به گزارش ایسنا، شبکه خبری دویچه وله گزارش داد، هلموت کُهل به پاس خدمات ارزندهاش در راه وحدت دو آلمان، به "صدراعظم وحدت" معروف شد. کهل نه تنها در عرصه سیاسی آلمان، که در اروپا نیز نقش فعالی بازی کرد.دهم نوامبر ۱۹۸۹ دیوار برلین فروریخت. اکنون زمان سخنرانی هلموت کهل، صدراعظم وقت آلمان بود. وی از بالکن ساختمان شهرداری محلهی "شونهبرگ" برلین و در میان هیاهوی اعتراضآمیز گروههای چپ فریاد میزد: هدف اتحاد است و حق و آزادی. زنده باد سرزمین پدری، آلمان، زنده باد اروپایی آزاد و متحد.
«آلمان، سرزمین آزاد پدری» عبارتی بود که طنین آن در گوش گروهی از چپها، خاطرات ناخوشایند گذشته را تداعی میکرد. شادی همسایگان اروپایی آلمان هم از فرو ریختن دیوار، آمیخته با نگرانیهایی از این دست بود.هلموت کهل، صدراعظم آلمان غربی، رضایت میخائیل گورباچف، رهبر وقت شوروی سابق را برای اتحاد دو آلمان و خروج نیروهای شوروی از آلمان شرقی جلب کرد. جلب رضایت گردشکنان صورت گرفت؛ قدم زدن آنان با هم مشهور است. کمتر از یک سال پس از فروریختن دیوار، آلمان شرقی رسماً به آلمان فدرال خود پیوست.
هلموت کهل گامهای مؤثری در تاریخ سیاسی اروپا برداشت. او همواره در تلاش برای شکلگیری وحدت اروپا بود. تقریباً در تمام سخنرانیهای وی جملاتی این چنینی شنیده میشود: حرکت به سوی اروپای واحد برای ما آلمانها حیاتی بوده و هر چه بر آن تأکید کنیم، کافی نیست. در برابر سیاست معطوف به وحدت اروپا، هیچ جایگزین مسئولانهی دیگری برای ما وجود ندارد.
مشهور بود که هلموت کهل دارای شم قدرت است. وی در سن ۲۹ سالگی (۱۹۵۹) وارد مجلس ایالتی "راینلاند-فالتس" شد و ۴ سال بعد در این مجلس به مقام ریاست فراکسیون دموکراتمسیحیها رسید. کهل در سال ۱۹۶۹ بهعنوان رئیس دولت ایالت راینلاند-فالتس انتخاب شد، اما این برای او پایان راه نبود.تنها دو سال از ریاست او بر دولت ایالتی میگذشت که خود را نامزد ریاست حزب دموکراتمسیحی در آلمان کرد ولی در انتخابات مغلوب راینر بارتسل شد. پس از شکست جنجالی بارتسل در انتخابات ۱۹۷۲، بار دیگر راه برای کهل گشوده شد.
ژوئن ۱۹۷۳ هلموت کهل به دبیرکلی حزب دموکراتمسیحی آلمان رسید. البته این هم هنوز ایستگاه پایانی نبود. همان زمان گفت: من قصد دارم صدراعظم شوم. میخواهم با پیروزی در انتخابات، صدراعظم شوم.آرزوی سیاسی کهل میرفت که در سال ۱۹۷۶ به حقیقت بپیوندد. ائتلاف سوسیالدموکراتها و لیبرالها به رهبری هلموت اشمیت اما با اختلاف بسیار ناچیزی، گوی سبقت را از کهل ربود.
در سال ۱۹۸۰ و پس از کشمکشهای شدید درونحزبی، سرانجام فرانتس یوزف اشتراوس، دبیرکل حزب سوسیالمسیحی ایالت بایرن که همپیمان حزب دموکراتمسیحی است، نامزد صدراعظمی آلمان شد. او اما در انتخابات در مقابل اشمیت، نامزد سوسیالدموکراتها، شکست سختی خورد. از این زمان به بعد، هلموت کهل رهبر بیچونوچرای نیروهای اپوزیسیون در آلمان شد.در سال ۱۹۸۲ بدنهی حزب سوسیالدموکرات با هلموت اشمیت، صدراعظمی که از همین حزب بود، دچار اختلاف شد. دلیل این اختلاف تصمیمگیریهای اشمیت در مورد مسائل مهم داخلی و خارجی بود. علاوه بر آن، لیبرالها هم که متحد سوسیال دموکراتها بودند، از صدراعظم فاصله گرفتند.
در این زمان کهل وارد میدان شد، با لیبرالها ائتلاف جدیدی به وجود آورد و با کسب اکثریت آرا در مجلس، بر مسند صدر اعظمی آلمان غربی تکیه زد.هلموت کهل در بیانیهی دولت خود از یک "چرخش معنوی و اخلاقی" خبر داد و ارزشهای مورد تأکید چپها را به مبارزه طلبید: ما معتقدیم که خلاقیت و آفرینش آزادی فردی یا جمعی، بهتر از هدایت و قیمومیت دولتی است. ما به شهروندانی که آیندهی خود را در دست خود میگیرند، اعتماد میکنیم.
دولت کهل سیاستهای اقتصادی و اجتماعی تازهای در پیش گرفت. شیب تند افزایش بدهیهای دولت ملایمتر شد، اما کابینه از پس مهار بیکاری برنیامد. گسترش نارضایتیها از عملکرد دولت، منجر به ریزش شدید آرای کهل شد و در انتخابات سال ۱۹۹۰ تنها عاملی که به پیروزی وی انجامید، اتحاد دو آلمان بود.هلموت کهل تلاش فراوانی برای وحدت دو آلمان کرد، اما هزینههای سرسامآور پس از آن را دستکم گرفت. پس از فروپاشی شوروی سابق و وحدت دو آلمان، هزینههای دولت غیرقابل کنترل شدند و با سرازیر شدن سیل بیکاران از آلمان شرقی، نرخ بیکاری در آلمان بهشدت افزایش یافت. با این اوصاف، کهل دیگر هیچ بختی در انتخابات مجلس آلمان در سال ۱۹۹۸ نداشت. پس از شکست گفت: ما برای پیروزی در انتخابات به میدان آمدیم، اما شکست خوردیم. شکی نیست که ائتلاف سوسیالدموکراتها و سبزها در انتخابات پیروز شده است. هیچ بحثی در مورد نتایج وجود ندارد.
یک سال پس از شکست در انتخابات و کنارهگیری کهل از سمت دبیرکلی حزب دموکراتمسیحی آلمان، مواردی از تخلفات در زمینهی جمعآوری کمکهای مالی برای حزب برملا شدند و حزب کهل محکوم به پرداخت جریمهای سنگین به مجلس نمایندگان آلمان شد.پس از این ماجرا شماری از یاران و همکاران کهل از او فاصله گرفتند که از میان آنان میتوان به آنگلا مرکل، صدراعظم کنونی آلمان، اشاره کرد. مرکل در واقع اولین کسی بود که از مشوق پیشین خود – هلموت کهل – جدا شد و با این کار همان حسی را به قدرت نشان داد که سالها قبل کهل نشان داده و به صدر اعظمی آلمان رسیده بود.