ملاحظهکار در بیان آخرین تحولات جریان متبوع خود، واقعگرا و منطقی و صبور در پاسخ به دیگر سوالات؛ اینها ویژگیهای بارز یک سیاستمدار اصلاحطلب است که حالا در ۶۸ سالگی و در این گفتوگو بیش از هر ویژگی خودنمایی میکند. سکاندار وزارت آموزش و پرورش در دولت اصلاحات که این روزها عضویت هیات امنای صندوق پرحاشیه ذخیره فرهنگیان را بر عهده دارد، معتقد است که علی لاریجانی تنها فردی است که اصولگرایان میتوانند در انتخابات سال ۹۶ مقابل حسن روحانی علم کنند در حالیکه سیاست جریان اصلاحات همان تداوم حمایت از روحانی خواهد بود. وی که ممنوعالتصویری سیدمحمد خاتمی را در مقابل سخنرانیهای هر روزه احمدینژاد از عجایب روزگار میداند و تاکید میکند در مورد این محدودیتها دولت تاثیرگذار نیست و اگر با روحانی بود، شاید تا الان حصر برداشته شده بود. متن مصاحبه ایلنا با مرتضی حاجی را در ذیل میخوانید:
در مورد فشار روی دولت و موضوع تکدورهای شدن دولت روحانی نظر شما چیست و اینکه آیا سازوکاری وجود دارد که تندروها بتوانند از طریق آن مانع از ورود روحانی به انتخابات دور آینده شوند؟
ساز و کار قانونی در این مورد وجود ندارد. ولی ممکن است فشارهای سیاسی در جهت جوسازیها انقدر زیاد شود که تا حدی در این روند اثر بگذارد تا جایی که میدانم آقای روحانی فرد نیرومند و مقاومی است و بعید می دانم که این شانتاژها روی او اثرگذار باشد. برای همین فکر میکنم تلاش مخالفان روحانی که دوست دارند دولت او تکدورهای باشد، تلاش بینتیجهای خواهد بود و روحانی همچنان رئیس جمهور دور آینده ما خواهد بود.
آیا ممکن است این فشارها روی روند بررسی صلاحیت روحانی در شورای نگهبان تاثیرگذار باشد؟
حرف و حدیثها در مورد صلاحیت روحانی در انتخابات دور آینده برای همین فضاسازیهاست. تا جایی که من اطلاع دارم روحانی همان روحانی سال ۹۲ است و تغییری نکرده است که شورای نگهبان بخواهد نظر جدیدی در مورد او داشته باشد. منتها مخالفان سعی میکنند حرفهایی را مطرح کنند که این اظهارات روی ذهنیت اعضای شورای نگهبان تاثیر بگذارد و تصمیمی را اتخاذ کنند که آنها میپسندند در حالیکه خیلی خیلی بعید است که این روش موثر واقع شود.
برخی معتقدند روحانی فشار بیشتری را از دیگر روسای جمهوری تحمل میکند شما این را میپذیرید؟ چرا اساسا دولتها در ایران نسبت به دیگر نهادها تحت فشار هستند؟
راجع به دیگر نهادها نمیتوان به راحتی صحبت کرد. دولت و رئیس آن منتخب مردم هستند و برای انتخاب شدن برنامهها و شعارهایی را اعلام میکنند و توقعاتی در مردم ایجاد میشود گاهی بر آوردن این توقعات بیش از توان عادی و جاری دولت است از طرفی هم در کشور ما رقابت سیاسی گاهی با بیاخلاقی توام میشود و به جای نگاه به منافع ملی مصالح حزبی و جناحی خودنمایی میکند و سعی در حذف رقیبی به هر قیمتی است.
در این زمینه خواست اکثریت مردم مورد توجه قرار نمیگیرد. برای همین در این میان چون دولت پاسخگوترین نهاد برآمده از آرای مردم است و به دلیل انتخابی بودن، رقبایی داشته که آنها را پشت سر گذاشته و برنامههایی داده که همه آنها در زمانبندی مناسب محقق نشده است، اینها دولتها را از این جهت به سیبلی تبدیل میکنند که رقبای عقبمانده تلاش میکنند به عنوان نقطه ضعف و ناکارآمدی دولت اینها را بزرگ کنند. لذا دولتها در دورههای مختلف از این جهت فشارهای زیادی را تحمل کردند. البته منهای دولت قبل که تا حد زیادی از جانب کسانی که عیله دولت خاتمی و روحانی تلاش کردند مصونیت داشتند. جز این اواخر که رفتار رئیس دولت با برخی از اعضا به گونهای شد که همان هواداران از حمایت پشیمان شدند و انتقادهایی را مطرح میکردند.
نمیتوان با قاطعیت گفت که فشار روی دولت روحانی از دیگر دولتها بیشتر بوده است، تنها دولتی که میتوانیم در این مورد با دولت فعلی مقایسهاش کنیم، دولت اصلاحات است. دولت هاشمی اینطور تحت فشار نبود و دولت احمدینژاد هم که حمایت میشد. دو دولتی که بعد از انقلاب تاکنون بیشتر از همه تحت فشار بودهاند؛ دولت خاتمی و روحانی است.
فکر میکنم شکستی که در اثر انتخابات گذشته ریاستجمهوری و به دنبال آن انتخابات مجلس تندروهای جناح راست متحمل شدند، اینها را در یک موضع عصبی قرار داده است و به هر نحوی شده میخواهند اثبات کنند که مردم در انتخابشان اشتباه کردهاند. یعنی به جای اینکه به اشتباه خود پی ببرند و سعی در اصلاح رفتار خود داشته باشند، میخواهند ثابت کنند مردم اشتباه کردند. اگر بگوییم پایه این فشارها در دولت خاتمی شکل گرفته است، امروز این فشارها به این دوره منتقل شده است. ضمن اینکه موارد دیگری هم به آن افزوده شده است، بنابراین میتوانیم با این نگاه بگوییم به دولت روحانی فشار زیادتری وارد میشود.
گفته میشود احمدینژاد با ایستادگی برابر برخی نهادها نشان داد که قدرت رئیسجمهور چقدر است، چقدر این مطلب را میپذیرید؟ آیا اساسا احمدینژاد فرد مقتدری بود؟
این حرف را قبول ندارم که احمدینژاد اقتدار ریاست جمهوری را بالا آورد، بلکه فکر میکنم او قدرت ریاست جمهوری را خیلی هم تنزل داد. آنچه در مواردی مورد توجه خیلیها قرار گرفت، حمایتی بود که در برابر گزارش تخلفات منتشر شده از اطرافیان خود داشت.
باید این تخلفات در محکمهای مورد رسیدگی قرار میگرفت، ولی او این افراد را خط قرمز خود میدانست و تهدید میکرد که اگر کسی این افراد را تحت تعقیب قرار دهد، دولت را ترک میکنم. این کاملا نشانه ضعف است. رئیس جمهوری قوی است که اولا نیروهای قدرتمند اتنخاب کند و ثانیا این نیروها درستکار باشند و چشم به بیت المال نداشته باشند و اگر اتهامی متوجه آنها شد آن افراد را با اطمینان معرفی کند و خواستار رسیدگی به موارد مطرح شده باشد. کسی که قدرت داشته باشد، قهر نمیکند وقتی کسی تهدید به قهر میکند، یعنی در موضع ضعف قرار دارد. قبول ندارم که او دولت و ریاست جمهوری را با اقتدار اداره میکرد.
با این وصف یعنی واکنش آقای روحانی نسبت به کارشکنیهایی نظیر توهینها و آتش زدن سفارتخانهها و لغو کنسرتها مناسب بود؟
در مواردی مثل حمله به سفارتخانه، دولت عوامل را شناسایی کرده است و آنها را به قوه قضاییه معرفی کرده است. از این بعد اینکه چه برخوردی صورت گیرد، به تشخیص قاضی و رای قوه قضاییه است. دولت در اینجا نباید مدعی قوه قضاییه باشد و نمیتواند دخالتی در رای قاضی داشته باشد. اصل بر این است که قاضی به درستی به این مساله رسیدگی خواهد کرد. در دوره دولت گذشته هم اتفاقی مشابه حمله به سفارت عربستان در مورد یکی دیگر از سفارتخانهها افتاد، اما دیدیم که این افراد از سوی دولت قبل مورد شناسایی قرار نگرفتند و به تبع آن تحت تعقیب هم قرار نگرفتند.
درباره لغو کنسرتها و اتفاقاتی نظیر اینها هم این مساله دو وجه دارد؛ یکی از این وجوه مربوط به مساله فرهنگی است که وجه فرهنگی این مساله را باید با حوصله دنبال کرد تا نگرانی که برخی از افراد از کم بها دادن به ارزشهای اعتقادی احساس میکنند بر اثر برگزاری کنسرتها اتفاق میافتد، از بین برود و برای آنها رفع ابهام و شبهه شود. از طرفی هم رفتاری صورت میگیرد که خلاف قانون است. دولت و رئیس جمهور با صراحت موضع خود را در این باره اعلام کردهاند از این بعد با مدعیالعموم است که وظیفه خود را به درستی انجام دهد. شاید در این زمینه دولت و شخص رئیس جمهور کاری بیشتر از این نتوانند انجام دهند. شاید دیگر تحریک کسانی که به عنوان مقدسات کاری انجام میدهند، به مصلحت نباشد.
باید مقداری در این مورد اقناعی عمل کرد. دولت هم کارش را انجام میدهد. معلوم است جلوگیری از مراسمی که قانونا مجوز دریافت کرده است، کاری غلط و قانونشکنی است و تقابل با دولت محسوب میشود. اما لشکرکشی در مقابل این اقدامات هم طبعا به صلاح نیست. این موضوع در حوزه فرهنگی است و نیاز به پاسخ فرهنگی دارد و در مورد قانونشکنیهای صورت گرفته هم باید قوه قضاییه رسیدگی کند.
سخنگوی دولت از تشکیل اتاقهای فکر علیه دولت یازدهم صحبت میکند، چقدر وجود این اتاقهای فکر را قبول دارید و اینکه در مقابل دولت چه کاری میتوانند انجام دهند؟
من در این باره اطلاعاتی ندارم برای همین هم نمیتوانم در رد یا تایید آن مطلبی بگویم. اما دولت هم باید بپذیرد که مخالفانی در گوشه و کنار کشور داشته باشد و آنها هم برای اینکه موقعیت را به نفع خود تغییر دهند، تلاش میکنند؛ یکی از این تلاشها این است که نقاط ضعف را شناسایی و آن را برملا کنند و پشت آن سنگر بگیرند. دولت است که باید تلاش کند بهانه کمتری برای این عده ایجاد کند. اینکه گروهی رفتار دولت را تحلیل کنند و قوتهای آن را نادیده بگیرند و ضعفها را بزرگ کنند، درست است که یک کار غیراخلاقی است، اما در دنیای سیاسی امروز از این اتفاقها رخ میدهد و نباید این را خیلی منفی گرفت. دولت باید اولا تلاش کند رفتارش به گونهای باشد که کمتر از این بهانهها ایجاد کند و ثانیا اگر اقدام مجرمانهای انجام میشود، متخلفان را به دستگاههای نظارتی معرفی کند.
با توجه به اینکه در دوره دوم محبوبیت روسای جمهور کاهش پیدا میکند، اقبال به روحانی را برای دوره دوازدهم انتخابات ریاست چگونه ارزیابی میکنید؟
همیشه اینطور نیست که در دور دوم محبوبیت یک رئیسجمهور کاهش پیدا کند ما نمونه این را هم در مورد آقای خاتمی شاهد بودیم گمان میکنم درست است که روحانی نتوانسته برخی وعدههای خود را محقق کند و ضرورت دارد تا موانع و مشکلات را با مردم در میان بگذارد، اما در مجموع برآیند عملکرد دولت تا جایی که من برداشت میکنم، در اذهان مردم مثبت است. برای همین آقای روحانی حتما در حد آرای دور قبل خود رای خواهد داشت.
فکر نمیکنم الان پایگاه رای روحانی از انتخابات سال ۹۲ کمتر شده باشد، بلکه بیشتر هم شده است. به هر حال شجاعتها و جسارتهای مدیریتی آقای روحانی در ذهنیت مردم قابل قبول است. ادبیات روحانی در مواجهه با مخالفان و بیگانگان، مواضع مقتدرانهای از دید مردم بوده است. اینکه از تریبونها به او حمله میشود و او اقدامی نمیکند نشاندهنده سعهصدری است که هر دولتمردی باید داشته باشد.
شعار خاتمی «زنده باد مخالف من» بود. چه ایرادی دارد این شعار کم کم در ذهن همه دولتمردان نهادینه شود که یک مخالف حق مخالفت دارد. رهبری هم در دیدار با دانشجویان تاکید داشتند که انتقاد از رهبری جرم نیست. خوب است که این رویکرد در ذهن همه دولتمردان جای خود را باز کند و همه بدانند انتقاد از دولت جایز است و دشمنی کردن و رفتار خصمانه داشتن و توهین کار درستی نیست و غیراخلاقی است اما باز هم من میگویم دولتمردان باید برابر توهین هم تحمل داشته باشند، حرمت قانون باید رعایت شود.
محتملترین رقبای آقای روحانی در دوره آینده انتخابات ریاستجمهوری را چه گزینههایی میدانید؟
اگر اصولگرایان دنبال کسی باشند که او را مقابل روحانی کاندیدا کنند، گزینهای مناسبتر از لاریجانی ندارند. البته من معتقدم روحانی برای اصولگرایان غیرتندرو هم مناسبترین کاندیدا است. گزینههایی مثل قالیباف و رضایی هم بخت خود را چند بار امتحان کردند و دیدند چقدر بین مردم پایگاه دارند، برای همین آقای رضایی که دیگر لباس نظامی پوشیده است و مشکل است که کاندیدا شود. قالیباف هم نسبت به دوره قبل کاری نکرده که ذهنیت مثبتتری بین مردم از خود به جای گذاشته باشد. به خصوص که اخبار اخیر در مورد تخلفات شهرداری این سابقه را تاریکتر هم میکند.
به نظر شما جریان احمدینژاد به عرصه انتخابات ورود پیدا خواهد کرد؟ و در اینصورت چه سازوکاری خواهند داشت؟
به نظر من احمدینژاد خودش در انتخابات حضور پیدا نمیکند. البته ممکن است به عنوان یک عنصر ایذایی تا لحظه آخر به مناطق مختلف برود و از فرصتهایی که برای نامزدها فراهم میشود، استفاده کند، اما شگردهای او همان روشهای قبلی است. نارضایتی از دولتهای او به اندازهای است که دیگر جایی برای بازگشت این تفکر وجود نداشته باشد.
به نظر شما روحانی چه میزان از سوی جناح اصولگرا برای انتخابات ریاستجمهوری آینده حمایت خواهد شد؟
در این زمینه باید به تفکیک صورت گرفته در میان اصولگرایان دقت کنیم. بخش مهمی از اصولگرایان معتدل و میانهرو حتی امثال آنهایی که در مقطعی به ولایتی گرایشی داشتند، حتما از روحانی حمایت خواهند کرد و بعید میدانم به دنبال کاندیدای دیگری باشند و یا کاندیدای دیگری برایشان جاذبه بیشتری از روحانی داشته باشد.
موضوع فیشهای حقوقی در رایآوری روحانی در انتخابات ریاستجمهوری دور آینده تاثیرگذار خواهد بود؟
این موضوع قطعا خیلی موثر نخواهد بود. چون این مساله زاییده دولت روحانی نیست و روحانی هم شفاف موضعگیری کرد و افرادی که به دولت منتسب بودند و چنین دریافتیهایی داشتند را از کار کنار گذاشت. افکار عمومی هم نسبت به این اقدام دولت ناراضی نیستند. گرچه نسبت به خود این اتفاق نگران هستند و آن را نوعی شوک میدانند اما موضعگیری به موقع دولت و روحانی و تعیین حد و مرز جدید برای پرداختیها پاسخ مردم را داد. به خصوص که مبالغ کلانی هم به بیتالمال برگشت.
نحوه ورود جریان اصلاحات در انتخابات ریاستجمهوری دوره آینده را چگونه پیشبینی میکنید و اینکه فکر میکنید باید سازوکار ورود به مباحث انتخاباتی به چه شکل باشد؟
به نظر من حمایت از روحانی برای اصلاحطلبان در دوره آینده یک راهبرد و نه یک تاکتیک محسوب میشود. البته من سخنگوی اصلاحطلبان نیستم اما فکر میکنم روحانی مناسبترین چهره برای اصلاحطلبان هم خواهد بود.
به نظر شما ائتلاف اصلاحطلبان و نیروهای معتدل در انتخابات سال ۹۴ چقدر در سال ۹۶ قابل تکرار است؟
موفقیت مجموعه نیروهای میانهرو در انتخابات مجلس حاصل نوعی همکاری بین اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل بود. این به معنای سیاسی ائتلاف نیست در واقع معنی نوعی همکاری و پشتیبانی را میدهد. این همکاری برای آینده هم مفید است. البته شرایط انتخابات مجلس با انتخابات شوراها متفاوت است.
در اینجا صحبت از پارلمانی است که دولت مستقیما به همکاری آن نیاز دارد اما پارلمانهای محلی بیشتر با مدیریتهای محلی شوراها سر و کار دارند و درجه حساسیت مجلس را ندارند و لازم نیست همکاری در این زمینه صورت گیرد اما مهم است که نوعی همکاری که از ورود تندروها جلوگیری کند در برخی مناطق ضرورت داشته باشد.
قرار بود تکلیف شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در شهریور ماه مشخص شود؟ این شورا چه سازوکاری را برای انتخابات سال ۹۶ در پیش خواهد گرفت؟
تکلیف شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان مشخص است. تجربه گذشته انتخابات ایجاب میکند که برای انتخابات بعد همین روش ادامه پیدا کند. اما چون نوع انتخابات متفاوت است، شاید مقداری در نوع سازماندهی آن و ترکیب اعضا تغییرات و اصلاحاتی لازم باشد که این در حال بررسی است، عملا شورای عالی سیاستگذاری فعال خواهد شد. ما معتقدیم که هنوز برای آغاز کارهای انتخاباتی دیر نشده است. ممکن است در ترکیب شورا جابهجاییهایی صورت گیرد که بعد از نهایی شدن اعلام خواهد شد. در نهایت قاعدتا در مهر یا آبان ماه باید کارهای انتخاباتی را آغاز کند.
آیا در این رابطه بین شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و شورای عالی سیاستگذاری تعامل لازم وجود دارد؟
تمام اعضای شورای هماهنگی عضو شورای عالی سیاستگذاری هم هستند. به علاوه از چند حزب و شخصیت صاحبنظر هم جداگانه در این مجموعه هستند من فکر میکنم ترکیبی حدود ۴۵ نفره مثل دوره قبل برای انتخابات سال ۹۶ در شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان مجددا شکل بگیرد.
در اینصورت آیا ترکیب شورای عالی سیاستگذاری تغییر خواهد کرد و چقدر احتمال تغییر ریاست عارف در شورای عالی سیاستگذاری وجود دارد؟
تاکنون بحثی در مورد تغییر ریاست عارف صورت نگرفته است. به هر حال چون ترکیب شورا باید اصلاح شود، بعد از اصلاح، انتخاباتی برای هیات رئیسه برگزار میشود و هیات رئیسه جدید انتخاب خواهد شد. نوع کمیسیونبندیهای این دوره با دوره قبل متفاوت است. اما مشکلی برای ادامه ریاست عارف در شورای عالی سیاستگذاری وجود نخواهد داشت و اگر ۱۰ بار دیگر هم رایگیری شود، باز هم عارف رئیس شورای عالی سیاستگذاری خواهد شد.
در مورد بررسی صلاحیتها در انتخابات شوراها زمزمههایی برای ورود شورای نگهبان به موضوع بررسی صلاحیتها وجود دارد؟ در این مورد نظر شما چیست؟
اگر قرار باشد نهاد دیگری در این زمینه ورود پیدا کند، باید قانون فعلی در مجلس اصلاح شود. الان قانون تکلیف را به گونه دیگری مشخص کرده است. بعید میدانم خود اعضای شورای نگهبان هم خیلی علاقمند به ورود به این مساله باشند. لذا فکر نمیکنم این موضوع به شورای نگهبان ارتباطی پیدا کند. ضمن اینکه میگویم اگر تغییری بخواهد صورت گیرد باید اول قانون تغییر پیدا کند.
شنیده شده برخی تشکلهای اصلاحطلب نسبت به فعالیت شورای مشورتی انتقادهایی دارند. ماجرا چیست؟
شورای مشورتی یک جمع حدود ۴۶ نفره است که آقای خاتمی آن را تشکیل داده است تا در برخی مسائل عمدتا داخلی اصلاحطلبان مشورتهایی داشته باشد و تصمیم بگیرد.این شورا نه یک نهاد و نه یک حزب و تشکیلات است هر کسی هم میتواند با آن موافق یا مخالف باشد. این شورا برآیند تصمیم برای مشورت با افرادی است که نظرشان قابل توجه است، یک نهاد ماندگار دائمی نیست ترکیب جمعی که در این شورا شرکت دارند، نشان میدهد که اکثریت قدرتمندی این شورا را قبول دارند.
هنوز جلسات شورای مشورتی به صورت دورهای است؟
هرگاه لازم باشد از اعضای شورای مشورتی برای تشکیل جلسه دعوت میشود. آخرین جلسه این شورا هم ۱۳ شهریور ما برگزار شد. البته اصلیترین تشکلهای تصمیمگیر در جریان اصلاحطلب، شورای عالی سیاستگذاری و شورای هماهنگی هستند.
نظر آقای خاتمی در مورد گزارش ارائه شده در مورد انتخابات شوراها چه بود؟
آقای خاتمی همیشه توصیه دارند که کاری کنیم مردم مشارکت بیشتری داشته باشند و انتخابات باشکوه برگزار شود و کاندیداها خدوم باشند. توصیههای آقای خاتمی از نوع توصیههای عمومی است. بحث ارائه گزارش هم به این شکل است که در جلسه شورای مشورتی هر کسی که خبر متناسبی با موضوع مورد بحث داشته باشد، آن را ارائه میکند و آقای خاتمی هم اگر نظری داشته باشد، آن بیان میکند.
کارگروه انتخابات شوراها و ریاست جمهوری تاکنون چه اقداماتی انجانم داده و آیا نجفی مسئولیت این کارگروه را بر عهده دارد؟
بله؛ آقای نجفی به دلیل آشنایی با مسائل شوراها و چون خوشفکر و برنامهریز و اهل تدبیر است در این مورد کار کرده و برنامههایی را آماده کرده که در اختیار شورای عالی سیاستگذاری قرار میگیرد تا در مسیر اجرایی شدن مورد استفاده قرار گیرد. فکر میکنم کار این کارگروه هم تمام شده و گزارش خود را آماده کردهاند. اما باید شورای عالی سیاستگذاری کار خود را آغاز کند و این گزارشها را دریافت و مورد بررسی قرار دهد.
شنیده شده روسای ستادهای آقای روحانی هم انتخاب شدند.
قاعدتا تصمیم در مورد ستادها با آقای روحانی است که چه زمانی آنها را تشکیل دهد و چه کسانی را انتخاب کند. کاندیدای ریاست جمهوری معمولا ستادی برای خود تشکیل میدهد و دیگرانی که میخواهند از او حمایت کنند یا به این ستاد میپیوندند و یا ستادی در پشتیبانی از او تشکیل میدهند. بنابراین این به تصمیمی که آقای روحانی اتخاذ میکند، بستگی خواهد داشت.
نظرتان در مورد اخبار منتشر شده در خصوص تخلفات شهرداری تهران و برخی واگذاریهای صورت گرفته چیست؟ اساسا چرا در نهادی مثل شهرداری در دورههای مختلف اینقدر با تخلف مواجه میشویم؟
ارزیابی از میزان موفقیت شوراها در جهت اهداف آنها ندارم. اما سازمان شهرداری با این وسعت و اهمیتی که دارد، ایجاب می کند که پارلمان منطقهای برای آن تشکیل شود و عملکرد و بودجه آن را بررسی کند. نمی شود شهرداری با هزاران میلیارد بودجه این روش را رعایت نکند. فکر میکنم نهاد مردمی شورا برای هدایت و نظارت بر شهرداری کاملا ضروری است.
در دوره اصلاحات شاهد اجرای اصل قانون اساسی در مورد انتخابات شوراها بودیم. اولین دوره انتخابات شوراها بعد از انقلاب در سال ۵۸ برگزار شد که خود من هم در شهرستان محل زندگیام کاندیدا بودم و انتخاب شدم بعد هم که استاندار شدم در جلسات شورا هم شرکت میکردم. گستردگی شوراهای آن زمان مثل امروز نبود. بعد از توقف دوره جنگ، شوراها در دوره خاتمی فعال شد. برخی دورههای شوراها دورههای تجربهاندوزی بود. بیتجربگیهایی هم در مواردی رخ داد و مشکلاتی هم ایجاد شد اما با همه این مشکلات در تهران باز هم وجود شوراها از عدم آن بهتر بود.
شوراها جایگاه بسیار بالایی دارند و مردم به هیچ عنوان نباید اهمیت آن را کمتر از مجلس بدانند. اهمیت شوراها در زندگی مردم شهرها موثر است. در کل من شوراها را مفید و موفق میدانم اما طبیتا میتوانست بهتر از این هم باشد. اما در مورد تخلفات من جزئیات گزارشهای تخلف شهرداری را نمیدانم. معنویتی که در مدیریت کشور و پذیرش مسئولیتها در سالهای قبل وجود داشت، رو به اضمحلال است و جنبه مادی مدیریت در برخی موارد بر جنبههای معنوی غلبه پیدا میکند و این خوب نیست.
مدیران درجه یک سازمانها احساس میکنند با پرداختیهای متعارف نمیتوانند مدیران قابل و شایسته را به کار بگیرند؛ لذا به شیوههایی متوسل میشوند که اختیار قانونی آن وجود دارد و به این پرداختیها ناچار میشود. واقعیت گرانی و کاهش قدرت خرید مردم وضعیت زندگی را سخت کرده این سختی باعث شده است اگر کسی دستش به جایی میرسد از آن استفاده کند. مخصوصا اگر زمینه اختیارات قانونی آن هم وجود داشته باشد، این از یک مدیر جمهوری اسلامی خیلی بعید است که بخواهد گلیم خود را از آب بیرون بکشد.
اگر سختی زندگی برای یک مدیر وجود دارد برای یک کارمند و کارگر به مراتب بیشتر خواهد بود. باید همه چارهجویی کنند تا شاهد شکوفایی اقتصاد و توسعه عدالت اجتماعی باشیم. برخی از اینها اگر تخلف قانونی داشته باشند، جرم محسوب میشود و دادگاه باید وارد شود و تکلیف افراد متخلف را مشخص کند اما گاهی این برداشتها طبق قانون انجام شده است، که این جرم نیست.
بر اساس شنیدههای من در این مورد هم زمینههای قانونی وجود داشته است. مثلا برای پرداختهای نامتعارف قانون به برخی مدیران این اجازهها را داده است. در اینجا قانون هم باید اصلاح شود و سقف تعیین شود. در مواردی هم تلاش برای بازگرداندن عشق به خدمتگزاری ارزش شود. ما می شنویم مفاسدی در برخی از دستگاهها وجود دارد این هم از مواردی است که باید در جلسات سران سه قوه مورد بررسی قرار گیرد و امیدواریم تدابیر آنها هم زودتر به مرحله عمل برسد؛ چراکه مفاسد اگر نهادینه شد، دیگر نمیتوان آن را کاری کرد و بسیار خطرناک خواهد بود.
یکی از موارد جلوگیری از مفاسد برخورد قاطع و جدی است اما اضافه کردن دستگاههای نظارتی مشکلی را حل نمیکند بلکه اصلاح ساختار تصمیمگیری باید به گونهای اتفاق بیفتد که یک نفر به عنوان صاحب امضای طلایی خیلی دستش باز نباشد. باید برای این کار چارهجویی ساختاری کرد. ما از کشورهایی هستیم که تعداد نهادهای نظارتیمان زیاد است اما با وجود این، اشکالات هم زیاد بوده که بخشی ناشی از سیستمهای تصمیمگیری است و بخشی ناشی از بیجراتی مطبوعات است. اگر این رسانهها در جایی با تخلفاتی مواجه شدند باید آن را برملا کنند و با کمک افکار عمومی جلوی تصمیمات غلط را بگیرند. برخی برداشتها هم این است که اگر افشاگری شود، آن را سیاهنمایی و تضعیف نظام تلقی کنند، به نظرم این تضعیف نیست چون هر چه این مفاسد را بپوشانیم، ضعف شدت پیدا میکند.
پیکره اقتصاد اگر دچار بیماری فساد شد و این بیماری ریشه دواند، ممکن است دیگر نشود برای آن با هزینههای متعارف چارهاندیشی کرد با تصمیمگیری درست و مقداری باز کردن فضای مطبوعات برای بیان نقاط ضعف میتوانیم در این زمینه شاهد پیشرفت باشیم همه ما باید مقید به منافع ملی باشیم .
برخی معتقدند برخورد نهادهای نظارتی در مورد فیشهای حقوقی و تخلف شهرداری تهران یکسان نبود.
در مورد شهرداری بلافاصله یکسری اسامی مطرح شد. اما در مورد فیشهای حقوقی این روند با فاصله بیشتری طی شد. در حالیکه هنوز این موارد در جایی ثابت نشده است. ممکن است خیلی از این واگذاریها طبق قانون باشد، در این مورد باید قدری تامل کرد تا آبروی افراد مخدوش نشود با حوصله میشد اصل خبر را نقل کرد و اسامی برده نشود. شاید در این صورت اینقدر حساسیت از سوی نهادهای نظارتی نمیشد. باید مراقب باشیم در این موارد دچار تندروی نشویم.
در مورد انتخابات سال آینده اصلاحطلبان باید چه کاری انجام دهند تا اتفاق شورای شهر قبلی و لیست امید در این دوره تکرار نشود؟
کاری نمیتوان کرد چون قرار دادن افراد در لیستهای انتخاباتی بر اساس یکسری ضوابط و اطلاعات روز است. افراد هم گاهی وقتی انتخاب میشوند در موقعیتی قرار میگیرند که موضعشان تفاوت میکند.
چقدر ضرورت دارد تا در این انتخابات هم از ظرفیت چهرههایی مثل آیتالله هاشمی و آقای خاتمی استفاده شود؟
حتما باید از این ظرفیتها استفاده شود و نظرات این آقایان و رهنمودهایشان برای اصلاحطلبان و نیروهای معتدل تعیینکننده خواهد بود. با آقای خاتمی که ما به صورت دورهای جلساتی داریم. اما با آقای هاشمی تاکنون در جلسهای به منظور انتخابات حضور نداشتم. از اینکه آقای خاتمی هم در رابطه با انتخابات با آقای روحانی صحبتی کرده است یا خیر بی اطلاع هستم.
برخی معتقدند که تحرکات اخیر احمدینژاد کاملا انتخاباتی است و حتی وزارت کشور در این مورد به وی تذکر داده است، نظر شما در این مورد چیست؟
به نظر من این تحرکات انتخاباتی نیست. این اقدام نوعی فرار رو به جلو از سوی احمدینژاد است. او به جای پاسخگویی به اقدامات گذشته خود، تلاش میکند در این تجمعات حضور داشته باشد تا بگوید وجود دارد. پس این سخنرانیها بیشتر یک اظهار وجود است تا فعالیت جدی انتخاباتی.
در مقابل ممنوعالتصویری آقای خاتمی در مورد سفرها و سخنرانیهای هر روزه احمدینژاد چه نظری دارید؟
این از عجایب روزگار است. آنها که این تصمیم را گرفتند باید پاسخ این مسئله را بدهند.
در مورد پیغام باهنر به میرحسین موسوی در مورد شرط رفع حصر و تکذیب آن از سوی موسوی چه نظری دارید؟ و چقدر این امکان وجود دارد که روحانی در دوره دوم دولت خود بتواند مساله حصر را حل کند؟
دولت در انجام حصر دخالتی نداشته و تصمیمگیر هم نیست. چون گفتند شورای عالی امنیت ملی این تصمیم را گرفته برخی اعضای این شورا هم این موضوع را تکذیب کردند ولی حصر همچنان ادامه پیدا کرد. اگر با روحانی بود شاید تا الان حصر برداشته شده بود. باهنر هم سمتی نداشته که بخواهد پیغام بدهد و به استناد آن کسی تعهدی بپذیرد. او نایب رئیس مجلس بوده است شاید دوستانه این را گفتهاند که اگر این را می پذیرید ما وساطت کنیم به هر حال امیدواریم مساله حصر هر چه زودتر حل شود.