به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۲ - ۲۲:۳۶
 
۱
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۱۴ ساعت ۱۲:۰۰
کد مطلب : ۱۲۶۵۲۹

مباحثی فَربِه؛ اما؛ غیرکارکردگرایانه

مباحثی فَربِه؛ اما؛ غیرکارکردگرایانه
محمدآزاد جلالی زاده

گروه سیاسی: انتشار چند مکتوب در نشریات جریان رادیکال، در مورد دوران و یارانِ همراه و غیر همراه پیامبر و مباحثی از این دست و واکنش‌ها و حاشیه‌ها له یا علیه آن مطالب؛ بار دیگر فضای سیاسی- اجتماعی کشور را مَه آلود نمود. چنین کنش – واکنش‌هایی، بارها و بارها در سپهر عمومی و سیاسی ایران رُخ دادن نموده و هر بار با هزینه- فایده‌ت کردن کل موضوع، آنچه عیان گشته، این است که جز خُسران کیفی یا کمی چیزی عايد ایران و ایرانی نشده است. اما با واکاوی و مداقّه درست موضوع‌، می‌توان دستکم به این امر پی برد که در جوامع چند فرهنگی، چند قومیتی و چند آیینی همچون «ایران » اساساً نگاه سیاستگذارانه بایست تغییر گیرد و از دوسوی این سمت و آن سمتیِ «فربهی روایتی» و «ایده آل سیاسی» به موضعی مرضی الطرفینی و کارکردگرایانه‌ای حرکت نماید و همگان نیز به این سمت و سوی راهنمایی گردند.

الغرض : روایات دینی- اسلامی بر اساس متون مقدس- کتاب مقدس و گفته‌ها و شنیده‌های منسوب به متقدمین عصر پیامبر(ص) و نیز گفته‌ها و شنیده‌ها و مکتوبات متأخرین- فراعصر پیامبری- پایه‌گذاری شده است و چون علی الاصول هر دین وآیین و مذهبی، بار عاطفی-احساسی ویژه خود دارد، همه اینها را با هم در پرانتز «فربهی روایتی» می‌گذارم و برآن باورم که تا روز قیامت هم بحث‌های ارزشداورانه مربوط به دوران پیامبر و خلفا و خانواده و یاران پیامبر و اختلافات تفسیری - روایتی و برداشت‌های تاریخی قابل حل و فصل نیست و یکی از دلایل اصلی هم همان بار عاطفیِ محمول بر این موضوع است .

این یک سمت و سوی موضوع؛ اما در دیگر سمت، هستند افراد و جریانات فکری،که باور دارند در کشوری چون ایران می‌توان به یک ایده‌آل سیاسی دست یافت و منظورشان رسیدن به یک وحدت ذهنی و رویّه‌ای است که در زیر چتر آن همه اقوام و مذاهب ایرانی به یگانگی و یکی بودن رسند؛ این هم جای بحث دارد چرا که در دل تکثری اینچنین وسیع وحدتی سُلب و سخت بیرون آوردن محال اگر نباشد، شبه محال است. اما، در این میان راه حل سومی هم می‌توان جست و آن این است که فارغ از اندرونی شخصی در مورد عقاید و باورهای دینی و نیز گذار از فکر دست یازیدن به ایده آل سیاسی، به سمت و سویی وسط گرایید و «امر سیاسی» را بر هر دو سمتِ موضوع رُجحان داد. «امر سیاسی» خود برساخته عقل ابزاری مدرن است و عقل مدرن، آگاهی و عمل بر اساس محاسبات ریاضیاتی و سود و زیانیِ دو دو تا چهار تا شدن‌هاست.

«امر سیاسی» عرصه دیدن و پذیرفتن «حقیقت» و تامل و سیر انفسی در وادی قدسی؛ اما تدبیر و راه رفتن بر روی زمین سُلب و سخت است، عرصه شتافتن در پی آواز حقیقت اما بر صدر نشاندن مداراها و مدیریت‌هاست و در یک کلام وجه کارکردگرایانه «امر سیاسی»، خود مولفه برسازنده اصلی این بحث است. در وادی «امر سیاسی» در ایران و در رابطه با موضوع فعلی مورد بحث، می‌توان اشارت وار نکاتی بیان کرد: اساساً در بحث «فربهی روایتی» هر کس می‌تواند در اندرونی خویش معتقد باشدکه فی‌المثل «ابوموسی اشعری» خادم یا خائن، صحابه اصلی یا فرعی پیامبر و هکذا بوده یا نه و در آن‌سو نیز با نگاه به ایده‌آل‌ها هر کس می تواند در پی آن باشدکه از «تکثر روایتی» روایت‌هایی واحد برسازد و انتشار ده اما بنظر می رسد این دوگزینه‌ درآینده غیر‌عملیاتی و محکوم به شکستند. بنابراین در برهوت امر سیاسی!؟

بایست هم سیاست‌اندیش بود و هم سیاستگذار. به این اندیشید که کدام روایت‌های مربوط به صدر اسلام نسبتی بیشینه یا کمینه با واقعیت دارد، اما در سیاستگذاری اجازه ورود این بحث‌ها و روایت‌ها را به حوزه عمومی همچون رسانه نداد و بر ابعاد فربهی این مباحث نیفزود و در عوض، چنین حاشیه‌هایی را حوالَت به جامعه دانشگاهی داد تا فارغ از های‌وهوی رسانه‌ای و درآزادی کامل و با حضور موافقان و مخالفان بحث‌های تند و آتشینی صورت گیرد. اما در این بین به موضوعی دیگر اشارتی کوتاه کنم؛ فی المثل پس از مجاهدت‌های بسیار و سنگ های سراچه دل به آب دیده‌ها سُفتن‌ها؛ فهمیدیم که ابوموسی خادم بوده و این روایت را فربه کردیم و یا عکس آن دریافتیم ابوموسی خائن بوده و این را «کلان روایت» قرار دادیم؛ در انتها اما در حوزه امر سیاسی بایست یک قدم پیشتر رفت و به جدّ پرسید، خب که چه؟! فایده‌تِ حاصل از این بحث‌ها در فضای فعلی ایران چیست؟

جز تشتّت بیشتر در این جنگل تشتّتی و ناکجا آبادی و شبه روشنفکرانه ایرانی؟ جز به قربانگه بردن منافع ملی به آستانه روایت‌های تاریخی؟ جز درگیری‌های بیشتر در منطقه آشوب زده خاورمیانه که آدمی را به بُهت و حیرت واداشته است؟ جز ضربه به «ایران» و «ایرانی» و نه گفتن به پاسداشت امنیت فیزیکال و روانی عمومی ایران؟ پاسخ این سوال ها را بایستی آنانی بدهند که بازی اینچنین را آغازیدند.
مرجع : روزنامه بهار