گروه حوادث: مردي كه در ١٩ سالگي با تصور اينكه برادر كوچكش حاصل ارتباط نامشروع مادرش است، خانهشان را آتش زد و منجر به قتل پدر، خواهر و برادر خردسالش شد، در جلسه دادگاه مدعي شد كه افسردگي حاد دارد و پدرش هنگام جابهجايي گالن بنزين، منجر به آتشسوزي و وقوع قتلها شده است. اين در حالي است كه او پيش از اين در بازجوييها به ارتكاب قتلها به دليل اختلافات ناموسي اعتراف كرده بود.
رسيدگي به اين پرونده از ساعت ٥ بامداد ١٦ فروردين ٨٨ با اطلاع ماموران كلانتري ١٧ مارليك از وقوع يك فقره آتشسوزي منجر به قتل در خانهاي مسكوني آغاز شد. آتش نشانان موفق شده بودند هنگام خاموش كردن حريق، مادر و پسر ١٩ سالهاش را نجات دهند اما پدر، دختر ١٠ و پسر هشت ساله خانواده در آتش ماندند و كشته شدند. با فروكش كردن آتش، تيمي از ماموران به بررسي صحنه جرم پرداخته و فاش كردند كه فرد يا افراد ناشناسي ابتدا يك قفل آويز به در ورودي خانه زده و سپس آنجا را آتش زدهاند كه باعث مرگ سه نفر شده است.
وقوع عمدي بودن حريق محرز شده بود كه ردپاي پسر ١٩ ساله خانواده نيز در وقوع آن كشف شد تا پس از دستگيري مورد بازجويي قرار گيرد. او به قتل به دليل مسائل ناموسي اعتراف كرد و گفت: «اختلاف من و خانوادهام با يك نامه شروع شد. افراد ناشناسي آن را در خانهمان انداخته بودند. در آن نوشته شده بود: «مادرم با مردي غريبه ارتباط دارد و برادر هشت سالهام حاصل اين ارتباط است. »
مدتي بعد، وقتي با دوستم، جلوي در مجتمع ايستاده بودم، پژويي مشكي رنگ با دو سرنشين مرد جلويم توقف كرد. آنها را نميشناختم اما گفتند ميخواهند درباره نامه حرف بزنند. سوار كه شدم، عكس مردي را نشانم دادند و مدعي شدند او با مادرم ارتباط دارد. موضوع را با مادرم در ميان گذاشتم اما او زير بار نميرفت تا اينكه پدرم همهچيز را فهميد. عصباني شد. گفت همهمان را خواهد كشت. او حتي هرچند وقت يكبار با كنايه به برادر هشت سالهام ميگفت: اميرحسين، بابات چه كار ميكند؟ تا اينكه روز حادثه، در خانه را از پشت قفل كردم و با بنزين آنجا را آتش زدم كه باعث مرگ پدر، خواهر و برادرم شد.»
با ثبت اعتراف متهم، كيفرخواست پرونده صادر و براي رسيدگي در اختيار شعبه چهارم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي عبداللهي قرار گرفت. صبح ديروز در جلسه دادگاه، مادر متهم كه خود پيش از اين به اتهام معاونت در قتل در دادسرا بازجويي اما تبرئه شد، به عنوان يكي از اولياي دم رضايت داد اما عموهاي متهم خواستار قصاص او شدند.
سپس پسر جوان پشت جايگاه ايستاد و با انكار اعترافات قبلياش، اشتباه پدرش را علت وقوع حادثه اعلام كرد و گفت: «به خاطر افسردگي شديدي كه داشتم هميشه بنزين ميخريدم و با آن آتش درست ميكردم. آن روز هم يك گالن بنزين را خريدم و در حياط گذاشتم و رويش پتو انداختم. طرفهاي ساعت ٣ نصف شب از خواب بيدار شدم و بنزين را آتش زدم كه باعث گرگرفتن پتو شد. پدر و مادرم از خواب بيدار شدند و سراغم آمدند. پدرم گالن بنزين را از دستم گرفت تا به حمام ببرد اما در بين راه از دستش افتاد و محتوياتش به اتاق خواهر و برادرم ريخت و باعث وقوع آتشسوزي شد. از ترس، سريع به آتشنشاني و اورژانس زنگ زدم اما تا آنها برسند، پدر و خواهر و برادرم در آتش سوختند و فوت كردند.»
او ماجراي ارتباط نامشروع مادرش را نيز انكار كرد و گفت: «آن مساله چيز مهمي نبود و من به خاطر افسردگي شديدي كه دارم، توهم زده بودم. » وكيل متهم نيز وقتي براي دفاع حاضر شد بر افسردگي شديد موكلش و بيتوجهي پدر و مادر به او تاكيد كرد تا در نهايت قضات دادگاه براساس اطلاعات به دست آمده وارد شور شوند تا راي نهايي را صادر كنند.