اميد پور عزيز
ابعاد و جزئیات پیام ٢٩ اردیبهشت مردم ایران بسیار گسترده و تأمل برانگیز است. یکی از نهادهایی که مورد خطاب مردم ایران قرار گرفتند صدا وسیما یا همان به اصطلاح رسانه ملی است. اما چرا صدا و سیما یکی از نقاط اصلی تمرکز اعلام نظر اکثریت مردم ایران در این انتخابات بود؟
با مرور عملکرد چهار ساله صدا و سیما شاخصههایی به دست میآید که در تعارض جدی و غیر قابل انکار با پیام انتخابات ٢٩ اردیبهشت مردم ایران میباشد. در طول این چهار سال صدا و سیما مدعی بوده که بصورت بیطرفانه عمل کرده است. ولی از دید بخش کثیری از کارشناسان رسانه ایی و فعالین سیاسی این سازمان همواره یک رویه تقلیل گرایانه نسبت به دستاوردها و غلو کردن کاستیهای دولت دکتر روحانی را جزء استراتژیهای لایتغیر خویش قرار داده است. به نحوی که در شبکههای متعدد تلویزیونی و رادیویی و طی برنامههای متنوع همواره یک لحن تند و تیز و البته جهت دار نسبت به دولت و هم پیمانان سیاسی اش اتخاذ شده است، و همواره کوشیده شده است با یک استراتژی روانی نرم و حساب شده یک موج ضد دولت یازدهم را در جامعه رقم بزند.
البته داشتن یک رسانه منتقد و بی طرف مسلما یک نعمت بزرگ و موجب ارتقاء دموکراسی میگردد ولی وقتی چندین دوره گذشته صدا و سیما را مرور میکنیم، هیچگاه احساس نشده که این رسانه در جایگاه واقعا مستقل و یک کارشناسی استاندارد عمل کرده باشد. هرچند این رویه چندان غیر قابل تصور هم نیست زیرا این رسانه از منابع عمومی تأمین اعتبار میشود مسلما نمیتواند در قامت یک منتقد کاملا مستقل ظاهر گردد، بلکه عملا تبدیل به یک نوع سازمان مبلغ و موید سیاستهای حاکمیتی جمهوری اسلامی شده است. حال اینکه چطور به یکباره این رسانه داعیه دار استقلال رأی، منتقد سرسخت دولت میشود مسلما گویای یک عملکرد حرفه ایی و بی طرفانه نیست.
در این رویکرد به ظاهر خالصانه عملا آماج حملات و تخریبهای نرم ولی اثرگذار بر علیه دولت یازدهم و اصلاح طلبان صورت میپذیرفت و بخش اعظم بدبینیهای غیر منصافانه علیه دولت نیز در جامعه از همین رویکرد ناشی میشود. در واقع صدا و سیما در طی چهار سال بستری را فراهم کرد که در ایام انتخابات رقبای روحانی آنها را شعله ور کرده و از آتش آن دستاوردهای سیاسی را برای خویش استیصال کنند. مثلا آن حجم از پرخاشگری و حملات تند از سوی دو کاندیدای استراتژیک اصولگرایان افراطی به یکباره نمیتوانست به بار بنشیند، بلکه نیروهای بسیار و اتاقهای فکر پرهزینه ایی در این چهار سال زمینه را برای آن حملات فراهم کرده بودند تا در سال ٩٦ محصول شان را درو کنند. ولی با تمامی این اوصاف و با این حجم از امکانات، مدعیان گفتمان اصولگرایی شکست سختی خوردند و چه میزان که سرمایههای این مملکت برای استراتژی سوخته هدر رفت.
لذا بعد از این خسران تأسف بار امید است نهادی که از بودجههای عمومی ارتزاق میکند و یک انحصار مطلق را در این عرصه داراست، به مسیر اعتدال و مردم بازگشته و از تحمیل عقاید طیف خاصی از اقلیت سیاسی ایران به مردم دست بردارد. البته این توصیه جدید و تازه به بارنشستهایی به صدا و سیما نیست که رویه اش را تغییر دهد، ولی این انتخابات مشخصا یک برهان آشکار و اتمام حجت جدی برای تمامی آن توصیههای سابق و بازگشت به مسیر عقلانیت میباشد.
البته ظهور و بسط فراگیر رسانههای موجود در دنیای مجازی نیز تا حد زیادی از امپراطوری بلامنازغ صدا و سیما کاسته است و عملا رسانهها در دنیای امروز در رقابت جدی و تنگاتنگی با هم هستند ولی چنانچه صدا و سیما بهصورت ضرب العجلی تغییراتی در ساختار و استراتژیهای خود بهوجود نیاورد، بسرعت این مقدار از تأثیرگذاریش را نیز از دست خواهد داد و درآمدهای آن از تبلیغات نیز به جد به مخاطره میافتد. در چنین وضعیتی وقتیکه اثرگذاری رسانه ملی بهشدت کاهش یابد عملا دولت نیز رغبت اش برای حمایت مالی از صدا و سیما را از دست داده و عملا این رسانه عریض و طویل و کم بازده با خطر بزرگ ورشکستگی مواجه خواهد شد.البته در شرایط فعلی این انتظار هم نمیرود که همچون نهادهای انتخابی، فردی که به جناح منتخب مردم نزدیکتر است در رأس این سازمان قرار گیرد، ولی لااقل بهره گرفتن از راه حلی که در دولت یازدهم برای وزارت علوم اتخاذ شد میتواند یک راهکار هوشمندانه و مصلحت آمیز باشد. انتخاب فردی که مرضی الطرفین بوده و تجدید نظر اساسی در استراتژیها و برنامه ریزیهای این سازمان تا حد زیادی میتواند خطر بحران را از سر این رسانه دور کند. در غیر اینصورت به جز آسیبهای مادی آسیبهای جدی معنوی و امنیتی بهواسطه این صدا و سیما و با همان رویکرد سابق متوجه کشور خواهد شد.
هرچند دولت در تدوین استراتژیهای صدا و سیما هیچ دخالتی ندارد ولی با پیشقدم شدن صدا و سیما، دولت نیز میتواند به کمک این رسانه رفته و با خدمات مشاوره ایی و تکمیلی در احیای مجدد این نهاد ملی نقش تأثیرگذاری را ایفا نماید. البته در کنار این تعامل سازنده دولت میبایست به جد مقوله صدا و سیمای خصوصی را نیز از مراجع قانونی پیگیری نماید تا بالاخره این طلسم طولانی مدت شکسته شده و ما شاهد تولد رسانههای صوتی و تصویری کاملا خصوصی باشیم. البته این مقوله در نهایت نیز به جهت ایجاد یک فضای رقابتی به نفع صدا و سیمای ملی نیز تمام خواهد شد و به مرور قطب رسانه ایی فارسی زبان دولتی و خصوصی و همینطور تجاری به داخل کشور منتقل شده و موجب ارتقاء صنعت رسانه در داخل کشور میشود.
تک اسم نویسی این قدر ارای باطله؟ (353115)