گروه سياسي: احمد حکیمیپور-عضو شورای شهر تهران در يادداشتي در روزنامه بهار نوشت: فوت آیتاللـه هاشمی، انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، یک سالگی برجام و روابط ایران با سایر کشورها از بزرگترین و تاثیرگذارترین حوادث سال 95 در ایران هستند. موضوع فوت هاشمی روشن است. ایشان یکی از افراد تاثیرگذار در عرصه سیاست ایران بود که جامعه را غافلگیر کرد و چه در داخل و چه در عرصه بینالملل فقدان ایشان قابل جبران نیست. با فوت هاشمی در فضای سیاسی ایران خلایی احساس میشود که به نظر نمیرسد بتوان جای ایشان را پر کرد مگر اینکه نیروهای اجتماعی بتوانند خلاء این اثرگذاری را پر کنند.
درباره تحولات منطقه باید گفت امسال چرخه تحولات بر این محور بود که گروههایتروریستی که در راس آنها داعش قرار دارد رو به ضعف برود. شکست داعش در عراق و سوریه پشت سر هم اتفاق میافتد و ناامنی که آنها در خاورمیانه و عراق و سوریه ایجاد کرده بودند مهار میشود. تعادل قوا و تحولات به سمت ریشهکن کردنتروریسم و نیروهایی که منطقه را به ناامنی کشیده بودند میرود و این تحول بسیار خوبی برای آینده خاورمیانه و کشورهای اسلامی است. کودتای نافرجام در ترکیه نیز از دیگر وقایع سال 95 است که به نتیجه نرسید. اگر این کودتا به نتیجه میرسید میتوانست منشاء تحولات عمیقی در منطقه باشد اما ظاهرا دولت ترکیه توانست به کمک نیروهای مردمی و همسایگانش بر این رویداد فائق بیاید.
برجام هم از جمله اتفاقات مهم بود که در سال 95 شاهد یک سالگی آن بودیم و باید دید میتوانیم چه دستاوردهایی از پیامدهای برجام در سطح بینالملل و در سطح داخلی برای پیشبرد اهداف خود داشته باشیم. البته باید به برجام هم ارزیابی واقعبینانه داشت. همین که ایران در مسیری قرار گرفت که چالشهایی که در تحولات بینالمللی با اروپا و کشورهای5+1 یک داشت از مسیر درست و با دیپلماسی حل شود خودش دستاورد بزرگی برای ثبات و آینده مطمئن ایران است. دیگر اتفاقی که در سال 95 رخ داد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بود.
با وجود این، این موضوعات در تاریخ ایران چیز غریبی نیست. در آمریکا بالاخره قدرت در دست جمهوریخواهان و دموکراتها مدام در حال چرخش است اما اتفاقی که در حال حاضر افتاده و رئیسجمهوری که در حال حاضر وارد کاخ سفید آمریکا شده است، از طرف خود جمهوریخواهان هم حمایت چندانی نشده و این موضوع از این لحاظ مساله جدیدی تلقی میشود. رئیسجمهور جدید آمریکا یک پدیده است و باید مقداری زمان بگذرد که ما بتوانیم نتایج انتخابات دونالدترامپ را ببینیم. اما به هر حال بهنظر میرسد این انتخابات برای ایران یک تهدید نیست، بلکه فرصت است.ترامپ از اشخاصی است که با اقدامات و تصمیماتی که میگیرد، گل به خودی میزند. حتی تصمیماتی که درباره ممنوعیت ورود کشورهایی از جمله ایران به آمریکا گرفته است هم تنشهای دیپلماتیکی هستند که بعد از مدتی فروکش کرده و در مسیر عادی میافتد. اینها سیاستهای متداول هیجانی هستند که ممکن است همینطور که میآیند، زود هم تمام شوند و بهنظر نمیرسد که سیاستهای پایداری باشند.
درباره روابط ایران با کشورهای منطقه از جمله ایران نیز میتوان گفت در دولت تدبیر و امید تنشهای کمی در روابط بینالملل داشتیم اما در سطح منطقه با برخی کشورهای عربی از جمله عربستان دچار مشکلاتی هستیم که در واقع به نفع مسلمانان است که به صورت مسالمتآمیز حل و فصل شود. ما باید بدانیم که امت اسلامی تاریخ و تمدن مشترکی دارد و باید بیشتر روی مشترکات تاکید کنیم. دشمنان اسلام و مردم مسلمان در دنیا از این تنش سود میبرند بنابراین بهتر است عربستان هم در سیاست خود نسبت به ایران تجدید نظر کند که هم به نفع همه کشورهای منطقه و هم به نفع خودش است. موضوع دیگر که نزدیکی به انتخابات ریاست جمهوری سال 96 موجب افزایش آن شده این است که به نظر میرسد برخی از کاندیداها و یا نزدیکانشان فعالیتهایی را در جهت تبلیغات آغاز کردند و برای موفقیت در انتخابات تاکتیک تخریب دولت را در دستور کار خود قرار دادهاند. واقعیت این است که این قبیل بیاخلاقیها در عرصه سیاست ایران مسئله جدیدی نیست و در پی انتخابات سال 88 به نوعی وارد عرصه سیاسی کشور شد و ما با آن آشنا هستیم؛ اما باید امیدوار بود که هرچه جلو میرویم این جور ادبیاتها و این روشهای غیرمنطقی و غیراخلاقی از سیاست و جامعه ایران رخت ببندد.
رقبا طبیعتا فعالیت خود را میکنند اما روشهای تخریبی و روشهایی که بیشتر حاشیهساز و تنشزاست کمکی به فضای انتخابات نمیکند. در نهایت تعیینکننده شرایط، رای مردم در پای صندوقهای رای است و توصیه ما این است که گروههای سیاسی به سمت شفافیت، حقانیت و برنامهمحوری بروند. باید به جای اینکه مسائل را با تنش و چالشهای بیدلیل همراه کنیم به سمت تعالی و رشد فرهنگ رقابتهای سیاسی پیش برویم که در چارچوب احزاب و نهادهای نظاممند و تابلودار سیاسی است. یکی از اشکالات کشور ما این است که برخی در سیاست هستند که تابلو ندارند و معلوم نیست با چه عنوان و مجوزی فعالیت میکنند، پاسخگو هستند یا نیستند و درواقع پاسخگویی آنها نیز زیر سؤال است. در این رابطه امیدواریم که جامعه به سمت شفافیت بیشتر پیش برود.
از طرفی استفاده ازتربیونهای عمومی برای تبلیغات هم صحیح نیست و سوءاستفاده محسوب میشود. قانون نیز چنین استفادهای را منع کرده است. از نظر قانونی نباید از امکانات بیتالمال و عمومی استفاده جناحی و سیاسی شود و این نهادها باید بیطرف باشند. ما شاهد بیانصافی و بیعدالتی و استفاده ازتریبونهایی که به عموم مردم تعلق دارد هستیم و میبینیم که آنها گاهی جهتگیری دارند و در برابر جناحی موضع میگیرند، در صورتی که نهادها خصوصا آنهایی که رسانه ملی و عمومی هستند نباید این کار را انجام دهند. ضوابط تبلیغات انتخاباتی را قانون تبیین کرده است و اینکه این فعالیتها باید در چه قالبی باشد روشن است.
همچنین کاندیداها باید در استفاده از امکانات شرایط برابر داشته باشند. گاهی شاهدیم که برخی از سخنرانیهای نماز جمعه یاتریبونهای عمومی که باید بیطرف باشند استفاده جریانی میکنند در حالی که برخی چنین امکاناتی را در اختیار ندارند. باید توجه داشت خود متولیان هم باید رعایت انصاف، اخلاق و قانون را در استفاده از امکانات برای تبلیغات داشته باشند.