روزنامه بهار: اگر بخواهیم مبنای گفتمان حسن روحانی و جریان سیاسی حامی او را در یک عبارت به طور خیلی خلاصه بیان کنیم باید کلید واژه «برد – برد» را به خاطر بیاوریم. روحانی و همراهانش در چهار سال دولت یازدهم تمام سعی خود را به کار بستند تا در حوزههای مختلف از فرهنگ و اقتصاد تا سیاست داخلی و خارجی سیاست هایی مبتنی بر «برد – برد» را مبنای عمل خود قرار داده و با رایزنی داخلی و مذاکره خارجی بازی با حاصل جمع صفر را به کناری نهند. کارنامه دولت یازدهم نشان میدهد که ظاهرا این سیاست با طرفهای خارجی نتیجه بخشتر بوده است و بر خلاف تصور اولیه رایزنیهای داخلی بر مبنای سیاست «برد – برد» حداقل در ظاهر به نتیجه ملموسی مثلا در حوزه سیاست داخلی و تا حدودی فرهنگ نرسیده است و همچنان با همه تغییرات رخ داده شاهد فضایی نزدیک به گذشته هستیم.
میتوان مهمترین دستاورد سیاست خارجی مبتنی بر «برد – برد» را برجام عنوان کرد. توافقی که بر اساس آن هم عمده خطوط قرمز اصلی اعلام شده از سوی ارکان نظام مانند حفظ ماهیت آب سنگین راکتور اراک، غنیسازی در داخل خاک ایران، عدم کاهش سرعت بخش تحقیقاتی حوزه انرژی هستهای و. . . حفظ شد و هم کلیه تحریمهای مرتبط با پرونده هستهای برطرف گردید. قراردادهای عظیم نفتی از جنس آن چه اخیرا با توتال فرانسه امضا شد، قرارداد خرید با شرکتهای آمریکایی و فرانسوی تولید هواپیما، بازگشت ایران به جایگاه قبلی خود در بازار نفت و. . . نمونه هایی از تاثیر ملموس برجام در اقتصاد کشور بوده است. این توافق از منظر امنیتی و سیاسی نیز تاثیرات قابل ذکری مانند خروج کشورمان از ذیل فصل هفت منشور ملل متحد، دور شدن سایه جنگ از کشور، شکسته شدن اجماع جهانی علیه کشورمان و. . . را در برداشته است.
رییس جمهور در کنفرانس بین المللی گردوغبار ایده «منطقه قدرتمند» به جای «قدرتمندِ منطقه» را مطرح کرد. ریشه این ابتکار سیاسی روحانی را میتوان بر همان مبنای «برد – برد» معروف دانست. کشورهایی مانندترکیه، عربستان و برخی در ایران چنین تصور میکنند که میتوان با حذف و طرد سایر کشورهای منطقه به جایگاه اول خاورمیانه رسید. همانطور که قابل حدس بود این دیدگاه رییس جمهور با مخالفت تندروها و رسانههای شناخته شدهشان مواجه شد. آن چه جالب توجه بود تحریف آشکار صحبتهای روحانی در این زمینه بود، به گونهای که چنین وانمود کردند که گویا روحانی معتقد است «ایران باید ضعیف شود» !
ریشه این مخالفتها که مانند آن را میتوان در قضیه برجام هم مشاهده کرد به تندروی و افراط بازمی گردد. تندروها با هر نوع تعامل و همکاری چه در سطح داخلی و چه خارجی کنار نمیآیند و زیست و منفعت خود را در تنش تعریف میکنند. تفاوتی هم ندارد که این تعامل از جنس سیاسی باشد مثلا در موضوع برجام، یا تعاملی اقتصادی مثلا در قراردادهای نفتی و خرید هواپیما، یا تعاملی در حوزه علم در رفت و آمدهای علمی بین دانشگاهیان، یا تعامل در حوزه فرهنگ و. . . آنان با هر چه رنگ و بویی از تعامل داتشه باشد مخالفند بالاخص اگر طرف دیگر تعامل کشورهای غربی باشند.
آن چه روحانی در خصوص «منطقه قدرتمند» گفته است به طور همزمان دو مخاطب داخلی و خارجی داشت. مخاطبان داخلی این صحبت رییسجمهور جریانی افراطی هستند که از طریق برخیتریبونهای خاص هزینههای بسیاری را در حوزه سیاست خارجی به کشور تحمیل کردهاند و باعث افزایش بیش از پیش تنشها بین ایران و کشورهای منطقه پر تنش خاورمیانه هستند، اما این مطلب مطرح شده از سوی «شیخ دیپلمات» مخاطبان خارجی هم داشت. کشورهایی مانندترکیه و عربستان که با تصوری خام در این اندیشه هستند که با حذف ایران میتوانند به «بزرگ منطقه» تبدیل شوند.
این نگاه که بر اساس حذف است هم ریشه در نگاهی افراطی دارد که چنین میاندیشد که باخت یک طرف در صحنه بین الملل در نهایت به برد طرف دیگر منجر خواهد شد در حالیکه در عمل آن چه رخ میدهد باخت طرفین خواهد بود. از زاویهای دیگر ایده «منطقه قوی» به جای «کشور قوی منطقه» در صورت اجرایی شدن میتواند باعث کاهش نقش قدرتهای فرامنطقهای در خاورمیانه شود.واقعیت آن است که حضور قدرتهای فرامنطقهای در خاورمیانه علاوه بر منفعت طلبی این قدرتها ناشی از ضعف کشورها و «خاورمیانه ضعیف» است. یکی از مهمترین سیاستهای کلی نظام که بارها از سوی رهبری انقلاب نیز بر آن تاکید شده است کاهش نقش قدرتهای خارجی در منطقه بوده است.
این امر مهم آن گاه محقق خواهد شد که شاهد افزایش توان و قدرت کشورهای منطقه خاورمیانه باشیم. ایده مطرح شده از سوی روحانی مبنی بر تلاش برای ایجاد «منطقه قدرتمند» یکی از مهمترین راهها برای کمرنگ کردن نقش قدرتهای فرامنطقهای در منطقه غرب آسیاست. از همین رو تعجب آور است که عدهای که داعیه دار دفاع از نظام سیاسی هستند این گونه از چنین ایدهای برآشفته شده اند. مقدمه عملی شدن این ایده مذاکراتی بر مبنای «برد – برد» است. تا زمانی که کشورهای منطقه نسبت به این مهم توجه کافی نشان ندهند نمیتوانیم شاهد اجرایی شدن ایده «منطقه قدرتمند» باشیم.
برخی کشورهای خارجی و عدهای در داخل که چندان تمایلی به مذاکره حتی با کشورهای همسایه از خود نشان نمیدهند را میتوان از جمله موانع تحقق این امر دانست. برجام منطقهای به عنوان یکی از برنامههای وزارت امور خارجه پس از برجام هستهای که به دلایل گوناگون داخلی و خارجی امکان اجرایی شدن آن تاکنون فراهم نشده است میتواند ابزار خوبی برای تحقق ایده رییس جمهور روحانی و کمرنگ کردن نقش قدرت هایی همچون آمریکا در خاورمیانه باشد.
بحران پیش آمده بین قطر و بعضی کشورهای عربی منطقه از جمله عربستان سعودی از جمله مصداقهای تازهای است که نشانگر آن است که افراط و بی توجهی به سیاست «برد – برد» در حوزه سیاست خارجی چگونه میتواند باعث ایجاد بحرانهای گوناگونی شود. ایران، عربستان وترکیه به عنوان سه کشور قدرتمند خاورمیانه میبایست بین دو گانه سازش و چالش راه سومی را بیابیند که براین اساس بتوانند با محاسبه «هزینه – فایده» آن به ایجاد «منطقه قدرتمند» کمک کنند. برگزیدن راههای پرتنش و شعارهای چالش آفرین از طریقتریبونهای مسوولیت ناپذیر در این کشورها تنها به ضعیفتر شدن خاورمیانه و شعله ورتر شدن بحرانهای منطقهای میانجامد.