به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۲ - ۲۲:۳۶
 
۷
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۱ ساعت ۱۴:۳۳
کد مطلب : ۱۱۳۵۷۰
ماجراهای یک خانواده پرحاشیه

رامين‌ها همچنان از هم تبري مي‌جويند!

رامين‌ها همچنان از هم تبري مي‌جويند!
گروه سیاسی-رسانه‌ها: عروس از پدر همسر اعلام برائت كرده و پدر از پسر. محمدعلی رامین، تئوريسين موبور و چشم‌آبي نفي هولوكاست در دولت احمدي‌نژاد كه حالا پدرشوهر مهناز افشار، هنرپيشه سينما، هم شده است، به خبرگزاري فارس گفته: «هر انسانی در تعیین سرنوشت خویش مختار و مستقل است و هیچ پدری را به خاطر پسرش پاداش نمی‌دهند و هیچ پسری را به‌ خاطر پدرش مجازات نمی‌کنند. چرا باید از منظر بعضی از رسانه‌ها، در یک خانواده، افراد مستقل از هم، تاوان کار یکدیگر را بدهند؟».

او پيش‌ از‌ اين هم درباره ازدواج پسرش با مهناز افشار گفته بود: «اگر بنده یک دیکتاتور بودم، قطعا اجازه نمی‌دادم؛ ولی در تصمیم‌گیری پسرم دخالت نکردم». او در ادامه به فارس گفته است: «مگر یک چهره هنری مشهور و مستقل مانند سرکار خانم «مهناز افشار»، بارها به ابراز برائت از بنده وادار نشده‌اند. مگر با هر بیانی استقلال خودشان و همسرشان را از افکار و رفتار بنده اعلام نکرده‌اند؟».

معاون مطبوعاتي دولت احمدي‌نژاد راست مي‌گويد. مهناز افشار بعد از ازدواج با محمدياسين، پسر بزرگ رامين و حواشي آن گفته بود: «هولوکاست رسانه‌اى علیه من و همسرم به راه انداخته‌اند که این بار سکوت نخواهیم کرد. ما حقوقى داریم و آن‌طور که شایسته بدانیم، از آن استفاده مى‌کنیم. اینکه آقاى محمدعلى رامین چه کارى کرده، به من ارتباطى ندارد. من نه همکارى با ایشان داشتم و نه شراکتى. بنده قاطعانه با ایدئولوژى ایشان مخالفم». مهناز افشار در يكي از شبكه‌هاي اجتماعي هم با اشاره به انتشار عكسي از خود روي جلد يكي از مجلات كه منجر به توقيف آن شد، نوشت: «پدرشوهرم به خاطر این عکس معلوم‌الحال خطابم کرد!!».

ماجراهاي ياسين
رامين‌ها خانواده عجيبي هستند. رامين پدر از منتقدان سرسخت اصلاحات و همين‌طور هاشمي‌رفسنجاني و دولت فعلي است. نگاهي گذرا به سايت شخصي او، عمق و اوج اين خصومت را نشان مي‌دهد. نمونه آن هم اين شعر سروده خود رامين است: «گر جهان غرقاب جنگ و هر بلاست/ شام و بحرین و یمن، چون کربلاست. سرخوش از برجام و لطف کدخدا/ کِی بفهمد، بعد از این، خود مبتلاست». در سايت شخصي رامين مطلبي به قلم او نوشته شده با عنوان «هاشمي...» به همراه تصوير هاشمي در كنار بني‌صدر.

او در مطلب ديگري سخنان سال گذشته هاشمي در مهرآباد در سالروز ورود امام به كشور را وقيحانه توصيف كرده و نوشته است: «اکبر هاشمی‌رفسنجانی یکی از عوارض انقلاب اسلامی است که تاکنون توانسته خلاف قانون اساسی، از تشکیل امت واحده جهانی و مدیریت امت اسلامی جلوگیری کند و نیروهای انقلابی را با انواع شگردها قربانی اغراض شخصی خود کند و یا با اتهامات واهی، نیروهای انقلاب را خنثی کند. هیچ‌کس نمی‌تواند به ابعاد پیچیده برنامه‌ها و انگیزه‌های این «جعبه سیاه» پی ببرد».

اين در حالي است که پسر اين پدر با مهناز افشار، هنرپيشه سينما، ازدواج مي‌كند و خطبه عقدشان را هم رئيس دولت اصلاحات مي‌خواند، بعد هم تصوير آن را در فضاي مجازي منتشر مي‌كنند؛ اما ماجراي رامين كوچك فقط ازدواج عجيبش نبود. مهم‌تر از آن حواشي شغلي و تجاري او بود كه البته با خبر ازدواجش دوباره به صدر اخبار آمد. تيرماه امسال در رسانه‌ها خبري منتشر شد، مبني بر اينكه ياسين رامين، اسپانسر باشگاه استقلال مي‌شود؛ اما مهم‌تر از اين خبر شايعاتي است كه درباره كسب‌و‌كار آقازاده در ماجراي واردات دارو و همكاري با سازمان هلال احمر دوران احمدي‌نژاد (كه رئيس آن يكي از نزديكان دولت بود) مطرح شده بود.

اين شايعات اين روزها دوباره با خبر ممنوع‌الخروجي ياسين رامين در هفته گذشته قوت بيشتري گرفته است. بهانه گفت‌وگوي «رامين پدر» هم با خبرگزاري فارس همين خبر بوده است. درحالي‌كه گفته مي شود ورود ياسين به ماجراي واردات دارو و حواشي آن در دولت احمدي‌نژاد به‌واسطه استفاده از رانت و رابطه پدر بوده؛ اما رامين به فارس گفته است: «ایشان حدود ١٨ سال است که مستقلا در تأمین معیشت و هزینه تحصیلات خودش تلاش کرده و می‌کند و بنده سال‌هاست که در امور شخصی و شغلی ایشان چندان ورودی ندارم و امور زندگی خانوادگی‌شان را حریم خصوصی خودشان می‌دانم».

رامین با اشاره به سابقه زنداني‌شدنش در اروپا در سال ٦١ گفته كه بابت آن هیچ پرونده‌ای به عنوان «آزاده» یا «جانباز» ندارد. مدعي شده كه این دولت حدود یک سال حقوق دانشگاهی‌اش را نپرداخته و او شکایتی نكرده است. رامين در نهايت ماجراي ممنوع‌الخروجي پسرش را يك «اختلاف مالی» دانسته و گفته كه: «یا باید طرفین اختلاف، مسئله را خودشان حل کنند و یا باید هر طرف اسناد خودش را به دادگاه صالح اسلامی عرضه کند تا به این قضیه رسیدگی شود». هفته گذشته باشگاه خبرنگاران نوشت كه یاسین رامین، همسر مهناز افشار ممنوع‌الخروج شد.

سید‌امیر محسن‌ضیایی، رئیس جمعیت هلال احمر در حاشیه امضای تفاهم‌نامه همکاری جمعیت هلال احمر و سازمان جمع‌آوری و فروش اموال تملیکی در جمع خبرنگاران با اعلام اینکه دادستانی تهران به‌طور ویژه در حال بررسی پرونده متهم شرکت رشد هلال احمر است که هم‌اکنون منحل شده، گفته بود: «این متهم تا اطلاع ثانوی ممنوع‌الخروج است و ما منتظر اعلام نتیجه این دادگاه هستیم».

ارديبهشت‌ماه هم ضیایی، درباره آخرین وضعیت پرونده شرکت دارویی رشد و تخلف یک آقازاده، گفته بود: «شرکت رشد از نظر جمعیت هلال احمر فعالیتی ندارد و خیلی وقت است که فعالیتش متوقف شده است. موضوع شرکت رشد دارای دو بخش است که برای بخش اول آن اقدام قضائی صورت گرفته؛ اما برای بخش دیگر فعلا اقدامی صورت نگرفته است؛ چرا‌که از نظر قوانین آلمان این شرکت متعلق به هلال احمر نیست؛ بلکه به نام این آقازاده ثبت شده است. شاید این فرد به تعهدات خود عمل کند و ما نیز موضوع را دیگر پیگیری نکنیم؛ چرا‌که اکنون به پای میز مذاکره با رئیس سازمان تدارکات پزشکی نشسته و صحبت‌های خوبی نیز میان آنها انجام شده است».

ضیایی در مورد علت اختلاف هلال‌احمر با «ی.ر» گفت: درواقع جمعیت هلال احمر تعدادی تجهیزات پزشکی از یک شرکت خارجی به مبلغ دو میلیون یورو خریداری کرده بود که این مبلغ را به شرکت رشد داد تا به عنوان واسطه به شرکت فروشنده تحویل دهد اما متأسفانه این اتفاق رخ نداد». وی با بیان اینکه ما اکنون بدهکار آن شرکت خارجی هستیم، گفت: «این بدهی هنوز تسویه نشده و در تبادلات مالی وجود دارد و از آنجایی که ما فعالیت‌های زیادی به صورت مشترک با این شرکت انجام می‌دهیم هنوز این شرکت شکایتی از ما نکرده است اما ما باید این مبلغ را به آنها پرداخت کنیم».

ماجراهاي خانم صفاوردي
خانواده رامين، پرحاشيه و فعال است. به جز پدرشوهر، عروس و پسر بزرگ خانواده، همسر محمد علي رامين، سوسن صفاوردي هم فرد شناخته‌شده‌اي است. او استاد دانشگاه است و نامزد انتخابات مجلس دهم از تهران بود كه رد صلاحيت شد. قبل از آن، زمزمه‌هايي مبني بر قرارگرفتن نامش در فهرست اصولگرايان هم مطرح شده بود، اگرچه به نظر مي‌رسد حتي در صورت تأييد صلاحيت هم به خاطر نوع نگاه و انتقاداتش به اصولگرايان به ويژه در حوزه زنان، احتمال قرارگرفتن نامش در فهرست نهايي بسيار ضعيف باشد.

به عنوان نمونه درباره تصویب لایحه خانواده دولت و مجلس قبلي و همراهي زنان اصولگرا با اين لايحه گفته بود: «چرا خودشان تشریف نمی‌برند خانه؟ اگر به این رسیده‌‌اند که شأن زن در این حفظ می‌شود که در خانه باشد، استعفا بدهند بروند در خانه بنشینند تا عملا این را نشان بدهند. مشکل ما از نگاه‌های کلیشه‌ای نشئت می‌گیرد». او در آلمان و در ١٩ سالگي با رامين آشنا مي‌شود و با هم ازدواج مي‌كنند. سال ١٩٩٥ بعد از ١٧ سال زندگي در آلمان به همراه همسر و فرزندانش به ايران بازگشت، او هنوز هم ترجيح مي‌دهد پشت تلفن با اعضاي خانواده‌اش گاهي به جاي فارسي، آلماني صحبت كند. خانم صفاوردي به گفته خودش معمولا شبکه خبر خودمان،ZDF آلمان و بعضی اوقات هم VOA و BBC را مي‌بيند چون: «معتقدم نباید تک‌بعدی با مسائل روبه‌رو شوم».

او سابقه عضويت درهیأت علمی دانشگاه آزاد، مسئوليت امور زنان مجمع جهانی اهل بیت، عضويت شورای مرکزی شبکه سازمان‌های غیردولتی زنان و همچنین همکاري معاونت زنان را در کارنامه خود دارد. او گفته بود كه شدیدا از این ابا دارم که به عنوان همسر آقای رامین معرفی یا به کس دیگری منسوب شوم. من یک شخصیت حقیقی هستم که سال‌ها هم در این مملکت کار کرده‌ام و دیدگاه خودم را دارم». او درباره برخوردهاي همسرش با مطبوعات در دولت احمدي‌نژاد هم گفته بود: «واقعیت این است که کسی که در بدنه دولت قرار می‌گیرد خیلی ملاحظات دارد. من از اصحاب رسانه تعجب می‌کنم که این را در نظر نمی‌گیرند». او همچنين از سابقه آشنايي‌اش با كروبي كه امام جماعت مسجد محله‌شان در شمیران و اينكه گاه طرف مشورت او بوده هم گفته بود.

منكر هولوكاست، منكر سفر به ماه
محمدعلي رامين متولد سال ١٣٣٢ درمحله پیرنظر؛ نزدیک بازار قدیم و نزدیک مسجدجامع شهر دزفول است. مدت‌ها در آلمان بوده و آن‌طور كه خودش گفته است آنجا زنداني هم شده است. يك مثنوي بسيار طولاني دارد كه در توضيحات زير آن در سايتش نوشته است در تیرماه ۱۳۶۱ در اسارتگاه غرب و در زندان تاریخی شهر تسوای بروکن آلمان سروده شده است. همانجا هم ازدواج مي كند. رامين بعد از بازگشت به ايران از ابتدای سال ۷۴ تا اواخر سال ۸۵، در صداوسيما بود.

مدعي است كه به دعوت احمد پورنجاتی برای همکاری در راه‌اندازی شبکه چهار سیما وارد سازمان شده و مقدمات بحث هولوكاست را آنجا پي‌گرفته است: «یکی از کسانی که از فروردین ٧٤ موضوعات جهان غرب، ساختار ایالات متحده آمریکا و تاریخ شکل‌گیری آن، روابط تعارض‌آمیز اروپایی‌ها با همدیگر، پشت صحنه ماجراهای جنگ اول و دوم، مباحث صهیونیسم، چگونگی شکل‌گیری و راهکار فروپاشی اسرائیل را به‌طور مستند مطرح کرد، بنده بودم». بعد هم مدعي شده كه رفتن به كره ماه از بلوف‌هاي آمريكايي‌ها بوده است: «یکی از آن بلوف‌ها ادعای رفتن به کره ماه بود‌. یک فیلم مستند نشان می‌دهد، صحنه فرود آپولوی١١ در کره ماه دروغین است و در یک استودیوی فیلم‌برداری در آمریکا تهیه شده و بعدها تمام افراد دخیل در آن صحنه‌پردازی، یکی‌یکی کشته شدند».

اما درباره ماجراي خروجش از صداوسيما هم گفته است: «یادم هست که جناب مهندس ضرغامی با رفتن من از صداوسیما جدا مخالف بودند و مرا به عنوان دوست و مشاور خود کریمانه مورد محبت قرار می‌دادند؛ ولی من دیگر از کارکردن در سازمان خسته شده بودم». شش ماهی هم مدیرکل فرهنگی سازمان میراث فرهنگی بود، اما از آنجا به پیام نور رفت. اين ظاهر ماجرا بود و رامين همان‌طور كه خودش گفته در دولت نخست احمدي‌نژاد نقش یک عنصر فکری را داشته و نقطه اوج آن هم ماجراي هولوكاست است: «اصولا خودم را هیچ‌وقت یک مدیر اجرائی نمی‌دانسته‌ام و تجربه هم به من نشان داد که یک عنصر انقلابی در فرایند اداری سازمان‌ها و دستگاه‌های مدیریتی به‌شدت فرسوده و خسته می‌شود».

هاشمي‌ستيز متقدم، هاشمي‌ستيز متأخر
شأن خود را در هاشمي‌ستيزي اجل از احمدي‌نژاد مي‌داند و براي خود سابقه تقدمي در اين دعوا قائل است. براي همين گفته: «از خصوصیات خانواده دکتر احمدی‌نژاد این بود که به‌شدت طرفدار هاشمی بودند و در همه جلسات، سر هاشمی بحث داشتیم. احمدی‌نژاد از سال ۸۰ به بعد، خط خود را جدا کرد، اما داوود و خانواده، قرص، پشت هاشمی بودند».

او در انتخابات سال ٨٤ ابتدا طرفدار علي‌اكبر ولايتي بود و در ستاد انتخاباتي او در کمیته سیاسی و تبلیغاتی فعال بود. هدفش هم فقط يك چيز بود، نيامدن هاشمي: «برای اینکه ایشان در صحنه بماند و مقابل هاشمی‌رفسنجانی بایستد و تا آخرین روز ثبت‌نام انتخاباتی سال ۸۴ نیز تلاش کردم تا از مرحوم حاج‌آقا مجتبی تهرانی مجوز یا تأیید ماندن ایشان در انتخابات را بگیرم (چون این شرط دکتر ولایتی برای ماندن در صحنه بود) که موفق نشدم؛ با چند نفر از دوستان آقای دکتر ولایتی، آن ظهر جمعه به منزل مرحوم استاد تهرانی رفتیم، ولی ایشان نپذیرفتند و فرمودند نظرم همان است که قبلا به خود ایشان گفته‌ام. از آنجا ناامید برگشتیم و کمیته‌ای را که مسئولیتش را بر عهده داشتم، منحل کردیم».

بعد از آن است كه سراغ احمدي‌نژاد مي‌رود: «من با احمدی‌نژاد از همان ابتدا هماهنگی و همفکری کامل داشتم، بعد از تشکیل ستادهای ولایتی، من با احمدی‌نژاد دیدار داشتم و گفتم بهتر است آقای ولایتی به ریاست‌جمهوری برسد، اما احمدی‌نژاد قاطعانه گفت هاشمی وارد می‌شود و ولایتی کناره‌گیری می‌کند که من هم گفتم اگر این‌طور شود، من همه‌جا به شما کمک می‌کنم». همين‌طور هم شد. او گفته است:‌ «شب انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۴ ما تا نیمه‌شب خدمت دکتر احمدی‌نژاد بودیم. آن زمان نتیجه آرا مشخص شده بود و معلوم شد که او رئیس‌جمهور شده و به ایشان عرض کردم که اگر گفتی «امام خامنه‌ای» عاقبت‌به‌خیر می‌شوی». به گفته رامين، ثمره‌هاشمی، بذرپاش، علی احمدی، زریبافان، چمران و چند نفر دیگر، حاضران آن جلسه بودند.

پايان ماه عسل
محمدعلی رامين شباهت زيادي به خود احمدي‌نژاد دارد، هردو منكر خواستگاه اصولگرايي‌شان هستند؛ اما كنش‌هاي سياسي‌شان آنها را در اين جناح طبقه‌بندي مي‌كند. بااين‌حال خودش گفته است: «بنده نه سخنگوی اصولگرایانم و نه طرفدار اصلاح‌طلبان، بلکه اصولگرایان و اصلاح‌طلبان را غیرانقلابی می‌دانم». او خودش را افراطي نمي‌داند و گفته است: «تندرو کسی است که معیار ندارد و بی‌ضابطه عمل می‌کند و منطبق با اصول، قواعد و مبانی ثابت و شناخته‌شده عقلی یا شرعی حرکت نمی‌کند، چنین آدم بی‌ضابطه یا خارج از ضابطه‌ای «تندرو» و «افراطی» است». نام محمدعلي رامين براي نخستين‌بار در ماجراي همايش هولوكاست در دولت احمدي‌نژاد بود كه توجهات را به سمت خود جلب كرد.

او را تئوريسين آن ماجرا نام نهادند و حالا هم دبیرکل بنیاد جهانی «بررسی هولوکاست» است. او در گفت‌وگويي با هفته‌نامه صدا در پاسخ به اين سؤال كه محمدعلی رامین کیست؟ گفته است: «یکی از بندگان ناچیز خدا».

در دولت دهم اما اين عنصر فكري بدل به يك عنصر اجرائي و معاون مطبوعاتي وزارت ارشاد شد. سمتي كه پايان رابطه ماه عسل او و رئيس دولت بود. روزنامه‌نگاران برخوردهاي قهري و ادبيات عجيب معاون وقت مطبوعاتي ارشاد را در دولت نهم به خوبي به ياد دارند. در دوره حدودا یک‌ساله‌اش در سمت معاونت مطبوعات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دهم، اقدام به تعطیلی و سلب امتیار مطبوعات متعددی كرد. ادبيات تند او هم زبانزد بود. يك مورد آن انتشار صوت گفت‌وگوي محمدعلی رامین در مصاحبه با رادیو گفت‌وگو بود كه خطاب به مجری صدای جمهوری اسلامی در یک برنامه زنده، گفت: «شما غلط می‌کنید از قول من این اراجیف را می‌گویید. شما غلط می‌کنی که اینها را مطرح می‌کنی».

يك مورد ديگر آن هم خاطره‌اي است كه بچه‌هاي روزنامه فرهيختگان دارند. حضور او در تحريريه با كم‌محلي اعضای تحريريه روبه‌رو شد. وقتی خبرنگاران به دوستان زندانی‌شان اشاره کردند، او به شدت عصبانی شد و درگیری لفظی پیش آمد. خودش در گفت‌وگو با «شرق» گفته است: گفتم اینجا روزنامه فرهیختگان است یا محل تجمع دلقک‌ها؟ آنها وقتی از قانون مطبوعات برایشان گفتم، مسخره می‌کردند که به ناچار آنجا را ترک کردم و در حال بیرون‌رفتن، به یکی از مسئولان روزنامه گفتم: من آن رفتار زشت را در هیچ کجا مطرح یا پیگیری نکردم؛ اما یک‌ونیم ساعت بعد، یکی از همان افراد روزنامه، به‌اصطلاح برای افشاگری، صدای مرا از تلویزیون آمریکا VOA پخش کرد و گزارش دیدار معاون مطبوعاتی از فرهیختگان را به آن شبکه ارائه داد. همین عملکرد آنها باعث عذرخواهی مدیرمسئول و اخراج تعدادی از آنها شد که متأسفانه بعدا به جرائم امنیتی زندانی یا متواری شدند. البته خود بنده هم به‌خاطر تحمل زیاد و عدم پیگیری آن ماجرا توبیخ شدم».

ياسين رامين درباره عملكرد آن دوران پدرش در مصاحبه‌اي گفته بود: «مشخصا در جریان اعمال این سیاست‌ها در آن دوران بسیاری از روزنامه‌نگاران از کار بی‌کار شدند، خانواده‌های آنها متحمل رنج و زحمت شدند و این مسائل فراموش‌نشدنی است. من می‌خواهم بگویم به نوبه خودم از همه آنها عذرخواهی می‌کنم اما در آن شرایط هرکس دیگری هم معاون مطبوعاتی می‌شد، مجبور به اجراى آن سیاست‌ها بود». رامين پدر هم در پاسخ به انتقاداتي كه در زمان تصدي او بر معاونت مطبوعاتي وزارت ارشاد شده و همين‌طور نقش تسهيل‌گري او در روند توقيف و لغو مجوز مطبوعات اصلاح‌طلب در مصاحبه‌اي گفته بود: «تمام این برخوردهای صریح فقط در چارچوب قانون شکل می‌گرفت.

اگر واقعا در جایی به‌خاطر تقصیر یا قصور بنده، به کسی آسیب وارد شده، نه فقط باید از آن فرد دلجویی کنم، بلکه باید در حد توان جبران کنم؛ گرچه خارج از اراده من بوده، ولی وجدانا متأسف هستم». ماه عسل او و احمدي‌نژاد هم مانند بسياري ديگر در دولت جديد دوام زيادي پيدا نكرد و ماه‌هاي آخر حضورش در ارشاد را در اتاق محقري سپري مي كرد. او درباره رابطه‌ امروزش با احمدي‌نژاد هم گفته بود: «رابطه فکری، عقیدتی و سیاسی‌مان با همان تلاقی و تقاطع ایشان در بحث ولایت فقیه منقطع شد. اگر تماسی براساس ضرورت پیش بياید، مثل ارتباط سابق نیست». به نظر مي رسد ماجراهاي خانواده رامين به اين زودي‌ها پايان نمي‌يابد.