گروه سياسي- رسانهها: روزنامه وقایع اتفاقیه در مقدمه گفتگو با آیت الله هاشم زاده هریسی - عضو مجلس خبرگان - نوشت: ماجرای لغو کنسرتهای مشهد و اظهارات علمالهدی اگرچه واکنشهای زیادی در فضای کشور بههمراه داشته است اما اغلب این واکنشها، سویههای سیاسی داشت و تقابلها و جنجالهای رسانهای متفاوتی را رقم زد. هر چند علی جنتی، وزیر فرهنگ در نهایت کوتاه آمد و گفت که با وجود آنکه از نظر ما ایرادی در کنسرتها نبود اما از برگزاری کنسرت در مشهد صرفنظر کردیم. آمیختهشدن نگاه جناحی و سیاسیشدن این پرونده بدون شک میتواند مانع از رسیدگی به اصل ماجرا و واکاوی این رویکرد شود. هاشم هاشمزادههریسی از آن دست مجتهدانی است که همواره سعی کرده از در انصاف به بحثهای اینچنینی ورود پیدا کند، او اصرار دارد که بهطور مستقیم در مورد افراد صحبت نکند تا واکنشها و جنجالهای رسانهای، فضای نقد را آلوده نکند. هاشمزاده که در حال حاضر نماینده مجلس خبرگان رهبری است در گفتوگویی با «وقایع اتفاقیه» در مورد برخی اظهارات از تریبونهای مذهبی کشور و اتهامزدنها به مردم میگوید اگر کسی در مسئلهای مثل موسیقی و کنسرتهای مجوزدار شبهه دارد، شخصا میتواند از آن اجتناب کند نه آنکه برای دیگران حکم بدهد. این عضو مجلس خبرگان معتقد است در برابر چنین صحبتهایی که از تریبونهای مذهبی کشور مطرح میشود باید علما و جامعه تذکر بدهند و آن را تقبیح کنند، چرا که این مسئله از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است.
* در روزهای اخیر بحثهای زیادی درباره برگزاری کنسرت در برخی شهرها مطرح شده است، سؤال اینجاست که وقتی یک کنسرت با قوانین جمهوری اسلامی از سوی وزارت فرهنگ مجوز میگیرد، آیا باز هم میتوان مانع برگزاری آن شد؟
کنسرتهایی که مجوز میگیرند، در هر صورت اصل بر صحت است که مجوز داده شده، مگر اینکه انسان احساس کند این از آن دست مواردی است که نباید مجوز میگرفته یا شبههناک بوده و شخصا میتواند اجتناب کند اما از شبهه باید شخص خودش اجتناب کند، شخصی که شبهه ندارد ضرورتی برای اجتناب ندارد، در شبهه، انسان خودش باید اجتناب کند. حتی در مورد صحبتکردن هم اگر شبهه بین حق یا ناحقبودن وجود داشته باشد، بهتر است که در مورد آن صحبت نکند، نه آنکه اتهامات فلهای بزند اما اینکه دیگران شبهه ندارند، نمیشود آنها را هم حکم به اجتناب داد.
* بااینحال آیا میتوان گفت که برای مثال یک کنسرت در شهری مثل مشهد که حرم امامرضا(ع) در آن قرار دارد، جایز نیست؟
چیزی که از نظر شرعی اشکال ندارد، همه جا ایراد ندارد، کار حرام همه جا حرام است، کار حلال هم همه جا حلال است. من کاری به گفتههای دیگران ندارم، من در مقام رد حرف کسی، حرفی نمیزنم، من کلی میگویم هر چیزی که حرام است همه جا حرام است هر چیزی که مخدوش است، همه جا مخدوش است.
* فارغ از این مسائل، نگاهها به موسیقی به نظر میرسد که متفاوت باشد، نگاه امامخمینی(ره) به موسیقی هم به گونهای متفاوت از مواردی بود که برخی از نظرات حالا در مورد موسیقی مطرح است.
در این مسئله باید اول گفت موسیقی چیست؟ باید تعریف موسیقی را در نظر بگیریم. زمانی که حالت لهو و لعب باشد، حرام است اما اگر این حالات را نداشته باشد و از نظر مفهومی طوری باشد که آلت لهو و لعب نباشد، باید آن را تعریف کنیم.
* فارغ از نگاه امام(ره) به موسیقی، در کل رویکرد فقهی امام خمینی(ره) و نقش زمان و مکان در اجتهاد هم به نظر میرسد این روزها از سوی برخی تریبونها در نظر گرفته نمیشود، فکر میکنید آن رویکرد چه اندازه در شرایط امروز جامعه میتواند نقش بازی کند؟
اینکه زمان و مکان در احکام مؤثر است و در اجتهاد اثرگذار است، از مسلمات فقه حضرت امام هست و تأثیر زمان را در احکام در نظر گرفته؛ در اینباره حتی همایشی برگزار شد که تأثیر زمان در فقه از نظر امام را بررسی کرد، ۱۵ جلد کتاب از آن همایش به دست ما رسیده است که دست یک مجتهد را باز میگذارد و بر اساس نیازهای بشر میتواند احکامی را صادر کند.
* این مسئله نقش زمان در احکام فقهی را کمی توضیح بدهید که چگونه میتواند در شرایط زمانی متفاوت و با توجه به اقتضائات، برخی احکام سابق را تغییر دهد.
مثلا زمانی خون، استفادهای نداشت و میگفتند، خون باید در رگهای انسان بماند و چیز نجسی بود و فایده دیگری نداشت و خریدوفروش خون حرام بود اما حالا خون مایه حیات انسانها شده است، خون را میخرند و با خون، یک انسان را از مرگ نجات میدهند و فقها الان این مسئله را جایز میدانند و زمان این کار را کرده است و تأثیر زمان و مکان در احکام به این صورت میتواند در اجتهاد نقش داشته باشد.
* این روزها شاهد هستیم برخی از افراد احکامی برای جامعه صادر میکنند و برخی مسائل را جایز نمیدانند، این احکام از سوی چه کسی میتواند صادر شود؟ آیا هر کسی میتواند حکم صادر کند؟
همه حق ندارند حکم بدهند، کسی میتواند چنین کاری را انجام دهد که اجتهاد دارد و بتواند در فقه فتوا صادر کند، مرجعیت داشته باشد و مجتهد باشد. کسی که میتواند فتوا صادر کند این زمان و مکان را در نظر بگیرد، کسانی که صلاحیت اجتهاد را ندارند – منظور اجتهاد مطلق است- نمیتوانند فتوا بدهند. البته میتوانند فتوای دیگران را نقل کنند.
* فارغ از صلاحیت برای صدور حکم، آیا وقتی شبهه وجود داشته باشد میتوان دیگران را اجبار کرد؟
وقتی شبهه باشد نمیتوان دیگران را اجبار کرد، نمیتوان براساس شبهات حکم بر فسق بدهیم. شبهه یعنی در فتواکردن، در تقبیحکردن، در حکمدادن، در مذمتکردن، در همه این موارد باید در نظر گرفته شود و در تریبونها نباید موارد آمیخته با شبهات را مطرح کرد. اگر از شبهات اجتناب کنیم، این همه آبروریزیها و تهمتها بهوجود نمیآید، شبهه بازدارنده است و اجازه نمیدهد هر تهمتی به هر فردی زد، اجازه نمیدهد قضاوت فردی کرد، اگر اجتناب از شبهات باشد، بسیاری از مشکلات در تریبونها ایجاد نمیشود. آن وقت این بحثها و این جدلها بهوجود نمیآید. اگر از شبهه اجتناب کنیم، خیلی از افتراها را نمیزنیم و خیلی از قضاوتهای پیش از دادگاه و صدور حکم را نخواهیم داشت. اجتناب بر شبهات نشانه تقوای اجتماعی و تقوای سیاسی است و مانع تهمتها و جاروجنجال میشود.
* بااینحال شاهدیم برخی افراد از تریبونها، براساس همان شبهات حکم میدهند، این مسئله از کجا ریشه میگیرد؟
این زشتترین و خطرناکترین پدیده در اجتماع است. دقت کنیم داعش و وهابیت با شبهه سر آدمها را میبرند و این موضوع یکی از ویژگیهای همان اندیشههای داعشی و تکفیری است، یعنی با هر شبههای همه را تکفیر و فتوای قتل صادر میکنند و اینها در تاریخ هم بوده و همه اینها ناشی از عدم اجتناب از شبهات است.
* گفتید نمیتوان براساس شبهات حکم بر فسق بدهیم اما این اتفاق از برخی تریبونها افتاده است؛ شما این مسئله را بسیار خطرناک عنوان کردید و حال سؤال اینجاست که در مقابل این پدیده چه باید کرد؟
جامعه باید این مسئله را تقبیح کند، علما باید تقبیح کنند و امربهمعروف و نهیازمنکر کنند تا آن فرد بفهمد نباید چنین حرفهایی بگوید و با قاطعیت فتوا صادر کند. دیگران وظیفه دارند امربهمعروف و نهیازمنکر کنند؛ امربهمعروف و نهیازمنکر فقط برای دیوارکوتاهها نیامده است و فقط برای گناههای صغیر نیست، اینها گناهان کبیره است. آنهایی که طرفدار امربهمعروف و نهیازمنکر هستند -و باید همه هم باشیم- فقط برای مسائل کوچک نباید آن را در نظر بگیریم، اینها مصداق امربهمعروف و نهیازمنکر است که اگر در اینگونه مسائل نباشد و فقط برای دیوارکوتاهها به کار ببریم، آن وقت آنهایی که دیوارشان بلند است و قدرت و تریبون دارند آزاد باشند، در این صورت همه جا را گناه، آلودگی، بیانصافی و بیعدالتی میگیرد و خداوند هم برکتش را از جامعه و نظام ما قطع میکند.