی نیز وجود دارد. برخی مفهوم اکوتوریسمِ تجدیدپذیر را یک مرحله جلوتر برده و شهرکهای مخصوص خودشان را ایجاد کردهاند. در پاناماسیتی، مرکز پاناما، نوجوانان پول پرداخت میکنند تا واردِ اقامتگاه پایدار شهری بهنام کالو یالا شوند. این مجموعه را جیمز استایس تأسیس کرده است. او میگوید: «فناوری از طریق گوشیهای تلفن و لپتاپها پنجرهای دائمی بهسوی دنیایی جدید برای ما گشوده؛ اما در مقابل باعث شده که هم از یکدیگر و هم از طبیعت احساس جدایی کنیم. پایداری و اکوتوریسم این شانس را به ما میدهد تا دوباره به چیزی برگردیم که حقیقتاً ما را تحتتأثیر قرار میدهد.»
اقدام جدیدی که بین میلیاردرها محبوب شده راهاندازی مدارس ویژه است. این میلیاردرها میخواهند فرزندانشان بهجای نشستن در کنار معلم خصوصی و محیط بسته، مانند دیگر بچهها در مدارس عادی و البته با برنامۀ کاملاً متمایز درس بخوانند. ایلن ماسک مدرسۀ «اد استرا» را در لوسآنجلس تأسیس کرده که در آن هیچ تمایزی بین نمرات فرزندان خودش با فرزندان دیگر کارمندان اسپیسایکس۳ وجود ندارد. در وضعیتی که مدارس «اکستر» و «اندور» همچنان سرآمد تحصیلات خصوصی ثروتمندان هستند، این مؤسسات تازهتأسیس نیز با این مدارس مقایسه میشوند.
جف گرین مدرسۀ گرین را در فلوریدا برای فرزندانش تأسیس کرده است که در کلاسهای آن چگونگی موفقیت در اقتصاد جهانی تدریس میشود. در این مدرسه زبانهای متعددی تدریس و روی سیستم استیایام۴ تمرکز میشود. این مدرسه از الگوی معمول و متعارف استفاده میکند؛ اما مدارسی هم هستند که از الگوهای متمایز استفاده میکنند. میلیاردری بهنام بیل کوچ شصتمیلیون دلار خرج ساختن آکادمی آگزبریج کرده است. این آکادمی یکی از چند مدرسۀ انگشتشماری است که چوگان را در برنامۀ آموزشی بچهها قرار داده است. آقای کوچ این مدرسه را تأسیس کرد تا مجبور نباشد فرزندانش را به مدارس شمال شرقی بفرستد. این روند تحصیل و آموزش به بزرگترهای پولدار نیز تسری مییابد. نیکلاس برگرن که به «میلیاردر بیخانمان» معروف است، مرکزی را ایجاد کرده که در آن بچهپولدارها میتوانند جمع شوند و دربارۀ فلسفه و سیاست با هم بحث کنند.
آقای فریدمن میگوید: «ابرثروتمندها چیزهای جدیدی پیدا کردهاند و از این بابت خوشحالاند.» این به آن معنی است که آنها حاضرند ننگ «یکدرصد»بودن را بپذیرند یا خریدهای بزرگشان رسانهای شود اما برنامهشان پیش برود. فریدمن میافزاید: «آنها مایلاند برخی از این بررسیهای عمومی چند سال اخیر که بازتابهای منفی در پیداشته را نادیده بگیرند. این بهمعنی خرید بیشتر داراییهای لوکس خواهد بود. این خریدها میتواند شامل قایقهای لوکس گردشی و هواپیما نیز باشد.»
از نمونههای پیشرو در این زمینه میتوان به جت خصوصی مافوقصوت آریون اشاره کرد که ولثایکس پیشبینی کرده در آینده بیشازپیش مورداستقبال قرار خواهد گرفت. مثال دیگر جزیرههایی است که شرکت قایقهای خصوصیِ زیردریاییشوندۀ میگالو میسازد. این جزیرههای دنج، قابلیت خصوصیسازی دارند، پنتهاوس ساختهشده از چوبهای مرغوب، استخر شنا با آبشارهای متعدد، باشگاه ساحلی و اتاق غذاخوریِ زیر آب از امکانات آنها است. این امکان که این ثروتمندان میتوانند در کسری از ثانیه قایقشان را به زیر آب ببرند، باعث میشود احساس امنیت فوقالعادهای در حریم خصوصیشان داشته باشند. در این وضعیت هیچ عکاس مزاحم و پیگیری نخواهد توانست از آنها عکس بگیرد.
وقتی ثروتمندان در جتهای مافوقصوتشان پرواز نمیکنند یا با قایق زیردریاییشان برای گردش نرفتهاند، احتمالاً دارند با برندِ «تِسلا»ی۵ جدیدشان خودنمایی میکنند؛ این ماشین برقی صدهزاردلاری را میلیاردرهای «سیلیکون وَلی»۶ بیش از هر جای دیگر در کالیفرنیا خریداری میکنند. اتومبیلهایی مثل لامبورگینی، استون مارتین و مازراتی از همیشه کمیابتر شدهاند؛ چراکه صاحبانشان بیشتر تمایل به خرید تِسلا دارند. این ابرماشینهای برقی به نوعی نماد آگاهی زیستمحیطی فرد بوده و برای جادادن خانواده نیز از فِراری کاربردیتر است.
ثروت مفرط باعث شده امکانهای متعددی بهخصوص برای ۴۵درصد از ابرثروتمندانی به وجود آید که از طریق کارآفرینی پولدار شدهاند. اولیور ویلیامز رییس شرکت مشاورۀ ولثاینسایت میگوید: «اصلیترین منبع ثروت برای تازهمیلیاردر شدهها بخش فناوری است. آنهایی که از فناوری کسب ثروت میکنند، معمولاً جوانتر و کمتر به مصرفگرایی و خودنمایی متمایل هستند. به همین دلیل هم گروههای مرفه بسیاری را میبینیم که تمایلشان برای تجربههای جدید را به بخشی از کار و محصولشان تبدیل میکنند و در این مسیر کالاهای جدید تولید میکنند. در این وضعیت کالاهای لوکس بیشازپیش با محیطزیست سازگار شدهاند.»
آقای ویلیامز میگوید: «بهخاطر وقوع نقدینگی۷ تغییر مشهودی در سبک زندگی به وجود آمده است؛ این نقدینگی درنتیجۀ فروش بخش اعظم دارایی، شرکت یا سهام شرکت ایجاد میشود. بسیاری از ابرثروتمندان بعد از بهدستآوردن ناگهانی چنین ثروتی، به دلیل اینکه دیگر به شغلشان وابستگی ندارند، بهدنبال کارهای دیگر میروند.» تصمیم سال نوی مارک زاکربرگ برای ساخت هوش مصنوعی به منظور کمک به ادارۀ خانهاش نمونهای از رویکرد مدرن میلیاردرهاست. آقای زاکربرگ در یادداشتی در فیسبوک نوشت: «من به او صدای خودم را یاد خواهم داد تا همه چیز را در خانهمان کنترل کند؛ از موسیقی و نور گرفته تا دمای هوا و غیره. به او یاد خواهم داد که با دیدن چهرۀ دوستانم در را برای آنها باز کند.» روباتها، خانههای هوشمند و مجموعههای خارج از شبکه بهدلیل امنیتی که در حریم شخصی ثروتمندان به ارمغان میآورند، بیشازپیش محبوب شدهاند.
انزواطلبی کنار حریم خصوصی جای میگیرد و برای میلیاردرها جذابیت خاصی دارد. لئوناردو دی کاپریو جزیرۀ بلکدورکایه را در ساحل بلیز به قیمت ۱.۷۵میلیون دلار خریده است. او میخواهد در آنجا یک مجموعۀ لوکسِ خارج از شبکه بسازد. اگر میلیاردری نخواهد چنین زمینی را خریداری کند، شرکتهایی مانند پرایوت آیلندز وجود دارند که در قبال مبالغ هنگفتی جزیرههای خصوصی را اجاره میدهند.
امیلی بوشار مشاور ثروت در گروه ولث لگسی میگوید: «مشتریان مشهور ما دنبال جایی هستند که بتوانند خودشان باشند و مثل همیشه زیر ذرهبین نباشند.»
دی کاپریو بهکمک شرکت دلوس در حال ساخت تفرجگاه خویش است. او عضو مشورتیِ هیأت مدیرۀ این شرکت هم هست. او همچنین در ساختمان دلوس در خیابان ۱۱ شرقی روستای گرینویچ آپارتمانی دارد که از کفشپوشهای چوبی مناسب وضعیتِ طبیعی بدن، هوا و آبِ تصفیه شده و سیستمی برای تخصیص بهینۀ نور در ساعات مختلف شبانهروز بهره میبرد.
مدیرعامل شرکت لیوینگ هومز میگوید: «مشتریهای ما طراحیهای دلخواه خودشان را دارند. آنها بهدنبال برنامههای زیستمحیطی فوقالعاده جامعی هستند.» لیوینگ هومز یک شرکت خانهسازی است که برای افراد علاقهمند به محیطزیست یا کسانی که بهدنبال کمکردن مالیاتشان هستند، خانه میسازد. عمارتهای پیشساخته و خودبسندۀ آنها هیچگونه ضایعاتی ندارد و از مواد بازیافتشدۀ لوکس در آنها استفاده شده است. همچنین در آنها سیستم تصفیۀ آب باران و پنلهای خورشیدی به کار گرفته شده است. باوجوداینکه ابرثروتمندان از رسانههای اجتماعی دوری میکنند، فرزندان و نوههایشان عاشق بهاشتراکگذاشتن سبک زندگیشان هستند. این موضوع باعث ناراحتی والدین آنها میشود که همواره از تهدیدهای آدمربایی و لورفتن میزان ثروتشان میترسند. برخی از آنها متخصص روابط عمومی استخدام میکنند تا حسابهای کاربریشان را در اسنپ چت و امثالهم پاکسازی کنند. یکی از افراد خانوادۀ ترامپ، یکی از خانوادۀ کندی و یکی از خانوادۀ متیس گروهی بهنام «اسنپ پک» را راهاندازی کردند. رابرت اف.کندی جونیور، پدر کایرا کندی به این معروف است که همواره از دخترش میخواهد حسابش را پاک کند. حقیقت این است که سبک زندگی ثروتمندان در رسانههای اجتماعی نیز تغییر کرده است.
محبوبیت زندگی سالم برای ثروتمندان اینطور معنا میشود که مربیشان با یک لیوان آبمیوۀ طبیعی آنها را از خواب بیدار کند و متخصص تغذیهشان تازهترین و بهترین موادغذایی را برایشان تهیه کند. دیگر خانهداری بهسبک «خانم دابتفایر»۸ که غذا میپخت و خانه را اداره میکرد، کنار رفته و جای خود را به مدیر شخصی خانهای داده است که آیفونبهدست و هدستدرگوش به سبک مدیرهای تورهای راکاندرُل خانه را اداره میکند. هرچند غذا همچنان نقش مهمی در خانۀ ثروتمندان ایفا میکند، ابرثروتمندان بهدنبال راههایی هستند که هرچهکمتر غذا بخورند. ونسا فیتزجرالد متخصص تغذیهای است که با شرکت خدماتی ایندیفرش در زمینۀ تحویل غذاهای ارگانیک و خالی از گلوتن به مشتریهای خصوصی همکاری میکند. او خانهها، هتلها و محتویات یخچال افراد ثروتمند را میبیند و با سرآشپزها در رابطه با برنامهها و منوهای غذایی رایزنی و مواد اولیه و دستورالعملها را فراهم میکند.
خانم فیتزجرالد میگوید: «من با مراکز سلامتی دیگر مانند مراکز ماساژ، طب سوزنی و آبدرمانی کار میکنم تا مشتریان بتوانند برنامۀ کاملی برای سلامتشان داشته باشند.» او به مشتریانش سلرژن پیشنهاد میکند که مکملی ضدپیری است که کلاژن میسازد: ماهی ۳۵۰ دلار. همچنین پودرهای ابرغذا را توصیه میکند که بهعنوان مادۀ غذایی چندکارکردی استفاده میشود: ۵۰ تا ۱۰۰ دلار برای هر شیشۀ کوچک.
باتوجهبه اینکه ابتکارات زیستمحیطی بین ثروتمندان اهمیت پیدا کرده، افراد ابرثروتمند از معدود افراد جامعه هستند که بهدنبال این هدف میروند. داچر کلتنر استاد روانشناسی دانشگاه یو.سی.برکلی و نویسندۀ کتاب پارادوکس قدرت دررابطه با مزیتهای ثروت میگوید: «در این مثال در حقیقت این کار به خیری بزرگتر و اجتماعیتر میانجامد. درس عمیقتری که میتوان از این موضوع گرفت، این است که قدرت به ما این اجازه را میدهد که بهدنبال چیزی برویم که برایمان مطلوب است. بهاینترتیب ما بهعنوان یک جامعه باید چیزهای بهتری را برای افراد جامعه، مطلوب و خوشایند کنیم.»
در وضعیتی که ابرثروتمندان امروزه بیشتر از طریق کارآفرینی به پول میرسند تا از طریق وراثت، باید گفت سبک زندگی و سرمایهگذاری سنتی ثروتمندان نیز در حال تغییر است. تغییر اوضاع باعث شده است تعریف افراد ابرثروتمند و نوع زندگی آنها نیز تغییر کند.