روزنامه بهار: ظاهرا هر چه به تشکیل کابینه دوازدهم نزدیکتر میشویم فشار تندروهای شکست خورده در انتخابات به محمدجواد ظریف بیشتر شده و میخواهند عرصه را بر او تنگ کنند. ظریف در این چهار سال مورد هجمههای مختلفی قرار گرفته است.هجمه هایی از سوی تندروهای خارجی و تندروهای مدعی انقلابی بودن در داخل. فصل مشترک مخالفان داخلی و خارجی ظریف مخالفت آنها با مشی میانه روانه وزیر امور خارجه است. آنان نسبت به برجام حساسیت دارند زیرا با مذاکره و توافق به دست آمده است، با رفت و آمد با کشورهای غربی مخالفت میکنند زیرا مسیر را برای توافقات دیگر میگشاید و به طور خلاصه با هر اقدام و اظهار نظری که اندکی رنگ و بویی از تعامل داشته باشد ابراز مخالفت خواهند کرد؛ چه این اقدام مذاکرات هستهای و برجام باشد، چه تلاش برای بهبود وضعیت ایران در FATF، چه پذیرش مشروط سند2030 و چه هر موضوع دیگری که نتیجه اش تعامل با دنیای پیرامون و پذیرش قواعد بین المللی باشد.
آنها حتی نسبت به تلاشهای گاه و بیگاه دستگاه دیپلماسی برای بهبود بحرانهای منطقهای چه بین ایران و برخی کشورهای جنوب غرب آسیا و چه برای میانجی گری بین کشورهای این منطقه هم خرده گرفته و معتقدند که نیازی به دیپلماسی منطقهای که مورد تاکید سند چشمانداز ایران1404 ابلاغی از سوی رهبر انقلاب هم هست وجود ندارد و تنها با شعارهای مرگ خواهانه پشتتریبونها باید با جهان روبهرو شد.در تازهترین نمونه از این گونه فشارها از سوی تندروهای داخلی شاهد آن بودیم که این اقلیت شکست خورده که مردم در انتخابات اخیر با صدایی بلند به آنها پاسخ منفی دادهاند با انتشار ویدئویی تقطیع شده از حضور ظریف در فرانسه این گونه وانمود کردهاند که گویا وزیر فرانسوی با ظریف دست نداده است و با این کار به ایران توهین کرده است. هنوز ساعاتی از انتشار این دروغ بزرگ نگذشته بود که با انتشار ویدئوی کاملی از آن اتفاق مشخص شد که نه تنها خبری از بی احترامی نبوده است بلکه اتفاقا شاهد احترامی خاص و ویژه به وزیر امور خارجه کشورمان بوده ایم.
آن چه در این موضوع مایه تاسف و البته هشدار است همراهی برخی رسانهها که از بودجه بیت المال بهره میبرند در راه تخریب دولت با دروغ هایی این چنینی است که در چهار سال اخیر بارها مانند آن را شاهد بوده ایم. به بیان دیگر چنین اقدامات تخریبی آن هنگام وجه خطرناکیتر به خود میگیرد که از سوی نهادهایی عمومی انجام گیرد. نهادهایی که بدیهی است باید مطابق قانون در کنار دولت منتخب اکثریت تعریف شوند نه آن که با پول ملت علیه دولت منتخب ملت دروغ پراکنی کنند. سازمان سیاسی – رسانهای صداوسیما نیز در این میان در انتشار گسترده و عمومی چنین اقدامات تخریبی نقشی اساسی دارد که در تازهترین نمونه از این نوع عنادورزیها با دولت اعتدال شاهد آن بودیم که در خبرهایشان روحانی را به قوه قضائیه «احضار» کرده اند!
یکی دیگر از مخالفتهای این گونه با ظریف ازتریبونهای نمازجمعه هفته گذشته رخ داد، آن جا که یکی از امامان جمعه دیپلماسی دولت اعتدال را «لطیفه» دانست. تعبیری برای تحقیر دستاوردهای کشور در این حوزه که شاید حتی از زبان مسئولان کشورهایی که «دشمن» خطاب میشوند هم شنیده نشود. جالب آن که همین سیاستی که «لطیفه» میخوانند، سبب آن شده است که همین دیروز قرارداد بسیار مهمی در حوزه انرژی منعقد شود، آمریکا در شورای امنیت منزوی شده و نتواند علیه کشورمان اقدامی انجام دهد، تحریمهای اثرگذار بر کشور که بین سالهای 89 تا 92 بیشترین فشار را بر مردم آورد رفع شود و. . .
آنان که صحنه گردانان اصلی داخلی فشارهای گوناگون بر وزیر امور خارجه کشورمان هستند به دو نکته بسیار مهم بی توجهی نشان میدهند؛ منافع ملی و نقش حقوقی محمدجواد ظریف. هنگامی که منافع ملی را به واسطه رقابتهای انتخاباتی و جناحی فراموش کنیم آن گاه به واسطه شکست در انتخابات دیپلماسی جمهوری اسلامی را با تعبیر اهانت آمیز «دیپلماسی التماسی» میخوانیم و با انتشار مطالبی خلاف واقع در تلاش برای بی اعتبار کردن کشور هستیم. اگر منافع ملی، مبنای عمل سیاسیون قرار میگرفت آنگاه دیگر شاهد آن نمیبودیم که صداوسیما که موظف به همراهی با دولت است هر روز چند مطلب مبتنی بر تحریف و دروغ را به مخاطبان عرضه کند.
دیگر نکتهای که تندروها در چنین موضوعاتی به آن بی توجهی نشان میدهند نقش حقوقی ظریف در ساختار سیاسی کشور است. تندروها کاملا از خاطرشان رفته است که محمدجواد ظریف «وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی» است. توهین و تخریب نسبت به او اهانت و تخریب وزیری است که ویترین جمهوری اسلامی در عرصه بین الملل است. برای تقریب به ذهن خوب است که نگاهی به اتفاقی در دولت گذشته هم بیندازیم. هنگامی که رئیس جمهور وقت، منوچهر متکی را زمانی که در سفری کاری بود از کار برکنار کرد بیش از جریان اصولگرا، این اصلاح طلبان بودند که در حمایت از متکی سخن گفتند زیرا این جریان سیاسی با مبنا قرار دادن منافع ملی معنای آن رفتار رئیس دولت وقت در حوزه بین الملل را به خوبی درک کرد و بی توجه به جریانهای سیاسی و رقابتهای جناحی به حمایت از وزیر امور خارجه دولت گذشته پرداختند.
امروز نیز تندروهای اصولگرا اگر ذرهای تعلق خاطر به نظام سیاسی مستقر دارند، در صورتی که از وزیر مورد اعتماد ارکان نظام حمایتی هم نمیکنند حداقل این انتظار وجود دارد که با مبنا قرار دادن خبرهای دروغ و ویدئوها و تصاویر تقطیع شده ظریف را تخریب نکنند که تخریب او تخریب یکی از مهمترین شخصیتهای تاریخ جمهوری اسلامی است. کوتاه سخن آن که انتخابات ریاست جمهوری سال 1396 نشان داد که این نوع رفتارها حداقل در سطح جامعه هیچ نوع تاثیری ندارد و بالعکس سبب افزایش محبوبیت جریانات میانه رو و شخصیتهای برجستهای همچون محمدجواد ظریف خواهد شد، در نتیجه بهتر آن است که تندروها به جای تکیه بر چنین رفتارهای بی خردانهای به اصلاح رویههای نادرست وغیراخلاقی که به آن خو گرفتهاند بپردازند.