امید حاجیلی با این که شوکه شده بود نوزاد را که کمی خون سر مادرش به او پاشیده بود، بغل کرد تا از سلامتیاش مطمئن شود و پدر نوزاد با صدای بلند برای همسرش درخواست آمبولانس میکرد. حال نامساعد مادر متاسفانه مانع از این شد که خبرنگار کافه سینما بتواند با ماشین شخصی او را به بیمارستان برساند. پس از دقایق نسبتا طولانی و ناراحت کننده، این سوال در ذهن تداعی میشد که در این ساعت تهران که در خیابان پرنده پر نمیزند چرا این همه انتظار برای یک آمبولانس؟ امید حاجیلی و دوستش بدون آن که تقصیری در سانحه داشته باشند و آن طور که میتوان پیشبینی کرد صدمه مالی شدیدی به آنها خورده بود، از لحظه تصادف فقط و فقط نگران نوزاد و سرنشینان خودرو هیوندا بودند و با آمدن آمبولانس نوزاد را به پرستاران سپردند.»